اين مرد مدعي است که با خريد آپارتمان و اتومبيل برای ا|ين سه زن جوان آرامش آنان را فراهم کرده و تعجبب کرده كه همسرانش با وجود رفاه زندگي و داشتن خانه و اتومبيل مستقل چرا مرتب با هم درگير ميشوند و دست به چنين اعمالي ميزنند.
آنچه مسلم است هر سه اين زنان علي رغم اختلاف با يکديگر درد مشترکي داشتند که آنان را همراه هم به چنين تصميمي وادار کرد.
و اين درد مشترک " بي حقوقي و زندگي کسالت آور با يک مرد که 40 سال از آنان بزرگتر است ، و..." . در يک کلام تحمل انواع فشار و تحقير برای گذران زندگي است. در خبر مربوط به اين فاجعه رابطه اين زنان است که به زير سوال ميرود و نه مناسبات نابرابر جنسيتي و يا مردی که سه زن جوان را برای ارضای خود با پشتيباني قوانين موجود به خدمت گرفته است. مردی که با ثروت خود و با اتکا به ذهنيت موجود اجازه دارد تمام رويای زندگي با عشق و آرزوهای ديگر را از اين زنان برای هميشه بربايد. تا حدی که هر سه ( نه عليه يکديگر) که با هم تصميم ميگيرند از شر اين به اصطلاح زندگي با مرگ خود خلاص شوند.
شبکه سراسری همکاری زنان ايراني
مشروح اين خبر که در روزنامه اعتماد منتشر شده بدين شرح است:
3 هوو كه همسر يك مرد 67 ساله بودند، بخاطر خريد كفش گرانقيمت براي هووي جوانتر، به جان هم افتادند و پس از مشاجره، هر سه دست به خودكشي زدند.
اين زنان توسط شوهرشان به يكي از بيمارستانهاي تهران انتقال يافتند و پزشكان موفق به نجات آنها شدند.
شوهر 67 ساله اين زنان درباره اين حادثه ميگويد.
من براي هر يك از همسرانم يك آپارتمان مستقل خريدهام و هر كدام يك اتومبيل دارند. براي هر سه آنها وضعيت مالي خوبي فراهم كردهام تا در آسودگي كامل زندگي كنند و صلح و صفا بينشان برقرار شود، اما نميدانستم كه بخاطر يك موضوع ساده، چه حسادتي بينشان به وجود ميآيد و چه قشقرقي به راه مياندازند.
حادثه به خاطر يك جفت كفش شروع شد. جوانترين همسرم كه 27 ساله است يك جفت كفش 400 هزار توماني خريده بود و وقتي دو هوويديگر از اين موضوع باخبر شدند حسادتشان گل كرد و پس از مشاجره و درگيري با هم، هر سه با خوردن قرصهاي آرام بخش و اعصاب و روان دست به خودكشي زدند.
اين مرد 3 زنه متعجب بود كه همسرانش با وجود رفاه زندگي و داشتن خانه و اتومبيل مستقل چرا مرتب با هم درگير ميشوند و دست به چنين اعمالي ميزنند.