منیژه فروهش تهرانی از میان ما رفت… منیژه چگونه رفت؟

شبکه سراسری همکاری زنان ایرانی (شبکه)- منیژه از فعالین چپ و فعال جنبش زنان که سال ها در تبعید و با زحمت و تلاش بسیار گذران زندگی می کرد و در عین حال به مشکلات فرزندانش در تبعید نیز رسیدگی می کرد، در تاریخ دوم ژانویه با ضربات قیچی توسط پسرش (بابک) در آپارتمان خود در شهرک گیستهاخت در شمال آلمان به قتل رسید.

طبق گزارش تلویزیون کانال شمال آلمان (NDR)، پسر منیژه در شب قبل به بیمارستان یوهانیترمراجعه کرده و ازپزشکان و  روانشناسان آنجا تقاضای کمک کرده است. پزشکان اما عنوان کرده اند که تنها با حکم دادگاه می توانند فرد را علی رغم میل خود در آنجا نگه دارند و متاسفانه اقدامی برای تهیه حکم از سوی آنها صورت نگرفته است.

از سوی دیگر بابک سابقه اسکیزوفرنی داشته و به همین علت نیز تحت معالجه بوده است، به گفته دادستانی لوبک ، آقای پتر آندرز، او مظنون به اعتیاد به مواد مخدر نیز می باشد و پس از دستگیری عنوان کرده است که صداهایی می شنیده که به او می گفته اند که مادرش را به قتل برساند.

منیژه از فعالین چپ بوده و در تبعید با زحمت بسیار و با کار به عنوان پرستار سالمندان زندگی خود را می گذراند و نزدیک به دو ماه بود که به آپارتمان تازه خود نقل مکان کرده بود.

در همین آپارتمان بود که با ۳۰ ضربه قیچی و ضرباتی بر سرش به شدت مجروح شد و با فریاد کمک او بود که همسایه ها پلیس را خبر کردند. پلیس بلافاصله به محل حادثه آمده و بابک با لباس غرق در خون در را بر روی آنها باز می کند. پلیس با دیدن بدن خونین و مجروح منیژه آمبولانس خبر می کند که عملا نمی توانند کمکی به منیژه بکنند و با جسد بی جان منیژه روبرو می شوند.

اطلاعیه های صادره در طی چند روز گذشته در مورد قتل منیژه که اشاره ای به قتل وی ندارد و تنها از “مرگ نابهنگام” او سخن می گویند، به هر بهانه ای که باشد، سرپوش گزاردن بر یک فاجعه انسانی ست.

فاجعه ای که چندین گوشه دردناک دارد، زندگی در تبعید اجباری و ترک خانواده و زندگی و آغاز مجدد در آلمان، از هم پاشیدن خانواده بر اثر فشارهای اجتماعی و صدمات ناشی از بیماری فرزندان، افسردگی ناشی از این جابجایی و مهم تر از همه “فداکاری” و درگیری دائمی مادر با مشکلات فرزندان و تلاش های وی برای ساختن جهانی بهتر برای بشریت در کنار تمام این مصائب و سختی ها. این همه تصویری از زندگی یک زن فعال است که برای زندگی خودش عملا نه وقت و نه امکانی داشته است. و دست آخر نیز قربانی بیماری مهار نشده فرزندی شد که بایستی در بیمارستان بستری می شد و نشد.

این سوال که تا چه اندازه پزشکان می توانستند با بستری کردن وی و جدی گرفتن خطر، مانع چنین جنایتی شوند و جان منیژه را نجات دهند، موضوعی ست که در حال پیگیری توسط دوستان و نزدیکان منیژه است.

نبود نهادهای حمایتی در بین ایرانیان تبعیدی و محدودیت روابط و انزوای بسیاری از افراد در مواجه با مشکلاتشان و حل آنها، ما را تنها با چنین فجایعی بار دیگربه فکر وا می دارد.

آخرین بار منیژه را کجا دیدیم؟ در کنفرانس زنان؟ در سمینار یا جلسه یادبودی در شهر؟ آخرین بار کجا …

شادی امین

هشتم ژانویه ۲۰۱۳

Shabakeh.org

لینک خبر منتشره در این رابطه در تلویزیون NDR:

http://www.ndr.de/fernsehen/sendungen/s-h_magazin/media/shmag19531.html

لینک اطلاعیه منتشره که قتل منیژه را کتمان می کند:

http://www.hafteh.de/?p=36134

لینک اطلاعیه ای که با انواع ترفند سعی می کند واژه قتل را استفاده نکند:

http://shora-s.com/index.php/2013-01-07-12-42-56/144-2013-01-08-14-37-41

منیژه که به گفته دوستان نزدیکش کمتر حرف می زد و بیشتر در خودش بود … اندیشیدن و یافتن راه… همیشه در راه بودن و نرسیدن …

Tags:

مطالب مرتبط: