مردان سياست درايران همواره به جدكوشيده اند كه به خشونت عليه زنان رنگي اخلاقي ببخشند.ساختار فرهنگي انقلاب د ر ايران نيزازاين قاعده مستثنا نبوده وبه بها نه حفظ ارزشهاخشونت هائي راازهمان ابتدا برعليه زنان نه تنها تجويز بلكه اعمال كرده است وان رابا نما د حجاب در اين مرز وبوم آغا زيد ه است .نمادي كه برشعاريا روسري يا توسري مبنا گرفت .اين نماد آن زمان اگرچه ازسوي برخي اززنان و مردان ايراني كه هنوزمملو ازشورانقلابي وبه دنبال قطع ارتباط با گذشته وساختن آينده اي پر از اميد بودندمورد استقبال قرار گرفت ولي با مخالفت هاي زيادي نيزمواجه شد.مخالفت هائي كه چون منطق اعمالي راجز زور نيافته بودوبر پايه ايستادگي درمقابل زوراستوارگرديده بود تبديل به جنبشي شد كه اكنون حكومتيان را ملزم به انجام فعاليت هائي در سطح كشور كرده است .
آري اگر به تاريخ 25 ساله اجبار حجاب در ايران بنگريم ميبينيم كه زنان ايراني دانسته يا ندانسته پايه گذار جنبشي به نام جنبش بي حجابي شده اندكه با گذر از مراحل مختلف توانسته است فضائي را با آن وضعيت پوشش به فضائي اينچنيني تبديل كند .جنبشي كه اگرچه حركت آن گاه به دليل افزايش فشارهاوبازداشت ها ومجازات هاي سخت، كند و گاه با كاهش محدوديت هاي اجتماعي كه با آغاز رياست جمهوري محمد خاتمي شاهد آن بوده ايم سريع گشته ولي همواره در جامعه ردپائي از خود به جا گذاشته است و اكنون اگر با اتمام دوره رياست جمهوري آقاي خاتمي وشروع به كار مجلس هفتم همه آزادي هاي جامعه مدني (!!!) از شهروند هاي ايراني گرفته شودوجامعه سيري برگشتي را طي كند اين جنبش باز هم به حركت خود ادامه خواهد داد .چنانچه ميبينيم كه دختران و زنان ايراني علي رغم اين كه به طورمرتب مورد هجوم وتاخت وتاز نيروهاي تندرو قرار ميگيرند و ملزم به پرداخت جريمه وتحمل شلاق ميشوند مجددا با پو شش هاي قبلي در اجتماع ظاهرشده و ديگرحاضر به تقليل خواسته ها وگذشتن از ابتدائي ترين حقوق خود نيستند وتنها تاثير اين خشونت ها را مي توان از بين بردن قبح بازداشت و شلاق درميان دختران ارزيابي كرد.تاثيري كه جامعه را مجبور به پرداخت بهائي بس سنگين خواهد كرد.
راحيل ابوعلی
rahil_a4@hotmail.com