موضوع زنان به تازگي وارد گفتمان هاي اسلام شناسي/شرق شناسي شده است. در اکثر کشورهاي مسلمان امروزي، که حتي روابط دگرجنسگرا موضوعي تابو محسوب مي گردد، و به شدت سانسور مي شود، روابط جنسي زن با زن شديدا نهفته مانده است. بسياري وجود همجنسگرايان در جوامع اسلامي امروز و حتي در طول تارخ را انکار مي کنند و عقيده دارند همجنسگرايي مساله مربوط به غرب و يا امري مدرن است.
متن زير ترجمه و تاليفي از بخشي از کتاب Islamic Homosexualities نوشته Stephen O. Murray، مربوط به مشاهداتي از روابط همجنسگراي زنان در جوامع اسلامي در طول تاريخ است. اهميت اين نوشته ها، در تائيد آنها بر وجود اين روابط است. متاسفانه بدليل محدوديت دسترسي به ادبيات دراين جوامع مردسالاردرطول تاريخ، زنان هيچ اثر مکتوبي از رفتارها و احساسات خود بجاي نگذاشته اند. به طبع اين نوشته ها توسط مردان و بيان کننده پندارها و برداشت هاي آنان از اين روابط است.
براي مطالعه متن کامل و پاورقي هاي متن لطفا به کتاب Islamic Homosexualities مراجعه کنيد.
به گفته Stephen O. Murray، از "فسادهاي جنسي" که در رساله هاي کلاسيک اسلامي از ديدگاه مردان به آن اشاره شده است، امر "سحق" يا "طبق زني" است. "سحق" به مفهوم "ماليدن"، در عربي، به رفتار همجنسگراي زنان اطلاق مي شد. گفته شده است که در قوم لوط، زنان به مدت چهل سال پيش از مردان به "فساد" [لواط] روي آوردند. گرچه وجود روابط جنسي در حرمسراها بيشتر از روي حدث و گمان بوده است، تا مشاهدات عيني، اما هر از گاهي گزارش هايي دراماتيک مانند داستان مربوط به خليفه عباسي موسي الهادي نقل شده است. گفته شده است که دو تن از زنان جوان و زيباي حرمسراي وي در حين ارتکاب جرم غافلگير مي شوند. خليفه سر آن دو زن را از تن جدا کرده، و سپس بر سر معطر آنها تاج مي گذارد. همچنين درتوضيح يکي از داستان هاي هزار و يک شب، که در آن مردي زن خود را در حال بوسيدن يکي از پيشخدمتان زن غافلگير مي کند، Richard Burton ادعا مي کند که حرمسراها محيط هاي پرورش دهنده همجنسگرايي زنان Sapphism)) بوده است: " هر زني پس از بلوغ دوست دختري دارد که به او myrtle (در سوريه) مي گويند" و اضافه مي کند "در بين اعراب وحشي که از انحرافات سقراطي و سافيک بي اطلاع هستند، معشوق بيشتر به معشوقه هاي دوست دخترش حسادت مي ورزد، تا به مردان رغيب ديگر."
َAllen Edwardes در مشاهدات خصومت آميز خود از آداب مردمان ديگردر کتاب خود The Jewel in the Lotus: A Historical Survey of the"Sexual Culture of the East در سال 1959 ادعا مي کند: "زنان که در حرمسراهاي عظيم منزوي مي شدند به "سافيزم" روي مي آوردند، و از بدل هاي قديمي آلت تناسلي: زبان، شمع، موز و آلات مصنوعي استفاده مي کردند. به اين زنان به تمسخر سحقه گفته مي شد(...) خيلي اعراب بر اين عقيده بودند که زنان بيشتر از مردان زنان ديگر را خراب مي کنند، بنابراين مرد محتاط عرب بيشتر نگران دوستان دختر زنش بود، تا مردان ديگر."
Vincent Stochone، در مورد رفتارهاي همجنسگراي زنان و مردان بومي درمصر درکتاب خود Voyage du Levant (1643-1650) مي نويسد: "ساکنين اين کشور شديدا شهوت باز هستند، و بدتر از آن، لواط به حدي رواج دارد که مردان از زنان بيزارند و زنان نيز از مردان بيزارند و با زنان ديگرهم همخوابي مي کنند و آنها بيشر به اين رفتارغير طبيعي روي مي آورند تا روابط طبيعي قابل احترام و مشروع."
Thomas Herbert به موردي اشاره مي کند که شاه عباس ايراني به همراه دويست تن از معشوقه هايش به شکار مي رود. به گفته او "بعضي از اين زن ها شبيه آمازون هاي بي باک بودند، و از تير و کمان استفاده مي کرند." Herbert نمي گويد آيا اين زنان که او "آمازون" خطاب مي کند، آيا با زنان ديگر روابط جنسي دارند يا نه، اما آمازون اصطلاحي است که معمولا در مورد زنان همجنسگرا بکار برده مي شود.
Malek Chebel از عدم وجود اشاره به عشق همجنسگرا بين زنان در قرآن، به عدم وجود آن در سنن اوليه اسلامي و در نتيجه در عربستان در زمان ظهور اسلام اشاره مي کند.
Rowson عقيده دارد که در بين اعراب و ايرانيها در قرون وسطي، روابط جنسي بين زنان کاملا مسقل از مغايرت جنسي (Gender Variance) بوده است: " نه در الجرجاني و نه در الرقيب، و نه در هيج جاي ادبياتي که من در آن تحقيق کرده ام، اين عقيده وجود ندارد که زناني که با زنان ديگر رابطه جنسي دارند، داراي خصوصيات جنسي مردانه هستنند. همينطور هيچ اشاره اي به نقش فاعل و مفعول در روابط زنان نيست. البته هر از گاهي اشاراتي به رفتارهاي مردانه بعضي زنان وجود دارد: لباس هاي مردانه پوشيدن و حمل شمشير، اسب سواري و غيره، بخصوص در اوائل دوران اسلام که ظاهرا انزواي زنان از مردان خيلي شديد نبوده است. اين زنان گاه بخاطر قدم گذاشتن به عرصه مردان مورد تحسين و گاه مورد انتقاد قرار مي گرفتند، اما رفتار آنها هيچگاه به نوعي رقتار غيرمتعارف جنسي ربط داده نمي شد. حتي غليمات، دختران کنيز خواننده اي که مانند پسران لباس مي پوشيدند ( حتي گاهي اوقات سبيل مي کشيدند ) و در قرن 19 در دربار خليفه بسيار مورد توجه بودند، بنظر نمي رسيد روابط جنسي با زنان ديگر داشته باشند و يا حتي توجهي به زنان ديگر بکنند، بلکه ظاهرا با پسران براي جلب توجه مردان رقابت مي کردند."
ابوخليل، از لفظ عربي "سحقيات" بعنوان اصطلاحي قابل احترام براي زناني که خود را همجنسگرا مي دانند استفاده مي کند، و اشاره مي کند که بسياري از اشعار "سافوي" عرب، ولده بنت الموستکفي در تمجيد از معشوقه اش Muhjah، از بين رفته است، زيرا اکثر نويسندگان بدليل زبان بي پرواي او در بيان مسائل جنسي، از اشاره کردن به آن پرهيز کرده اند.
Ogier Ghiselin de Busbecq ادعا مي کند که مردان ترک بدليل شايعه وجود روابط همجنسگرا در حمام هاي عمومي، به زن خود اجازه رفتن به حمام را نمي دادند.
شريف الدريسي در نوشته هاي خود تاکيد مي کند که روابط زنان با زنان از روي انتخاب است، و نه بدليل عدم وجود رابطه جنسي با مردان: "بعضي زنان از زنان ديگر باهوش تر هستند. آنها داراي خيلي از خصوصيات مردانه هستند و حتي بعضي رفتارهاي آنها، طرز راه رفتن و صحبت کردنشان، مردانه است. اين زنان مي خواهند در رابطه جنسي فاعل باشند و بر زوج خود برتري داشته باشند. آنها از خود شرم ندارند و زوج خود را خودشان انتخاب مي کنند. اگر اين زنان راغب نباشند، هيچ مردي نمي تواند آنها را مجبور به رابطه جنسي کند. اين امر باعث مي شود که آنها نتوانند مطيع مردان باشند، و بنابراين به عشق همجنس روي مي آورند. اکثرا زنان با اين خصوصيات بين زنان تحصيل کرده، متشخص، نويسنده و حافظين قرآن پيدا مي شود."
همانطور که در ابتداي اين مقاله اشاره شد، از آنجايي که زنان هيچ آثارمکتوبي از خود بجاي نگذاشته اند، تفسير اين نوشته هاي مختصر - که پندارهاي مردان در مورد اين روابط و يا نوشته هاي خصومت آميز شرق شناسان است - بسيار دشوار است. مطمئنا اين نوشته ها بيان کننده تمام "حقيقت" ويا تاريخچه روابط همجنسگراي زنان در اين جوامع نيست, بلکه فقط اشاره اي است به وجود اين روابط وبه بخشي از تاريخ ناگفته زنان.
متاسفانه جو کنوني اکثر کشوهاي اسلامي از جمله ايران، تحقيق عميق ترو بررسي بي طرفانه موضوع زنان به طور کلي وهمجنسگرايي بطور خاص، چه در طول تاريخ و چه در جامعه امروزرا بسيار دشوار مي سازد.