اگرچه فمينيسم و فعاليت فمينيستي نزد گروه ها و فعالان سياسي ايران حتي فعالان سياسي اصلاح طلب و نيز داعيه داران روشنفكري چندان به رسميت شناخته نمي شود و حتي معمولا ديد مثبتي نيز در مورد اين گونه فعاليت ها وجود ندارد ، اماويژگي هاي مشترك بسياري ميان فعالان فمينيست ايراني و اين سياستمداران بخصوص درشيوه فعاليت آنان ديده مي شود و مي توان فعالان فمينيست ايراني را كه تحت عنوان جنبش زنان به فعاليت مي پردازند زير مجموعه اي از فعالان سياسي و و ابستگان و اطرافيان آنها به شمار آورد. در حقيقت سازمان ها و گروه هاي فمينيستي نيز همانند سازمان و احزاب سياسي از مخاطبان خود دور افتاده اند و در فضاي انتزاع تنها به خود مشغولند . بنظر مي رسد جنبش زنان در ايران جدا از بدنه و مخاطبان (جامعه) شكل گرفته و در ادامه روند خود نيز بدون توجه به زنان جامعه خود را نماينده ي واقعي آنها پنداشته است . فعالان زن ايراني تنها قشر كوچكي از زنان تحصيل كرده ي طبقه ي متوسط هستند _ اگرچه مي توان به وجود طيف هايي ميان آنان اشاره كرد _ در كنار دغدغه هاي مشترك ، رويكردها و شيوه هاي مبارزاتي يكساني را نيز براي بيان مسائل و رفع آنها در پيش گرفته اند و دغدغه ها و رويكردهايي كه اگر خوشبين باشيم در صورت تعميم تنها مي تواند طبقه ي متوسط شهر نشين را در بر بگيرد و پاسخگوي نيازها و مطالبات آنها باشد . اين گروه ها در بر قراري ارتباط با زنان و ايجاد حساسيت در مورد مسائل زنان و توجه دادن به مسائل خاص زنان ، آگاهي بخشي و حتي جذب زنان به عنوان پشتوانه و نيروهاي بالوه جنبش _ حتي زنان تحصيل كرده ي طبقه متوسط و بخصوص دختران دانشجو _ به شدت ناتوان بوده اند تا جائيكه به نظر مي رسد تنها عده معدودي كه شامل خود و اطرافيانشان مي شوند بسنده كرده اند .
تشكيل حلقه هاي بسته از همان ابتداي آغاز به فعاليت اين گروه ها ، كه باعث مي شود نيروها و افراد جديد به سختي پذيرفته شوند و نيز مكانيسم سنتي جذب نيرو كه ويژگي همه گروه هاي سياسي نيز هست و به تشكيل خانواده هاي سياسي كه تمامي مقامات سياسي و اقتصادي كشور را در دست دارند منجر شده است عامل جدا ماندن از جمعيت هدف و بي توجهي و در نظر نگرفتن واقعيات زندگي آنان است كه خود تحليل هاي نادرست و غير واقعي از شرايط ، كه مبناي برنامه ريزي قرار مي گيرند را به دنبال دارد .
شايد يكي از موانع جذب نيرو و گسترش جنبش به سطح جامعه عدم دسترسي به وسايل ارتباطي مناسب باشد رسانه هايي كه از سوي فعالين جنبش مورد استفاده قرار مي گيرند تنها شامل سايت و نشريه هستند كه نمي توانند در بر گيري زيادي داشته باشند در فضاي جامعه اي كه هنوز ارتباطات شفاهي نقش اصلي را بازي مي كند تكيه بر سايت و نشريات روشنفكرانه به عنوان تنها مجراي ارتباطي، و با عدم ارتباط مستقيم با زنان و عدم پرداختن به زندگي روزمره آنان نمي توان نتيجه ي مطلوبي را انتظار داشت . مخاطبان سايت هاي اينترنتي تنها مي توانند بخش كوچكي از زنان تحصيل كرده ي شهر هاي بزرگ باشند. در واقع سايت هاو نشريات فمينيستي تنها به وسيله ارتباط ميان خود فعالان فمينيستي تبديل شده اند و توانايي تاثير گذاري و حتي خبررساني به ساير زنان را ندارند يا حداقل كمتر دارند. نشريات مرتبط با فعالان فمينيست از آنجا كه تا حدود زيادي صبغه روشنفكري دارند نمي توانند زنان خانه دار و يا حتي بخش وسيعي از زنان تحصيل كرده و شاغل را مخاطب قرار دهند و عملا امكان رقابت با نشريات سرگرمي مانند مجلات متعدد خانواده و نشرياتي از اين دست كه خود عاملي در جهت فرهنگ مردسالاري هستند و زنان را براي ايفاي نقش ها ي سنتي شان متقاعد مي كنند، را ندارند .
عدم موفقيت جنبش زنان در شناساندن و گسترش دادن انديشه هاي فمينيستي و همراه كردن زنان و دختران به عنوان بدنه ي اصلي جنبش، دانشگاه ها را نيز در بر مي گيرد. در حاليكه بنظر مي رسد در شرايط كنوني با افزايش روز افزون تعداد دانشجويان دختر و به تبع آن زنان تحصيل كرده و دانشگاهي، دانشگاه بستر مناسبي براي پرورش و گسترش انديشه هاي فمينيستي باشد، اما با نگاهي سطحي و با توجه به شواهد گوناگون مي توان گفت مسائل زنان دغدغه و اولويتي براي اغلب دختران دانشجو نيست. بررسي تركيب و تعداد شركت كنندگان سمينارها و كارگاه هاي آموزشي كه در سطح دانشگاه ها برگزار مي شود، نيز وضعيت دختران در درون دانشگاه ها و عدم حساسيت آنها به مسائلي كه هر روزه با آن درگيرند، بررسي تعداد دختران فعال و يا علاقه مند به فعاليت دانشگاه ها و همچنين بررسي ديدگاه هاي خود دختران در مسائل مربوط به زنان همگي مي توانند نشانه عدم موفقيت فعالان جنبش زنان در دستيابي حداقلي به اهداف آگاهي بخشي و توانمند سازي و نيز جذب دختران دانشجو باشند.
نسل حال حاضر جنبش زنان در ايران نتوانسته نسل جوان را مخاطب قرار دهد و از نيروي آنان در جهت اهداف جنبش استفاده كند ادامه ي چنين روندي در آينده ي نزديك جنبش را كه از نيروي بالقوه خود محروم مانده به شدت آسيب پذير خواهد كرد و ركودي طولاني در مبارزه را به دنبال خواهد داشت.
هستيا