صفحه نخست

 شبکه سراسری همکاری زنان ایرانی

برخورد جنسيتي با امور خيريه / مرمر جمالي

«مدرسه نمي رود، حتي از خانه هم خارج نميشود، تنها دوستش، فاطمه، دختر عمه‎اش است كه پس از تعطيل شدن از مدرسه به خانه‎شان مي آيد و از مدرسه و درس برايش تعريف مي‎كند. قدرت راه رفتن ندارد و شبها به دليل تنگي نفس، نشسته مي‎خوابد.»

اين شرح حال دختر 13 سالهاي است كه به دليل بيماري وراثتي 180 كيلوگرم، وزن دارد. «مريم مرداني» كه دو هفته پيش با ضميمه حوادث روزنامه جام جم (تپش) مصاحبه كرده، تنها آرزويش اين بود: «با اينكه مي دانم اقوام و فاميل استطاعت مالي چنداني ندارند و نمي‎توانند براي هزينه عمل جراحي‎ام به پدرم قرض بدهند، ولي آرزو مي‎كنم روزي بتوانم لاغر شوم تا مثل همه بچه‎ها، به اتفاق دخترعمه‎ام، فاطمه، به مدرسه بروم.»

معمولاً چاپ چنين مطالبي، با استقبال روبه رو مي‎شود. در مورد اين مصاحبه هم، همين اتفاق افتاد. دوستم، كه خبرنگار اين روزنامه است، تعريف مي‎كند: «نه تنها مردم كه حتي بچه‎هاي روزنامه هم، تحت تأثير قرار گرفتند، چند نفر جمع شديم و تصميم گرفتيم براي مريم كه در روستاي «وار» (از توابع خوي) زندگي مي‎كند، كاري كنيم.»

تصميم گرفته مي‎شود شماره كساني را كه تماس مي‎گيرند، يادداشت و با تماس مجدد، همه كمك‎ها را ليست كنند.

طبق ليست، علاوه بر تماس چند دكتر متخصص كه حاضر به كمك پزشكي بودند، قول اهداي چند ميليون تومان هم، حتمي ميشود، حتي يكي از پزشكان حاضر مي‎شود، منزلي را در اختيار خانواده مرداني قرار دهد تا در طول درمان، دچار مشكل نشوند.

از طرفي قرار مي‎شود از وزارت بهداشت و دانشگاه‎هاي علوم پزشكي تهران، براي خدمات رايگان بيمارستان‎ها، كمك گرفته شود.

«پيگيري‎هاي خودمان و خصوصاً كساني كه تماس گرفته بودند، كار را به جاهاي خوبي رسانده بود، براي هماهنگي بيشتر نياز بود، با خانواده مرداني تماس بگيريم تا هم جريان كمكها را بگوييم و هم پرونده پزشكي مريم را بخواهيم.»

اما، ظاهراً قضيه از همين جا گره مي خورد: «برخورد اوليه خانواده، خيلي مناسب نبود، احساس كرديم، بابت كمك ديگران، معذب هستند، با اين حال از پدرش قول گرفتيم تا پرونده پزشكي مريم را برايمان بفرستد.»

تماس‎ها ادامه پيدا ميكند، اما پدر مريم، خيلي، همكاري نمي‎كند، تا جايي كه يك روز زنگ مي‎زند و بجاي بيماري مريم، از مشكلات خودشان مي‎گويد و بدون هيچ پيش زمينه‎اي مي‎گويد، مريم، 8 ديماه، وقت عمل دارد و دكتري حاضر شده، رايگان مريم را، مداوا كند.

حرف‎هاي پدر مريم وقتي مشكوك مي‎شود كه مي‎گويد، پول‎ها را براي خودمان بفرستيد، تا به زندگي‎مان سر و سامان بدهيم: «مي‎خواهم براي پسرم زن بگيرم… آن پسرم بيكار است …»

مريم در مصاحبه‎اش گفته بود: «من 4 تا برادر دارم. برادر بزرگم چندين سال قبل دچار اين بيماري بوده كه پدرم با فروش دار و ندارش توانست 4 ميليون تومان تهيه كند و برادرم را عمل كند. برادرم 27 ماه در بيمارستان ماند و 12 مرتبه مورد عمل جراحي قرار گرفت تا توانست سلامت خود را به دست آورد.»

دوستِ خبرنگارم، تعريف مي‎كند: «تماس مرد ناشناسي از طرف پدر مريم حتي نگران‎مان كرد، مرد از ما مي‎خواست تا كمك‎ها را به حسابي شخصي واريز كنيم، در حالي كه قرار نبود اصلاً پولي به حساب واريز شود.

با صحبت‎هايي كه كرده بوديم، قرار بود، پول‎ها و كمك‎ها، به شكل مستقيم و از طرف خود اشخاص به حساب بيمارستاني كه مريم در آن عمل ميشود، ريخته شود.»

دوستم ادامه مي دهد: «ما حساب همه چيز را كرده بوديم، جز اينكه با كار خير هم برخورد جنسيتي شود. بچه‎هاي روزنامه معتقد بودند، فرزند پسر در آن مناطق از فرزند دختر مهمتر است، چه برسد، به فرزند دختر بيمار!»

به گفته دوستم، هنوز در تلاش‎اند تا از وقت عمل 8 ديماه مريم، مطمئن شوند، اما اين نگراني را هم دارند كه بابت ادامه پيگيري‎هايشان محكوم به فضولي و دخالت در امور خانوادگي شوند و … .
تريبون فمينيستي ايران


2004© All rights reserved for SHABAKEH.ORG Webmaster