موضوع زن و ايدز در ذهن من آميخته با تصوير خانم مهندس جوان و تكيده اي است كه در دورة دانشجويي من در بخش بيماري هاي عفوني يكي از بيمارستان هاي دانشگاه بستري بود. آنچه خاطرة او را براي من ماندگار كرده فقط رنج ناشي از بيماري اش نيست. چهره اش, رفتارش، برخوردش با بيماري اش،... به او حضوري نافذ مي بخشيد. نمي دانم كه او هنوز “هست“ يا نه. ويروس از شوهرش به او منتقل شده بود. شوهر هنوز وارد مرحلة بيماري نشده بود اما ويروس دورة نهفتگي اش را در بدن زن سريع تر طي كرده بود. او نمي دانست شوهرش چگونه آلوده شده است. شوهرش پس از ازدواج چند سال به تنهايي خارج از ايران زندگي كرده بود. آنها دختر خردسالي داشتند كه خوشبختانه به HIV آلوده نبود.
اکثر زنان آلوده به HIV ,كه با آنها برخورد داشتم يا در باره شان شنيده بودم, از طريق شوهرانشان ميتلا شده بودند. ولي تا همين چندي پيش نمي دانستم اين امر يك پديدة جهاني است. گزارش سازمان ملل حكايت از اين دارد كه در سطح جهان اكثريت زنان مبتلا به ايدز از طريق شوهرانشان آلوده شده اند. آنها نه مواد مخدر تزريق مي كرده اند، نه روسپي بوده اند و نه همبسترهاي متعدد داشته اند. انگار باز هم “خانه براي زنان جاي امني نيست“ و انگار براي زنان پاكدامني و پرهيز از “ رفتارهاي پرخطر“ تضمين كنندة سلامتي نيست. گاه حتي برعكس احساس امنيتي كاذب ايجاد مي كند كه باعث مي شود از خود محافظتي به عمل نياورند.
ايدز در جوامع فقيرتر “ زنانه تر“ است. در كشورهاي غربي آمار مبتلايان به ايدز در مردان اما در آفريقا در زنان بيشتر است. پايين بودن سطح بهداشت و ناآگاهي عمومي در جوامع فقيرتر باعث مي شود ايدز محدود به گروه هاي خاص نباشد.( آن طور كه تا حدي در كشورهاي غربي هست ) و در سطح جامعه عمدتأ از طريق رابطة جنسي زن و مرد پراكنده شود. در رابطة جنسي زن و مرد احتمال انتقال ويروس HIV از مرد به زن چندين برابر احتمال انتقال آن در زن به مرد است. علاوه براين ، در اكثر اين جوامع رابطة قدرت بين زن و مرد به گونه اي است كه زنان نمي توانند شكل رابطة جنسي با شريك جنسي شان را تعيين كنند ( مثل امتناع از برقراري رابطه، راضي كردن او به استفاده از كاندوم و ….) و در صورت لزوم از خود محافظت كنند.
همينطور ناامني اجتماعي و شيوع تجاوزهاي جنسي به زنان و كودكان هم عامل ديگري است كه زنان را تهديد مي كند. بالاتر بودن نرخ بي سوادي و كم سوادي در ميان زنان در چوامع فقير و عدم دسترسي آنها به اطلاعات، زنان را باز هم آسيب پذيرتر مي كند.
دركشور ما :
ايران بالاترين آمار معتادان به مواد مخدر را درسطح جهان داراست. اين رقم را تا هفت ميليون هم برآورد كرده اند. بخش قابل توجهي از اين آمار را اعتياد تزريقي تشكيل مي دهد.
اگر زن هستيد، اين بار كه در يكي از خيابان هاي شهر منتظر تاكسي ايستاده ايد، تعداد بوق هاي پيش نهاد دهندة اتومبيل هايي كه رد مي شوند ( يا مي ايستند) را بشماريد، به چهره هاي رانندگان هم نگاهي بيندازيد. آنها را از هر سن، طبقة اقتصادي و پايگاه اجتماعي مي يابيد و البته بسياري شان متاهل هستند. ( روش هاي شرعي تر هم موجود است ). خيلي از آنها هم آموزش نديده اند كه دست كم خود را در مقابل بيماري هاي آميزشي حفظ كنند، اين پديده چنان شايع است كه به طور رياضي غير ممكن است اگر همة ما زنان مردان دوروبر خود را استثناء و مبرا بدانيم!
چقدر از ازدواج ها در ايران بدون شناخت كافي طرف مقابل صورت مي گيرد ؟
چقدر پيش مي آيد كه بعضي از مسائل پس از ازدواج كشف شود ؟
خلاصه :
درايران موج اول ابتلا به ايدز را معتادان تزريقي و افرادي كه رفتارهاي جنسي پر خطر داشته اند تشكيل داده اند . آنها اكثرأ مرد بوده اند. اما قربانيان بعدي زناني هستند كه با اين مردان رابطة جنسي داشته اند ، پيش از همه همسران آنها .
ايران در سال هاي گذشته موفقيت چشمگيري در تنظيم خانواده داشته است. دراين ميان زنان ايراني نقش خود را به بهترين وجه ايفا كرده اند. عمده ترين روش هايي كه در اين سال ها استفاده شده و به عنوان مطمئن ترين روش ها تبليغ شده ، قرص هاي ضد بارداري و IUD بوده اند( كه توسط زنان استفاده مي شوند ) در مراكز بهداشتي و خانه هاي بهداشت حتي كاندوم هم به “ زنان “ تحويل داده مي شود. موضوع پيشيگيري بارداري و پيشيگيري از ابتلا به بيماري هايي آميزشي را نمي توان جدا از هم بررسي كرد چرا كه توصيه به استفاده از دو روش محافظتي به زوج ها در اغلب موارد غير عملي است، در شرايط کنوني جامعة ما و تهديد روز به روز جدي تر “ايدز“ شايد لازم باشد در سياست هاي تنظيم خانواده بازنگري كرد و آنها را به سوي روش هايي تغيير جهت داد كه از انتقال بيماري هاي آميزشي هم جلوگيري كند. ( قرص ضد بارداري مانع از انتقال HIV نمي شود) . براي رسيدن به اين هدف ، مهم ترين روش استفاده از كاندوم خواهد بود. براي موفقيت اين روش مردان بايد آموزش ببينند و بپذيرند كه آنها هم بايد در پيشگيري از بارداري سهمي به عهده گيرند ( صرف نظر از موضوع پيشگيري از انتقال بيماري ها ، نهادن همة بار پيشگيري از بارداري و عوارض احتمالي آن روش ها بردوش زنان ، منصفانه نيست ). اين آموزش بايد از سنين نوجواني آغاز شود. تغيير نگرش زمان مي برد. اين تغيير نگرش بايد در ارائه دهندگان خدمات بهداشتي ، مشاوران ازدواج و … هم ايجاد شود.
همچنين زنان بايد آموزش ببينند كه چطور از سلامتي خود محافظت كنند. روش هايي چون كاندوم زنانه ، ديافراگم و يك سرويكال (cervical cap ) كه مورد استفادة زنان قرار مي گيرد و در پيشگيري از بيماري هاي آميزشي موثرند در ايران به سختي يافت مي شود . وارد كردن آنها به بازار مصرف به زناني كه استفاده از اين روش ها را ترجيح مي دهند يا درنهايت قادر به قانع كردن شريك جنسي شان به استفاده از كاندوم نيستند، كمك مي كند از خود در برابر بيماري هايي آميزشي محافظت كنند.