صفحه نخست

 شبکه سراسری همکاری زنان ایرانی

از همسر آزاری تا همسركشي! / زهره مسكني

ديگر به خواندن و شنيدن اخباري در مورد همسرآزاري عادت كرده بوديم. اين كه زنان به گونه‌هاي مختلف مورد آزار همسران قرار مي‌گرفتند، شكايت مي‌كردند، به پزشكي قانوني مراجعه مي‌كردند يا دم فرو مي‌بستند و به عضويت دسته بزرگي از همجنسان خاموش و آزارديده خود درمي‌آمدند… اما حالا چشممان به اخبار جديدي مي‌افتد كه حاكي از تغيير عبارت همسر آزاري به همسركشي است. گويي با تكيه بر اين اصطلاح حالا ديگر زنان، خاموشي ساليان سال را با لحظات وقوع يك قتل به پايان مي‌رسانند و برخي مردان همچنان همسرآزاري را با پديده شوم همسركشي ادامه مي‌دهند…

همسرآزاري چه بود؟!

كارشناسان معتقدند؛ همسرآزاري يعني بدرفتاري يا خشونتي كه از طرف يكي از زوج‌ها بر ديگري اعمال شود كه اين خشونت ممكن است جسمي يا رواني باشد. اشكال خشونت با همسران مي‌تواند به صورت يك يا چند مورد از انواع جسمي، جنسي، عاطفي، كلامي، رواني يا اقتصادي باشد. اين پديده نيز در زمره معضلاتي است كه از زمان گذشته وجود داشته و بسته به رشد فرهنگي و ارتقاي سطح آگاهي مردم در زمان‌هاي مختلف تشديد يا كاهش داشته است. چنين به نظر مي‌رسد كه از ديرباز برخي مردان، مقام و منزلت خود را با زنان يكسان نمي‌دانسته و هميشه به دنبال اثبات برتري خود بر همسرانشان بوده و به نوعي سعي در اعمال زور يا خشونت داشته‌اند.


براساس آمار، زنان خانه‌دار قربانيان اصلي بيش از 90 درصد همسرآزاري‌ها در كشور هستند. همسرآزاري، خشونت عليه زنان، نگاه‌هاي جنس دوم و در واقع كنترل زنان براي عدم مداخله در فعاليت‌هاي اجتماعي در برخي مناطق كشور با شدت و ضعف، همچنان به چشم مي‌خورد. به عنوان نمونه در استان‌هاي غربي و شمال غربي كشور، در ميان قبايل، عشاير و طوايف، اين امر كاملاً مشهود است. به گفته حسين علم الهدايي معاون امور اجتماعي سازمان بهزيستي بيش از 5/13 ميليون زن خانه‌دار در كشور وجود دارد كه بسياري از آنها به دليل عدم پشتوانه مالي، حفظ آبرو و جلوگيري از فروپاشي كانون زندگي مشترك حاضر به بروز مسايل دروني خود نيستند و اين آزارها را صبورانه تحمل مي‌كنند. اين زنان عمدتاً در گروه سني 28 تا 33 ساله هستند و تحقير، تهديد، ضرب و شتم و حتي آزار جنسي شايع‌ترين نوع اعمال همسرآزاري در خصوص آنان است. همسران اين زنان غالباً جزء افراد معتاد، بيكار، غيرتحصيلكرده و يا داراي مشاغل آزاد هستند.

حميديان، رييس مجتمع دادگاه معتقد است: فرزنداني كه شاهد مرافعات و زد و خوردهاي والدين بوده‌اند، در زمان بزرگسالي بر خانواده و همسران خود نيز اعمال خشونت كرده‌اند. وي مي‌افزايد: 12 درصد پرونده‌هايي كه در دادگاه خانواده مورد رسيدگي قرار مي‌گيرد مربوط به سوءمعاشرت و همسرآزاري است. پرداخت ديه، شلاق و زندان از جمله احكامي است كه در دادگاه كيفري عليه مرداني كه همسران خود را مورد ضرب و شتم قرار مي‌دهند، صادر مي‌شود. حميديان با بيان اينكه در دادگاه حقوقي، قانوني براي همسرآزاري وجود ندارد، مي‌گويد: با وجود اينكه در دادگاه كيفري ايجاد ضرب و شتم از سوي همسر به صورت قانوني مورد رسيدگي قرار مي‌گيرد، اما در دادگاه حقوقي قانوني خاص در زمينه رسيدگي به اين موارد وجود ندارد.

بهرامي، قاضي ديوان عدالت دادگستري نيز عدم وجود قانوني صريح و واضح را از عوامل جري‌تر نمودن مردان در بروز همسرآزاري نسبت به زنان دانسته و اين امر را موجب افزايش موارد اين چنين در جامعه معرفي مي‌كند. وي بر اين اعتقاد است كه از هر 10 زن مورد آزار قرار گرفته، فقط يك نفر تصميم به شكايت مي‌گيرد و گذشت و فداكاري بالاي زنان در كنار روند طولاني رسيدگي به شكايات را از عوامل اين مسأله برمي‌شمرد. ترس زنان از طلاق، بي‌سرپرستي و عدم استقلال مالي نيز از ديگر عواملي هستند كه به موارد فوق اضافه شده و موجبات عدم شكايت اينگونه زنان را در مقابل آزار همسران فراهم مي‌آورند. از سوي ديگر همسرآزاري يكي از دلايل فرار زنان از منزل نيز هست. چرا كه بسياري از آنان در مقابل كتك خوردن از همسر چاره‌اي جز فرار در پيش روي خود نمي‌بينند. اين پديده در ميان خانواده‌هاي پرجمعيت و خانواده‌هايي كه تعاملات بين فردي كمتري در آنها وجود دارد بيشتر ديده مي‌شود.

به نظر مي‌رسد شكل پنهان همسرآزاري در كشور ما، بيش از موارد آشكار به عنوان يك معضل قابل تأمل است. هر چند قوانين، آزار و ضرب و جرح همسر را شامل پرداخت ديه كرده است و زن مي‌تواند در صورت آسيب‌ديدگي از سوي شوهر، شكايت كرده و با نظر پزشك قانوني، مرد را به مجازات زندان يا پرداخت ديه محكوم كند، اما جرمي تحت عنوان همسرآزاري در قوانين ما تعريف نشده و نبود مراكز حمايتي از زنان نيز به گسترش اين پديده دامن زده است. طبق آمار 6/60 درصد زنان موردآزار قرار مي‌گيرند كه از ميان آمار فوق 6/14 درصد به آزار فيزيكي، 5/60 درصد آزار روحي و 5/23 درصد نيز به آزار جنسي مربوط مي‌شود.

آيت‌ا… هاشمي شاهرودي درباره قوانين همسرآزاري مي‌گويد: … البته درباره همسرآزاري تا حدي خلأ قانوني داريم اما در اين صورت طبق اصل 167 قانون اساسي قضات حاكم مي‌توانند در اين موارد به فتاوي معروف مراجعه كنند و طبق حكم شرعي در اين باره قضاوت كرده و رأي صادر كنند. البته در لوايح جديدي كه در حال تنظيم آن هستيم به موضوعات مربوط به كودك آزاري و همسرآزاري توجه ويژه شده است و پس از اتمام تنظيم آن براي تصويب به مجلس ارسال خواهد شد.

همسركشي چيست؟!

پرونده‌هاي مربوط به همسركشي كه اخيراً بيش از مسايل همسرآزاري مورد توجه قرار گرفته و اذهان عمومي را به خود جلب كرده‌اند، خبر از معضل تقريباً نوظهوري در اين زمينه مي‌دهند. اكثر اين قتل‌ها كه در خانواده به وقوع مي‌پيوندد، بدون برنامه‌ريزي قبلي، در يك لحظه و با وسايلي كه در خانه موجود است، صورت مي‌گيرند. بررسي اين پرونده‌ها فقر و بيكاري مرد، مصرف موادمخدر و مسايل ناموسي را به عنوان سه انگيزه مشخص در قتل زنان به دست همسران نشان مي‌دهند.

معمولاً مردها بر اثر عصبانيت آني كنترل خود را از دست مي‌دهند و همسرشان را زير كتك‌هاي خود به قتل مي‌رسانند؛ اما زن‌ها با خوراندن مواد سمي و كشنده يا خفه كردن در خواب، شوهران را مي‌كشند و براي آساني جابه‌جا كردن جسد يا از بين بردن آثار جنايت ترجيح مي‌دهند جسد را بعد از قتل تكه تكه كنند و معمولاً با نقشه از قبل طراحي شده اقدام خود را عملي مي‌كنند. اين در حالي است كه درصد مرداني كه مرتكب جرم همسركشي به علت سوءظن و توهم مي‌شوند نيز رو به افزايش است.

همتيار، قاضي دادگاه جنايي تهران مي‌گويد: به طور قاطع نمي‌توان گفت در سال‌هاي اخير شاهد افزايش آمار همسركشي بوده‌ايم، زيرا آمار موجود نمي‌تواند آمار دقيقي باشد. تعدادي از خانواده‌ها به خصوص در روستاها براي حفظ آبروي حانواده از شكايت و مطرح كردن پرونده در دادگاه و كلانتري صرف‌نظر كرده، خود اقدام به مجازات و دفن پنهاني اجساد مي‌كنند. تضادها و اختلافات حركات و اعمال ضدارزشي و ضداخلاقي از عوامل زمينه‌ساز براي ارتكاب چنين جرايمي هستند. گاهي نيز مسايل روحي و رواني مي‌تواند در ايجاد افعالي اين چنين مؤثر باشد ولي براساس آمار، عدم توافق اخلاقي بين زوجين و اعتياد از مهم‌ترين عوامل بروز همسركشي در كشور است.

دكتر فدايي، روان‌پزشك معتقد است؛ معمولاً مهم‌ترين دليل همسركشي عبارت از وجود اختلالات شديد رواني در فردي است كه مرتكب قتل مي‌شود كه در بيشتر موارد «روان‌پريشي‌» عامل چنين وضعيتي هستند. به نظر مي‌رسد نوعي از روان پريشي كه همراه با هذيان‌هاي بدبيني است در اين خصوص حائز اهميت بيشتري است. به اين ترتيب كه فرد گمان مي‌كند همسرش به او خيانت كرده و با فرد ديگري رابطه برقرار نموده است. اما در اختلال اسكيزوفرني نوع پارانوئيد، فرد بدون هيچ دليل موجهي داراي چنين گماني است. همچنين افرادي كه دچار اختلالات شخصيتي ضد اجتماعي هستند، احتمال دارد به مجرد كوچك‌ترين ناملايمت از سوي همسر دست به پرخاشگري بزنند و يا مرتكب قتل همسر شوند. انگيزه همسركشي در مرد و زن متفاوت است. كارشناسان بر اين اعتقادند كه مردان به دليل عدم كنترل تكان‌هاي پرخاشگرانه‌ با كوچك‌ترين نارضايتي نسبت به خشونت در برابر زنان اقدام مي‌كنند و گاهي نيز بدون اينكه عمدي در كار باشد خشونت را منجر به قتل مي‌نمايند، اما در زنان، اغلب محدوديت‌ها و ناتواني در احقاق حقوق از طريق قانوني منجر به ارتكاب قتل همسر مي‌شود.

بررسي وضعيت زندگي خانواده‌هاي درگير در جرم همسركشي نشان مي‌دهد؛ در مردان مشكلات عاطفي زندگي پدري، تربيت غلط خانوادگي، وجود سلطه پدر و تبعيض جنسي بين فرزندان دختر و پسر در خانواده، غالب پسران را دچار اضطراب، بدبيني، وسواس و بحران‌هاي عاطفي عميق مي‌كند كه اين مسأله در زندگي آينده، طرز رفتار، گفتار و تفكر را شديداً تحت تأثير قرار مي‌دهد. از سوي ديگر 66 درصد زناني كه همسران خود را به قتل رسانده يا در اين امر مشاركت و معاونت داشته‌اند، اظهار داشته‌اند كه در دوران زندگي مشترك به كرات مشاجره، قهر و آشتي داشته‌اند، ولي 58 درصد زناني كه قصد متاركه داشته، اما مخالفت شوهر، والدين، وجود فرزندان يا نياز مالي موجب تحمل زندگي براي آنان شده است نيز، در نهايت صبر خود را از دست داده و چاره‌اي جز از بين بردن همسر خود را نديد‌ه‌اند.

تحقيقات نشان مي‌دهد؛‌ ميزان همسركشي در ميان زنان نسبت به مردان 21 درصد بيشتر است. البته اين نكته نيز حائز اهميت است كه در اين مورد اغلب زنان تحت تأثير وسوسه شخص ثالثي، مردان را به بزهكاري تشويق كرده‌اند. به عبارت ديگر زنان به ندرت شخصاً مرتكب قتل شده و از اين رو اتهام اكثر آنها معاونت، شركت يا آگاهي از قتل بوده است. اين در حالي است كه مردان در 100 درصد مواردي كه منجر به قتل شده، خود همسرانشان را از بين برده‌اند. در اين گونه موارد اولياي دم گذشت نكرده و اغلب قاتل را محكوم به قصاص مي‌نمايند يا به موجب ماده 630 قانون مدني مبني بر اين كه «هرگاه كسي همسر خود را در حال زنا با مرد اجنبي ملاحظه كرد و علم به تمكين زن داشت، مي‌تواند در همان حال آنان را به قتل برساند»، از مجازات معاف و آزاد مي‌شوند.

عبدالصمد خرمشاهي وكيل پايه يك دادگستري در اين زمينه معتقد است: با توجه به اين قانون اگر مرد قادر به اثبات زناي همسرش در زمان وقوع جنايت شود آزاد شده و هيچ مجازاتي بر او وارد نيست، زيرا در زمان وقوع قتل دچار خشم و عصبانيت ناشي از خيانت همسر شده است؛ اما در مورد زنان عكس اين قضيه صادق نيست. يعني اگر زني در اين حالت همسر خود را مشاهده كرده و به قتل برساند از مجازات معاف نيست. وي جهل و بي‌سوادي، مشكلات مالي، ساختار نابرابر جنسيتي، اعتياد به موادمخدر و الكل، ابتلا به سوءظن و ساير ناهنجاري‌هاي رواني را به تنهايي يا مجموعاً از عوامل زمينه‌ساز همسركشي برشمرده و كاهش عوامل مزبور را در كمرنگ شدن اين معضل مؤثر مي‌داند.

براساس پژوهش‌هاي انجام شده؛ زنان همسركش نبود حمايت‌هاي جدي و قانوني، شكنجه و آزار جسمي مرد، ارتباط نامشروع مرد، تجاوز به فرزند يا فرزندان، اطاله دادرسي و دشواري‌هاي طلاق را از دلايل عمده اقدام خود مي‌دانند. برهمين اساس ارتكاب به قتل همسر تنها خاص زنان طبقات پايين و بي‌سواد جامعه نيست، اما بيشتر چنين زناني كم‌سواد يا بي‌سواد هستند. در استان‌هايي كه امكان طلاق و رسيدگي به دادخواهي زنان سهل‌تر است، ميزان همسركشي نيز كاهش چشمگيري دارد. ضمن اين كه بيشتر زنان همسركش در سنين قبل از 25 سالگي ازدواج كرده و به طور متوسط تنها 10 سال زندگي مشترك داشته‌اند كه اين عامل در همسركشي مردان كمتر به چشم مي‌خورد. 80 درصد زنان همسركش خانه‌دار بوده‌اند و فشار مضاعف ناشي از محروميت‌هاي خانه و جامعه آنها را به انتهاي مسيري رسانده كه ابتداي آن ازدواج ناخواسته، طول مسيرش تحمل فشارها و نابرابري‌ها و پايان آن رسيدن به نقطه‌اي عاري از هرگونه راه حل منطقي است.

… و حكايت همچنان باقي است!

… زني كه سه سال قبل با همدستي 3 مرد همسرش را در گنبد كاووس به قتل رسانده بود، بازداشت شد… (روزنامه شرق 19/11/82)

… مردي كه همسرش را با شليك سه گلوله در آبادان به قتل رسانده بود پس از گذشت يك ماه از جنايت دستگير شد… (همان)

… اولين پرونده همسركشي سال در استان اردبيل با قتل مرد 38 ساله‌اي به دست زنش و با همكاري مردي اتفاق افتاد… (شرق، 16/1/83)

… همسركشي به خاطر پرداخت نكردن مهريه… روسري‌اش را از سرش باز كردم و دور گردنش پيچيدم… هنگامي كه به خودم آمدم متوجه شدم گلناز نفس نمي‌كشد، من قصد كشتن او را نداشتم… (شرق، 3/2/83)

… در جريان يك مشاجره خانوادگي، زن 30 ساله‌اي ناخواسته شوهرش را با چاقوي آشپزخانه از پاي درآورد… (اعتماد 13/4/83)

… در تازه‌ترين خشونت خانوادگي در شهر تهران زن جواني به دست همسرش به قتل رسيد. در اين جنايت مرد 38 ساله در مقابل چشمان سه كودك خود با سه ضربه چاقو همسرش را كشت… (شرق، 10/5/83)

… او همسر 19 ساله خود را به قتل رسانده بود… فقط زماني صدايش تغيير كرد كه رو به برادر جوان مقتوله گفت: «تو كه مي‌داني چقدر دوستش داشتم. او به من خيانت كرده بود، من از هر چيزي مي‌توانم بگذرم جز شرف و غيرتم.» (همشهري، 14/6/83)

… و حكايت همچنان باقي است!

* منبع : هفته نامه تابان


2004© All rights reserved for SHABAKEH.ORG Webmaster