بازگشت کودک شکنجه شده به محل شکنجه


نیما، قربانی کودک آزاری

دست‌های شکسته هانیه، دختربچه هشت ساله ای که قربانی آزارهای ناپدری معتادش است هنوز درد دارند. با این حال هانیه امروز تحت حمایت سازمان بهزیستی است و این نیمای چهار ساله است که تنها چند روز بعد از ماجرای هانیه دوباره داغ کودک آزاری را تازه کرده است. بیمارستان مفید؛ جایی که نیمای چهار ساله را بستری کرد از ضرب و جرح، سوختگی شدید در نقاط مختلف بدن، بریدگی‌های کهنه و کبودی شدید دو چشم او خبر داده است. نیما از بیمارستان به شیرخوارگاه آمنه منتقل شد، حالا ۱۰ روز گذشته و مهمانی تمام شده و شیرخوارگاه آمنه کودک آسیب دیده را به خانواده کودک آزار تحویل داده است.

پریسا کاکایی، کارشناس روان شناسی کودک و از فعالان حقوق کودکان، از کسانی است که می‌خواهد بداند چرا حکم به بازگشت کودک آزار دیده و شکنجه شده به محل آزار و  شگنجه  داده شده است؟

وی در این باره می‌گوید: « در چنین شرایطی قاضی به تنهایی نمی‌تواند رأی بدهد پدر و مادر کودکی که مرتکب چنین شکنجه‌هایی شده اند سلامت روانی دارند. این کار نیاز به کمک های تخصصی دارد، از جمله این که مددکارها باید مداخله کنند و روان شناسان با خانواده آزار دهنده مصاحبه‌های روان پزشکی انجام دهند، همچنین نظرات کودک و اتفاقاتی که برای کودک رخ داده و آسیب‌های روانی او را مورد بررسی قرار دهند. تحت این بسته قانونی و حمایت روان شناسی، می‌توان نظرات کارشناسانه ارائه داد که در تصمیم قاضی تاثیرگذار باشد.»

اما اتفاقاتی از این دست آن قدر که آدم‌های معمولی را تکان می‌دهد برای فعلان حقوق کودک تازگی ندارد.

خانم ضیایی مهر از فعالان حقوق کودک در ایران، نمونه های بسیاری را به یاد می آورد و می گوید: « یک بچه داشته با بچه ای دیگر بازی جنسی می‌کرده که معمولا بچه ها در سن سه یا چهارسالگی انجام می‌دهند. مادر وارد خانه می‌شود و می‌بیند اینها شورتشان تنشان نیست، این مادر ناخن‌های بچه ها را می‌کشد و در این حین یکی از بچه‌ها فوت می‌کند.»

آزار کودکان در خانواده‌های ایرانی روندی رو به رشد دارد. چرا و چه دلایلی برای کودک آزاری می‌تواند وجود داشته باشد؟

خانم ضیایی مهر از ایران پاسخ می‌دهد: « ما در سطحی که کار می کنیم، اقتصاد را عامل بسیار مهمی می‌دانیم، مسکن را عامل مهمی می‌دانیم و ندانستن حقوق کودک را. اگر ما در سطح کشور خودمان حقوق کودک و فرزندپروری را می‌توانستیم آموزش دهیم و جای این آموزش را از دوران مهدکودک برای خانواده ها باز کنیم، شاید در سنین بالاتر تنبیه های فیزیکی کمتر اعمال می‌شد. ما انتقاد شدید داریم به آموزش و پرورش و مدارس که در خیلی سطوح دست متولیان روان شناسی رشد و مشاوره که می‌توانند در مدارس حضور داشته باشند، می بندد.»

پریسا کاکایی علاوه بر همه اینها به دلایل دیگری هم اشاره می‌کند: «جمعیت زیاد خانواده، وجود خشونت، تعارض در خانواده، انتظارات بیش از حد والدین از فرزندانشان، استرس‌های خاصی که بر اثر مسایل مختلف که حتی می‌تواند ناشی از بیماری‌های جسمی و روانی باشد، وجود اعتیاد در خانواده و حتی جوان بودن والدین و عدم برخورداری از مهارت‌های زندگی می‌تواند از عوامل موثر در کودک آزاری باشد.»

کودک آزاری اتفاقی نیست که فقط در ایران رخ دهد اما برخوردی که با آن می‌شود در بیشتر کشورهای پیشرفته با ایران متفاوت است.

پریسا کاکایی در این باره می‌گوید: « در بسیاری از کشورها وقتی چنین شرایطی پیش می آید، مددکارها مداخله می‌کنند وکودک را به طور موقت یا دائم توسط سرویس های حمایتی مورد سرپرستی و نگهداری قرار می‌دهند. برای خانواده دوره های آموزشی می‌گذارند و در نهایت وقتی کودک می‌تواند دوباره به این‌خانواده بازگردد که مجموعه به این نتیجه برسند که خانواده به سطحی از بهداشت روانی رسیده و کودک می‌تواند با امنیت به خانه بازگردانده شود.»
آیا رأی قاضی به بازگشت به خانه پایان خوبی برای این داستان است؟

فهیمه خضر حیدری
منبع: سایت رادیو فردا
۲۰٫۰۵٫۲۰۱۱

Tags:

مطالب مرتبط:

  • No Related Post