تصویر یک حس مشترک

همیشه کار کردن در گروه ساده نیست، همیشه لحظات خوبی ندارد، اما روزهای خوب، دوستی های خوب و همکاری های مؤثر یادگاری های یک کنفرانس هستند.

شاید بین تمام این کنفرانس ها، کنفرانس زنان از همه جذاب تر باشد… نه به خاطر اینکه اغلب اعضای این گروه را زنان تشکیل می دهند، نه به خاطر اینکه مردهای حاضر در این کنفرانس هم درک مؤثرتری از زنان و زنانگی دارند… شاید تنها به این دلیل که همه یکسانیم.

شاید به این خاطر که همه با هم هستیم و هرکاری که در این میان انجام می دهیم حاصل یک تلاش جمعی است. این که سیما طرح لوگو را می زند و افسانه با تمام مشکلاتی که دارد و درد جسمانی در دست هایش, موزاییک ها را می شکند و کنار هم می گذارد و من که حاصل تلاش این دو هنرمند را می خواهم با نوشته ای کوچک به تصویر بکشم… همه حاصل تلاش جمعی است که شاید تفاوت های ساختاری زیادی داشته باشند اما در نهایت مفهوم مشترکی را ارائه می نمایند.

از سیما در مورد طرحش پرسیده ام:

“ابتدا برای من طرح لوگوی کمیته محلی بسیار مشکل بود. به دلیل این که میخواستم به نظر همه اعضا کمیته احترام بگذارم و نظر آنها را هم در طرح بیاورم. از طرفی از لحاظ شخصی بسیار مخالف طرحهای کلیشه هستم، مثلا در این مورد کشیدن زنی اکتیویست در حال شعار دادن. بعد از درست کردن چند طرح به نظرم آمد مهمترین اصل این کنفرانس پژوهشهای زنان است. به همین دلیل فرم یک کتاب باز (سمبول پژوهش) و پروفایل یک زن. خوشبختانه این طرح مورد پسند همه قرار گرفت.”

و افسانه  هنرمند موزائیک کاری که با اجرای زیبایش روح را در لوگوی کمیته ی محلی آورده در مورد کارش می گوید:

“ولی خوب کار موزاییک من همیشه اینطور بوده که وقتی یه طرحی چشمم رو می گیره از فکرش بیرون نمی روم تا اون وقتی که اجراش کنم. اولین جلسه ای که در اوترخت بود وقتی طرح سیما رو دیدم گفتم خودشه. باید بشه که این کار رو کرد. البته انتظارم کار زیباتری بود ولی به علت مشکل پزشکی که دارم و فشاری که به دست هام می امد باید خیلی کند کار می کردم و به اندازه ای که دلم می خواست درست مثل طرح تو نشد. پس برای خودم فکر کردم که برداشت آزاد طرح لوگو کنفرانس شاید اسم بهتری براش باشه. امید وارم که تو هم به عنوان طراح اون راضی باشی.”

سیما رحیمیان و افسانه فاخر دو دوستی هستند که ندیده ام، لمس نکرده ام؛ اما حس مشترک را با آنها به تصویر می کشم.

زنی به تصویر کشیده شده، زنی در میان این موزائیک های رنگی جان گرفته و زنی که در میانه ی کنفرانس با ما زندگی می کند. شاید راز جاودانگی زن همین باشد… خلق جاودانه ها

Tags: ,

مطالب مرتبط: