اطلاعاتی ها در میان ما خارج نشین ها چه می کنند /سهیلا وحدتی

هنگامی که فردی از ایران با من از طریق ایمیل تماس گرفت و از نوشته هایم تعریف کرد، خیلی خوشحال شدم. همینطور وقتی که پس از یکی از صحبت هایم در یک اتاق پالتاک، فردی به من پیام داد که می خواهد با من صحبت کند، و توضیح داد که در ایران زندگی می کند و برایش جالب است که من در رابطه با وقایع ایران نگاه واقع بینانه ای داشته ام، باز من خوشحال شدم.
همه ی این افراد ابتدا از دیدگاه های من و نوشته هایم تعریف می کردند. صحبت با تعریف از کار من شروع می شد، و سپس پرسشی را مطرح می کردند. من پرسش ها را البته پاسخ می دادم، و رابطه ی اینترنتی ادامه پیدا می کرد. گاه فقط سلامی بود از طریق پیام و چت، و گاه حتی دعایی برای سلامتی ام!
گاه درخواست برای مصاحبه بود که قرار بود در فلان نشریه دانشجویی که نسخه اینترنتی ندارد، چاپ شود. پاسخ پرسش های مصاحبه را هم می دادم، و ذوق زده می شدم از اینکه زحمت هایی که داوطلبانه و بی چشمداشت در کنار کار روزمره و بار زندگی بدوش می کشم، بی ثمر نمی ماند و هستند کسانی در ایران که تشنه ی شنیدن حرفهای من هستند و دیدگاه مرا کاملا قبول دارند و از آن بهره می برند.
این ذوق زدگی اما زیاد نپائید و با اولین تلاش این افراد برای هک کردن کامپیوترم همان چند سال پیش به پایان رسید. اما البته تلاش این افراد برای هک کردن کامپیوترم به پایان نرسید!
چند روز پیش بود که یک دانشجو که ادعا می کرد استادشان متن اعلامیه جهانی حذف خشونت علیه زنان را که من به فارسی برگردانده ام سر کلاس مطرح کرده و از آنها خواسته که تحلیلی درباره آن بنویسند، و این دانشجو در اینباره از من کمک می خواست. دو روز بعد، ایشان پرونده ی ایمیل (email account) مرا هک کرده و با استفاده از نام شناسه ی خود من با من شروع به چت کرد!
(البته تا حدی تقصیر از خود من بود که رمز عبور را مدتهاست عوض نکرده ام، و صدالبته سخت کوشی برادران اطلاعاتی که پیگیرانه کار خود را دنبال می کنند.)
همه کسانی که از ایران با ما خارج نشین ها تماس می گیرند، اطلاعاتی نیستند. اما اطلاعاتی ها شیوه برخورد خاص خودشان را دارند و نسبتا به راحتی قابل شناسایی هستند زیرا که:

* صحبت را همیشه با تعریف و تمجید از نوشته ها یا صحبت های شما شروع می کنند.
* پرسشی را در مورد کار شما یا نظر و دیدگاه شما مطرح می کنند.
* مایل به ادامه تماس با شما هستند.
* وجه مشخصه عمده اطلاعاتی ها: کاملا بدون خجالت، بدون حاشیه، بدون تردید، با هدف برقراری تماس به شیوه ی صریح عمل می کنند و وارد گفتگو می شوند. در حالیکه افراد معمولی بیشتر به توضیح درباره خودشان می پردازند، اندکی شرم دارند و مطمئن نیستند که شما که در خارج نشسته اید، برای آنها وقت داشته باشید. ولی اطلاعاتی ها مطمئن هستند که شما وقت کافی دارید و در تله آنها خواهید افتاد. از این رو با اطمینان کامل عمل می کنند.
(البته پس از خواندن همین مطلب، ممکن است شیوه عمل خود را عوض کرده و با شرم و تردید بیشتری وارد گفتگو شوند)
* گاه از شما می خواهند که از طریق شما، و گاه حتی با معرفی مستقیم شما، با دیگر افراد تماس بگیرند. و از آنجایی که از طریق شما به دیگران معرفی می شوند، مورد اعتماد کامل آنها قرار می گیرند.

هدف اطلاعاتی ها از هک کردن ایمیل ها و کامپیوترهای ما چیست؟

به نظر می رسد هدف همان است که با نفوذ در میان ما دنبال کرده و می کنند. در خارج کشور کسانی در میان ما هستند که همه ما می دانیم ممکن است عامل نفوذی باشند، گرچه هیچ سندی وجود ندارد و حدسی است که قابل اثبات نیست. افزون بر آن، گاه کسی که به ظاهر روشنفکر سیاسی یا مدافع حقوق بشر است به خارج سفر می کند و خیلی سریع وارد جمع های ما می شود، و حتی نقش عمده ای را در یک گروه فعال به عهده می گیرد، و یا شاید پس از مدتی به ایران بازمی گردد. گاه حتی پس از بازگشت به ایران، تماس خود را با ما حفظ می کند و به فعالیت ادامه می دهد.
گاه این وارد شدن در جمع از طریق اینترنت صورت می گیرد.
بهرحال اطلاعات به شیوه های گوناگون عنصرهای نفوذی خود را در جمع های گوناگون دارد. به نظر می رسد حکومت جمهوری اسلامی با تجربه فراوانی که در زمینه کسب اطلاعات و نفوذ در میان گروه های گوناگون بدست آورده، دست کم چند هدف را دنبال می کند.

کسب اطلاعات، کشف نقش ها و “نقشه” ها

حکومت جمهوری اسلامی، مانند هر حکومت دیگری، مایل است برآورد دقیقی از هویت، نقش و عملکرد مخالفین خود داشته باشد. اما نگرانی جمهوری اسلامی از مخالفین خود در غرب به تازگی بویژه شدید شده است چرا که بشدت از پروژه های براندازی نرم وحشت دارد. در این وحشت، یک هسته ی واقع بینانه وجود دارد زیرا که دولت امریکا پول و تلاش زیادی را به شیوه حسابگرانه و برنامه ریزی شده صرف براندازی رژیم جمهوری اسلامی به شیوه ظاهرا مدنی و انقلاب مخملین کرده، می کند و خواهد کرد. اما جمهوری اسلامی با توجه به میزان نارضایتی عمومی در داخل کشور، آگاه است که یک جرقه ی اعتراض مدنی می تواند باعث انفجار سیاسی گسترده ای شود. از این رو، در هراس دائمی از توطئه بسر می برد و از این دیدگاه هراس محور، همه ی ما خارج نشینان نقشی مستقیم یا غیرمستقیم در براندازی نرم داریم.
به این ترتیب، جمهوری اسلامی ایران بشدت روی فعالین خارج کشور حساس است و تلاش دارد که نقش و عملکرد هریک از فعالین را شناسایی کرده و تا حد امکان پرده از روی “نقشه” های احتمالی بردارد.
جالب اینکه حتی من که خود را یک مدافع حقوق بشر می دانم و مدتهاست که از فعالیت سیاسی کنار کشیده ام، از زیر ضرب برادران اطلاعاتی مصون نیستم. جمهوری اسلامی متاسفانه به شیوه دائی جان ناپلئون به همه چیز و همه کس مظنون است در حالیکه کافیست مجازات اعدام را لغو نماید و حبس ابد را جایگزین آن کند تا بسیاری از فعالین حقوق بشر را که برای لغو اعدام مبارزه می کنند، خلع سلاح کند. ولی این حکومت با منطق دائی جان ناپلئون در هراس از توطئه براندازی فقط و فقط به دنبال کشف توطئه است.
پس از کشف نقش های افراد در خارج کشور، کشف اطلاعات شخصی هم مهم می شود. هک کردن کامپیوتر یک نفر می تواند کلی اطلاعات شخصی درباره یک فرد و زوایای زندگی او به اطلاعات بدهد. اطلاعات می تواند از این اطلاعات برای زیر فشار گذاردن فرد، تهدید یا تطمیع، و جذب فرد به همکاری استفاده کند.

چهره سازی
حکومت جمهوری اسلامی در اولین گام برای نفوذ در میان مخالفین خود، چهره سازی می کند. یعنی برخی افراد را که حاضر به همکاری با اطلاعات شده اند، یا از آغاز اطلاعاتی بوده اند، دستگیر و زندانی می کند، به آنها حکم زندان می دهد، و کم کم نام این افراد به عنوان فعالین مخالف جمهوری اسلامی بر سرزبان ها می افتد. پس از مدتی، دیگر کسی نمی پرسد که سابقه فعالیت این فرد چه بوده و کارنامه ی تلاش های او چیست، بلکه فقط زندان رفتن او کافی است که چهره ای مورد قبول به عنوان مخالف جمهوری اسلامی باشد و همه جا پذیرفته شود. چه بسا فعالین خارج کشور برای نجات او تلاش کرده و کمک می کنند که او را به خارج کشور بیاورند، همانطور که بسیاری از فعالین مورد پیگرد را در خروج از کشور کمک می کنند.
اطلاعاتی ها با بدست آوردن اطلاعات مشخص از هویت، نقش و عملکرد افراد مختلف، بهترین راه های نفوذ را در میان گروه های مختلف شناسایی می کنند.

مخدوش کردن مرزها و دامن زدن به جو بی اعتمادی

از آغاز انقلاب تا کنون موج مهاجرت ناراضیان به خارج کشور ادامه داشته است. بویژه افرادی که مورد پیگرد حکومت بوده اند و دستگیر و زندانی شده اند، و یا احتمال دارد زندانی شوند، به خارج کشور آمده اند. طبیعی است که جمهوری اسلامی برای اینکه به عوامل نفوذی خود چهره های مورد قبول عام بدهد، ابتدا چهره سازی می کند، یعنی آنها را دستگیر و زندانی می کند، و سپس به اسم ناراضی و مخالف فراری به خارج کشور می فرستد.
برخی از این افراد بصورت نفوذی عمل می کنند، و برخی دیگر به تدریج دستشان رو شده و طرد می شود. ولی در هر حال، حکومت جمهوری اسلامی در مخدوش کردن مرزهای اعتماد موفق عمل می کند. چرا که هیچ راهی برای تشخیص اینکه چه کسی که تازه از ایران آمده نفوذی اطلاعات هست یا نیست، وجود ندارد. بنابراین فعالان خارج کشور به همه کسانی که نیاز به کمک دارند، کمک می کنند. و همه کسانی را که مایل به همکاری هستند، در میان خود راه می دهند. در همین حال، جایی برای اعتماد کامل به کسانی که از ایران به خارج مهاجرت می کنند، وجود ندارد و این شامل رابطه میان خود افرادی که از داخل به خارج می آیند نیز می شود. یعنی خود این افراد نیز قادر نیستند با اطمینان تشخیص دهند چه کسی در میان آنها ممکن است نفوذی اطلاعات باشد.

تخریب شخصیت چهره های مخالف

کسب اطلاعات، یکی از عملکردهای نفوذی هاست. یک عملکرد دیگر آنان، تخریب شخصیت چهره های مخالف حکومت است که گاه ممکن است به تخریب شخصیت چهره های مشخص یک جناح درون حکومت نیز منجر شود. یک فرد نفوذی اطلاعات برای تخریب شخصیت چهره های مخالف حکومت از نوشتن مقاله، افشاگری، و یا حتی شایعه پراکنی در محفل های دوستانه و غیبت های خودمانی و تعریف خاطره های گذشته استفاده می کند. یک مقاله که مثلا بیش از نوددرصد متن آن یک مطلب جالب و مورد قبول همگان است، ممکن است در حاشیه به برخورد شدید با یک چهره ی برجسته مخالف حکومت و تخریب شخصیت وی بپردازد. از آنجایی که بخش عمده مقاله مورد قبول همه است، این لگد ضمنی در راستای تخریب شخصیت نیز تاثیرگذار می گردد.
تخریب شخصیت همچنین از طریق کسب اطلاعات درباره زندگی شخصی یک فرد و افشاگری در این زمینه می تواند رخ دهد. اطلاعات تله های شخصی برای افراد مخالف خود می چیند، آنها را در دام رابطه های احساسی و عاطفی می اندازد، و با افشاگری در این زمینه به تخریب شخصیت آنها می پردازد.

منحرف یا خنثی کردن حرکت

افراد نفوذی اطلاعات وقتی که وارد یک حرکت مدنی یا سیاسی می شوند، تلاش می کنند که به آن حرکت جهتی بدهند که در نهایت بصورت خنثی در مخالفت با جمهوری اسلامی اثر کند. خنثی کردن تاثیر یک حرکت از طریق منحرف کردن مسیر آن می تواند از جمله با این شیوه ها عملی شود:

* پیش آوردن بحث ها و هدف های دیگری که با بحث ها و هدف های اولیه ی گروه فاصله دارد و تاکتیک هایی که استراتژی را تغیر می دهد و از هدف اولیه دور می سازد.
* تفرقه اندازی میان افراد گروه که با ایجاد بدبینی میان فعالین انجام می گیرد و راههای گوناگونی دارد که از بی اعتماد سازی از راه اتهام و برچسب “اطلاعاتی” زدن هست تا غیبت و شایعه سازی شخصی درباره شخصیت یک فرد.
* دامن زدن به بحث های فرسایشی و وقت تلف کردن در گروه که باعث می شود کار گروهی بی نتیجه باقی بماند و کم کم به یاس و ناامیدی افراد و انفعال آنها بیانجامد.

به دست گرفتن مدیریت حرکت

یکی از موفق ترین کارهای اطلاعات جمهوری اسلامی، مثل سازمان اطلاعات هر کشور دیگری، به دست گرفتن مدیریت حرکت است. این حرکت می تواند مدنی یا اعتراضی یا سیاسی باشد.
به دست گرفتن مدیریت می تواند با نفوذ در یک حرکت موجود صورت بگیرد و فرد نفوذی در میان گروه نقش کلیدی را بدست گیرد، یا اینکه خود اطلاعات می تواند حرکت های موازی حرکت های اعتراضی و مدنی را سامان دهد و خود آنها را مدیریت کند تا اینکه یک، در جذب نیرو با حرکت اصلی رقابت نموده و آن حرکت اصلی را به تدریج از جریان خارج سازد و دو، مدیریت حرکت را بصورت کامل در دست داشته باشد تا ضمن اینکه بظاهر حرکتی وجود دارد، در عمل هرگز به بنیان حکومت لطمه نزند و سوپاپ اطمینانی وجود داشته باشد که کاملا بی خطر است.

چه می توان کرد

وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی و سازمان اطلاعات سپاه پاسداران هر دو بشدت در داخل و خارج کشور فعال هستند. با افزایش نگرانی حکومت از شکل گیری توطئه براندازی نرم در خارج، حساسیت نسبت به فعالان خارج کشور، بویژه نسبت به آن دسته از فعالین خارج کشور که با کنشگران داخل کشور در تماس هستند، بشدت رشد کرده است. همه ما از نفوذ اطلاعاتی ها نگرانی داریم و می دانیم که از آنان امید خیر نیست! از سوی دیگر دل خوش داریم که مدتی است ترورهای خارج کشور فروکش کرده و دست کم بصورت مقطعی متوقف شده است. بهرحال این واقعیتی است که اطلاعاتی ها در میان ما هستند، نفوذ کرده اند و تلاش دارند بیشتر نفوذ کنند و هرچه بیشتر و بیشتر اطلاعات و آگاهی از ما و کارهای ما بدست آورند و مدیریت جریانهای خارج کشور را نیز به دست گیرند. ما چه می توانیم بکنیم و به نگرانی خود از اطلاعاتی ها چگونه پاسخ دهیم؟
مهمترین شیوه ی مقابله با عملکرد اطلاعات این است که حربه های آن را خنثی کنیم. مهمترین حربه هایی که اطلاعات دارد، یکی آگاهی از برخی اطلاعات پنهان و شخصی است، و دیگری چهره سازی است که به منظور نفوذ و تحریف حرکت یا بدست گرفتن مدیریت حرکت صورت می گیرد. باید اطلاعاتی ها را در این زمینه ها تا حد امکان خلع سلاح کنیم.

حرکت با شفافیت

شفافیت را می توان در زندگی خصوصی و نیز در حرکت اجتماعی حفظ کرد.
شفافیت در زندگی خصوصی – کسانی که به فعالیت اجتماعی – مدنی یا سیاسی – روی می آورند، به نوعی چهره اجتماعی پیدا می کنند. از این رو، بخشی از زندگی آنها در میدان دید عموم بوده و همچنین مورد قضاوت عموم قرار می گیرد. اطلاعاتی ها تلاش می کنند زاویه های پنهان زندگی خصوصی را پیدا کنند و از آن برای باجگیری یا افشاگری استفاده کنند. گاه حتی تلاش می کنند زاویه های پنهان برای زندگی یک نفر بسازند و مثلا او را در تله ی رابطه ی عاطفی توجیه ناپذیر یا نامشروعی قرار دهند، و بعد با افشا کردن آن زاویه ی پنهان که به عمد ساخته شده است، به تخریب شخصیت وی بپردازند.

شفافیت در حرکت گروهی – اگر همه ی زاویه های یک حرکت گروهی شفاف و روشن نباشد، بدین معناست که زاویه های پنهانی وجود دارد که مربوط به فعالیت یا فعالین آن گروه می شود. در چنین شرایطی، معمولا میزان پنهانکاری با رده ی فرد ارتباط مستقیم پیدا می کند. یعنی هرچه فرد رده ی بالاتری در گروه داشته باشد، میزان دانسته های او بیشتر است. و به عکس، هرچه فردی دانسته های پنهان بیشتری داشته باشد، موقعیت و رده ی بالاتری نسبت به سایرین می یابد. و این خطرناک است زیرا که اطلاعاتی ها می توانند اطلاعات را کسب کنند و یک نفوذی را براحتی در رده های بالای گروه جای دهند.

حرکت سازی: پرهیز از چهره سازی

مهمترین اصل در پرهیز از ضربه پذیری، پرهیز از چهره سازی است. اگر ما به دنبال چهره ها نباشیم، نفوذی های اطلاعات هیچ کاری در منحرف کردن حرکت و یا به گروگان گرفتن حرکت نمی توانند انجام دهند. تاکید هر حرکت و فعالیت گروهی باید روی حرکت سازی و گسترش آن باشد. حرکت هر چه گسترده تر باشد، کمتر ضربه پذیر است و بهتر عمل می کند. در حرکتی که شفاف است و تصمیم گیری در آن بصورت جمعی صورت می گیرد، یک فرد نمی تواند نقش زیادی در ضربه زدن ایفا کند.
فضای تبلیغاتی که در مخالفت با جمهوری اسلامی اخیرا بشدت رایج شده متاسفانه باعث شده که به چهره سازی دامن زده شود. در تبلیغات سیاسی مخالف رژیم جمهوری اسلامی و حتی تبلیغات حقوق بشری مرتب نام کسانی که زندانی شده اند و حکم گرفته اند تکرار می شود. زندان رفتن به نوعی کوپن شهرت تبدیل شده است. دیگر کمتر کسی می پرسد که عملکرد و کارنامه این زندانی ها چه بوده است.
چهره سازی از کسانی که به زندان می افتند به محدود سازی حرکت نیز دامن می زند. طبیعی است که در عمل چنین حرکتی که محدود به چهره های زندانی است، نمی تواند گسترش یابد. هیچ حرکت اعتراضی، مدنی یا سیاسی که در چهره زندانیان خلاصه شود، نمی تواند رشد کند. حرکت را باید از روی تاثیر آن برروی جامعه، و نه از روی حکم زندانی های آن، سنجید.
و حتی اگر قرار است چهره سازی کنیم، بهتر است کارنامه فعالیت سیاسی یا مدنی هر فردی را معیار قضاوت قرار دهیم. نباید از قربانیان زندان جمهوری اسلامی، قهرمان مدنی یا سیاسی بسازیم و در چهره پردازی اغراق کنیم چرا که در اینصورت جمهوری اسلامی کارگاه چهره سازی موفقی در اختیار خود خواهد داشت. درست است که ما مدافعین حقوق بشر و بسیاری از هم میهنان خارج کشور برای نجات همه کسانی که به جرم های سیاسی در زندان هستند تلاش می کنیم، ولی این ربطی به قضاوت شخصیت سیاسی یا اجتماعی آنها ندارد و دلیلی برای بزرگ کردن یک فرد نیست. اصولا حکم دادگاه معیار قضاوت سیاسی افراد یا کارنامه فعالیت مدنی آنها نیست.

گسترش و جمعی کردن حرکت

حرکتی که در یک گروه کوچک و مدیریت فردی خلاصه شود، براحتی می تواند مورد نفوذ اطلاعاتی ها قرار گرفته و مدیریت آن ربوده شود. ربودن مدیریت یعنی اینکه یا یک نفوذی به مدیریت گروه برسد، یا اینکه مدیر گروه زیر فشار اطلاعات مجبور شود خیلی از چیزها را رعایت کند و دست و پا براه حرکت کند.
اما حرکتی که با تصمیم گیری جمع پیش می رود، اگر چه افت و خیز بیشتری دارد و خیلی کندتر حرکت می کند، اما امکان ربوده شدن آن توسط اطلاعاتی ها خیلی کمتر است.

نتیجه گیری

با اینکه اطلاعاتی های جمهوری اسلامی بشدت فعال هستند، همه جا نفوذ دارند و از امکانات فوق العاده ای – مانند ارتش سایبری – برخوردار هستند، اما باید به خاطر داشت که مسیر مبارزه هموار و مستقیم نیست، بلکه پر از چاله و چوله و دست انداز است.
مهمترین نکته اینکه از راه ناهموار نباید ترسید، چرا که ترس پیامدی جز تسلیم در برنخواهد داشت. در همین حال، باید هشیار بود. می توان ترس را با هشیاری جایگزین ساخت و تا جایی که می توانیم، میدان عمل اطلاعاتی ها را هموار نکنیم. بلکه به عکس، تلاش کنیم که زمینه ی عمل اطلاعاتی ها را با گسترش و جمعی کردن حرکت، با شفافیت، و با پرهیز از چهره پردازی تنگ و تنگ تر سازیم.

Tags: