صفحه نخست

 شبکه سراسری همکاری زنان ایرانی

مصاحبه با آنجی روسیو و لیزاندرو گووار*/ فریده ثابتی

آنجی و لیزاندرو دو کودک اند مثل میلیون ها کودک دیگر کشورهای جنوب. برای این که خرج تحصیل و مخارج زندگی خود را در بیاورند باید کارکنند. اما با دیگر بچه ها اندکی فرق دارند:
آن ها خود را سازمان دهی کرده اند تا برای حقوق کودکان مبارزه کنند. اوایل ماه مه 2004 آن ها در دومین نشست جهانی کودکان کار دربرلین شرکت کردند. آنجی 16 ساله است و در بوگوتای کولومبیا زندگی می کند. لیزاندرو 14 ساله است و از مرکز پرو، لیما

س: وقتی از کارکودک در کشورهای جنوب سخن به میان می آید انسان به این مساله یعنی به شرایط ویژه استثماری ای توجه می کند که از کودکان کودکی شان را می دزدد. ایا این واقعی است و روزگارشما چگونه به نظر می رسد.
آنجی: من سه روز درهفته کارمی کنم. صبح ها به مدرسه می روم و شنبه ها برای سازمان مان کارمی کنم. درمجموع 9 ساعت درهفته کارمی کنم. قبلا با دوستم کاغد و فلزات را در خیابان ها جمع می کردیم و به تجار می فروختیم. امروز ما با 10 دخترک دیگر زینت آلات تولید می کنیم . ازین کار خوشم می آید چون هم زمان می توانم با هم کارانم به مدرسه بروم. البته گاهی وقت ها این زیاد است اما اگر من وقتم را به درستی سازمان دهم اوضاع به خوبی پیش می رود. درتعطیلات حوصله ام سر می رود زیرا ریتم زندگی ام را از دست می دهم. کاربخشی از زندگی من است و برایم هدف دارد.

لیزا: من از 5 سالگی شروع به کارکردم. به پدرم در نانوائی کمک می کردم. وظیفه ام این بود که نان و کیک را به بیرون حمل کنم. بعدا رقابت زیاد شد و پدرم مجبور شد مغازه اش را ببندد. امروز من کارهای دیگر می کنم. هرکاری که امکان داشته باشد. یک روزدرمیان 4 ساعت کارمی کنم. گاهی آخرهفته ها را هم کار می کنم. اما اکثرا آخرهفته ها برای سازمان مان کارمی کنم. من همیشه به مدرسه می روم و مخارج آن را با کار خودم تامین می کنم. برای من کار بخش ثابت زندگی و تحصیلاتم است!!
والدینم همیشه می گویند اگر روزی ما بمیریم بعد تو باید خودت از خودت محافظت کنی. " من همیشه می ترسم که اگرکارنکنم گرسنه بمانم و یا معتاد شوم"

س : ایا اکثر دوستان تان را از طریق کار می شناسید؟
آنجی : بله، البته در مدرسه هم دوستانی دارم که با آن ها خود را می شناسم اما دوستان اصلی ام را با کار می شناسم و از طریق سازمان مان.
لیزا : برای من هم شبیه آنجی است.

آنجی : در پرو 3 میلیون کودک کار وجود دارد. اما رژیم از دو و نیم میلیون بچه گدا نام می برد. در کلمبیا خرید و فروش خیابانی را ممنوع کرده اند درنتیجه پلیس کودکان کار را هم دستگیر می کند. کالاهای شان را مصادره می کند و گاه آن ها را روانه زندان می کند. درزندان با کودکان مثل بزرگسالان برخورد می شود و هیچ فرقی بین شان قایل نیستند.

بسیاری از کودکان مجبورند در آشغال ها بگردند و مواد تبدیلی جمع آوری کنند. چون این کارها ممنوع است آن ها مجبورند وقتی هوا گرک میش است به این کاراقدام کنند که این به معنی شب کاری است.
بسیاری دیگر از کودکان در بازارهای روستائی کارمی کنند. آن ها در حمل بار به کامیون ها کمک می کنند. بسته ها را حمل می کنند. از اتومبیل های پارک شده مراقبت می کنند. به عنوان نظافت چی مدارس کار می کنند. بازهم چون کار کودکان ممنوع است و کنترل زیادی می شود صبح خیلی زود و درتاریکی برای این کارها می آیند. این ممنوعیت برای ما به این معنی است که نتوانیم به مدرسه برویم و با توجه به میزان بالای بیکاری بزرگسالان، یا به دزدی بپردازیم یا گدائی کنیم.

این کودکان که راه دیگری جز کارکردن خود برای تامین زندگی و تحصیل که شاید با آن آینده ای بهتر برای شان فراهم شود، نمی بینند می خواهند که سازمان بین المللی کار و دیگر سازمان ها به جای ممنوع کردن کار کودکان واقع بین باشند و سعی کنند شرایط زندگی و کاری کودکان را بهتر کنند و برای شان یک زندگی شایسته را امکان پذیر سازند.
حکومت ها به پائین نگاه نمی کنند. به فقرا توجه ندارند بلکه همه سعی شان این است که پولدارها پول دارتر شوند و ترقی کنند.
مدارس عمومی کم است درنتیجه باید بسیاری از کودکان به مدارس خصوصی بروند که ماهانه 30 دلار امریکا خرج دارد. بعلاوه خرج اونیفورم و ایاب و ذهاب و کتاب و غیره هم هست. اگر سازمان جهانی کار به ما فکر می کند باید در این جهت برود که مدارس عمومی کافی ایجاد شود و تحصیل مجانی باشد.
مشکل ما کار نیست بلکه فقر است. کنوانسیون شماره 138 سازمان جهانی کار فقط برای کشورهای فقیرامریکای لاتین ، افریقا و آسیا اعتباردارد در حالی که دراروپا هم کودکان زیادی کار می کنند اما این قانون آن جا صدق نمی کند. این قانون کودکان فقیر را به جرائم می کشاند. واقعیت این است که ثروت مندان دائما ثروت مند تر می شوند و فقرا فقیرتر. مشکل ما کار نیست بلکه ما به استثمار نه می گوئیم اما به یک کار شایسته بله می گوئیم.

درسایت اینترنتی سازمان جهانی کار اخطاریه ای برای رژیم در مورد کودکان کار وجود دارد. در آن عملا با ما مثل تروریست ها برخورد می کنند.
لیزا می گوید : در 20 نوامبر 2003 در هفته حقوق کودک ما تظاهرات کردیم. پلیس به ما حمله کرد و گاز اشک آور برعلیه ما به کاربرد. پلیس حتی به بچه های کوچک هم توجه نمی کرد. همه را می زد . بعضی ها را هم دستگیر کردند. ما ازین عملیات عکس گرفتیم و نشان دادیم.

توضیح مترجم: کارکودکان واقعیتی است که ابعادش به سراسر جهان سرمایه داری کشیده شده و فقط به کشورهای فقیر تعلق ندارد گرچه در محاسبات و بررسی فقط آن ها را درنظر می گیرند به مطالعات ILO و Unicef رجوع کنید. بیش از 250 میلیون کودک درجهان کارمی کنند که البته بیشترین آن ها در کشورهای فقیر افریقا، آمریکای لاتین و آسیا زندگی می کنند. اما این کلمه فقیر تقریبا برای تمام کشورها و بویژه برای بعضی ازکشورها رسا نیست زیرا مساله فقرواقعی کشورنیست بلکه عدم توزیع عادلانه ثروت درآن هاست. همان طور که آنجی این کودک کاربهترازهر سیاست مداری و اقتصاددانی تحلیل می کند، همواره ثروتمندان ثروتمندتر می شوند و فقرا فقیرتر و دولت ها و حکومت گران تنها به منافع سرمایه و سرمایه داران می اندیشند. ازجمله درایران به طوررسمی نیم میلیون کودک کاروجود دارد کودکانی که بعضی از 5 سالگی و پایین تر کاررا شروع می کنند. ایرانی که درآن حکومت گران میلیاردها دلار صرف خرید اسلحه می کنند. میلیاردها دلاردیگر را برای خرید به اصطلاح نیروگاه اتمی درحالی که ایران برروی دریائی ازنفت و گاز قراردارد و خورشیدی که گوئی غروب نمی کند درنتیجه به نیروگاه اتمی نیازی ندارد و دراصل برای تهیه بمب اتمی صرف می کنند. میلیاردها دیگر را برای کمک به نیروهای ارتجاعی درمنطقه و در سراسر جهان به هدرمی دهند و میلیاردها دلاردیگر میلیاردر به صف میلیاردرها اضافه می کند به نحوی که رفسنجانی 42 مین ثروت مند جهان می شود. 20 درصد جمعیت 80 درصد درآمدها را به خود اختصاص می دهد و 80 درصد مردم درخط فقر یا زیرآن قرار می گیرند. یا کودکان کاررا درعربستان چگونه می شود تعریف کرد و همین طور درامریکا و اروپا و . . . .

هرساله 12 میلیون کودک ازگرسنگی می میرند. 160 میلیون کودک از تحصیلات ابتدائی محروم هستند.آیا می شود با یک بخشنامه یا با یک قانون به کارکودکان خاتمه داد. جهان نظمی دیگر می خواهد تا بنیاد نابرابری برچیده شود و همه چیز به همگان تعلق گیرد یعنی مالکیت خصوصی برابزارتولید وکارمزدی لغو شود. ولی نباید به انتظارنشست. به جای این که آنجی ها کار را بخش ثابت زندگی خود درک کنند و درکی از تعطیلی و تفریحات نداشته باشند باید آنجی و دیگرآنجی ها و بقیه مردم یک زندگی شایسته را حق خود بدانند. کاربرای بیکاران درسن فعالیت و تحصیلات عمومی مجانی برای عموم کودکان همراه با لوازم آموزشی و لباس و تغدیه تا کودکان مجبور به کارنباشند. چنین امری درهمین سیستم سرمایه داری هم امکان پذیراست. کاری است که زمانی سرمایه آن را انجام می داد اما اکنون بارآن را بردوش مردم کارگر گذاشته است. برای سرمایه کارگرکارگراست مهم نیست که کودک باشد.

• - ترجمه بخشی از مصاحبه ای که تحت عنوان" نه به استثمار، بله به یک کار شایسته" در روزنامه یونگه ولت 7/8 آگوست 2004 ، شماره 80 چاپ شده بود.
• اين مقاله قبلا در سيماي سوسياليزم شماره 10منتشر شده است.


2004© All rights reserved for SHABAKEH.ORG Webmaster