درمقدمه ميخوانيم:
« کتابي را که درپيش روي خود داريد قسمتي از خاطرات هشت ساله من درزندان جمهوري اسلامي ايران است .... نقاشي ها عمدتا به دو سال آخر برميگردد. قبل از آن، يعني درشش سال اول زندگي من درزندان تمام طرح ها و نقاشي ها و کاردستي هايم توسط زندانبانان ضبط و نابود شده است .... هيچکسي به آزادي خود اززندان اميدي نداشت. ... فکر چاپ کتاب نقاشي از زندگي ما درآن زمان شايد رؤيائي بيش نبود. اما ما نااميد زندگي نميکرديم. به شوخي به هم ميگفتيم «آرزو براي زندانيان عيب نيست.»
سودابه، از دخترجواني که دراثر بازجوئيها و فشارهاي رواني دائما درحال گريه است ميگويد: « ... پس ازمدتي جريان بازجوئي هايش رابا صداي بلندبراي همگان دربند بازگو ميکند و اينکه چگونه ميخواستند به او تجاوز کنند و او مقاومت کرده است. همه تعريفهايش با گريه است. همه به جاي تلويزيون به او نگاه ميکنند « ... يکباره نقش يک زن فاحشه را به خود ميگيرد که ميخواهد خود و خانواده اش را از فقر نجات دهد. ... اين زن شرف داره، چون فقط تن خودش روميفروشه، خيلي شرف داره نسبت به اين تواب هائيکه آدمها را ميفروشن. اينها بيشرف هستند ... آدم. دوستانشونو ميفروشند تا خودوشون رو نجات بدن و هاي هاي گريه سر ميداد.» صص ۹۴ – ۹٢
سودابه، از غيبت مادر نگران است. دراضطراب و دلواپسي تصميم تازه خود را اينگونه شرح ميدهد:
روزهاي ملاقات است که سودابه کتاب «پيرمرد و دريا» اثر «ارنست هميگوي» را ميخواند. مادر که در همه ملاقاتها حاضر ميشد اين بار نيامده و غيبت غير منتظره اش، او را مضطرب کرده. « ... پيرمرد احساس ميکند که قلاب اش سنگين شده ... ماهي بسيار بزرگي را صيد کرده است ... آخ اگر مادرم دراين سري آخر ملاقات بيايد من دوباره زنده ميشوم، تا عمر دارم ممنونش خواهم بود، يعني مي آيد؟ ... ماهي بزرگ شروع به عتاب ميکند. پيرمرد، مبارزه را با آخرين توان خود ادامه ميدهد. ... اما وقتي دقت ميکند ميبيند اين ماهي است که او را به طرف قعر دريا ميکشاند. به طرف مرگ و نيستي. ... ملاقات ها تمام شده ... نميتوانم نيامدن مادرم را به ملاقات، عادي تلقي کنم. حسي دارم که به من ميگويد ... تو از دست داده اي آن کسي را که به تو نيرو مي داد. ... رو به ساحل ميروم جلومردان زشت، آن زندانبانان عاري از هر حس انساني. تعهدنامه ام را امضا ميکنم تا شايد مدتي کوتاه هم که شده پيش او باشم.» صص ٣۹ - ١٣٨
«يادنگاره هاي زندان» به قلم سودابه اردوان و با بيش از 200 نقاشي که در زندان کشيده شده است يکي از مجموعه خاطرات دردناک زندان است که با صراحتي در خور تحسين نگاشته شده است.
برای دريافت اين کتاب با اين آدرس تماس بگيريد:
yadnegareha@yahoo.se