همجنسگرایان ایرانی لب به سخن می گشایند / گزارش مراسمی در لندن / مریم حسین خواه

همجنسگرایان ایرانی لب به سخن می گشایند / گزارش مراسمی در لندن / مریم حسین خواه

“همیشه ترنس بودنم مثل پتک به سرم خورده است، اگر با این موضوع کنار می‌آمدند می‌توانستم در ایران زندگی کنم و دربه‌در نبودم و مشکلات روانی پیدا نمی‌کردم. دلم می‌خواهد روزی خانواده و برادرم که کاری کردند من از جامعه و کشورم بریده شوم، متوجه شرایطم بشوند.”

این بخشی از حرفهای آکو، جوان ۲۰ ساله‎ سنندجی است که حالا در ترکیه تقاضای پناهندگی داده است. او در فیلم ویدیویی که هفدهم ماه مه ‌در روز جهانی مبارزه با هموفوبیا در لندن پخش شد، از آزارهایی می‌گوید که به خاطر ترنس بودن در ایران تحمل کرده است؛ از اینکه او را در تیم فوتبال و گروه موسیقی مدرسه راه نمی‌دادند و می‌گفتند “تو دختری”؛ از اینکه در دانشگاه نمی‌توانست با همکلاسی‌هایش ارتباط بگیرد و اگر ترنس بودنش را می‌فهمیدند او را مسخره می‌کردند؛ از همسایه‌هایی که او را “فاسد” خطاب می‌کردند و از اینکه خانواده‌اش او را در خانه حبس می‌کردند و چندبار اقدام به خودکشی کرده است.
در این مراسم که از سوی سازمان “رسانه‌های کوچک” برگزار شد، گزارش مفصلی از مطالعه این سازمان غیر انتفاعی درباره وضعیت همجنسگرایان و دگرباشان جنسی در ایران ارائه شد و علاوه بر سخنان شادی امین فعال حقوق همجنسگرایان، سعید دهقان خبرنگار روزنامه “گاردین” و مهری جعفری وکیل دادگستری، در فیلم‌های ویدیویی که از برخی دگرباشان جنسی در ایران و ترکیه گرفته شده بود، تصویر‌هایی از شرایط زندگی این اقلیت‌های جنسی در ایران نشان داده شد؛ تصاویری که بدون اغراق در وضعیت این بخش از جامعه، نمایی واقعی از مشکلات روزمره آن‌ها را بیان می‌کرد.
همجنسگرایان و نگاه مردم
فرید فرمانی، همجنسگرایی که در حال حاضر در کشور ترکیه درخواست پناهندگی داده، در یکی از این ویدیو‌ها علت خروج خود از ایران را تبعیضی دانسته است که جامعه بر امثال او اعمال می‌کند. وی می‌گوید: “بیشترین مشکلات دگرباشان جنسی مربوط به نوع نگرش جامعه به آن‌ها است.”
فرید که به خاطر گرایش جنسی‌اش از خدمت سربازی در ایران معاف شده است، پس از اطلاع محل کارش از این موضوع در دادگاه محاکمه می‌شود و پس از سه ماه کسری حقوق و گذاشتن وثیقه برای ادامه روند دادگاه، به دلیل آنچه “فشارهای روحی و روانی خارج از حد تحمل” عنوان می‌کند، از کشور خارج می‌شود.
این تجربه‌ای است که بسیاری از دگرباشان جنسی از جمله سعید کمالی دهقان، خبرنگار همجنسگرای روزنامه “گاردین” نیز با آن مواجه بوده‌اند. سعید کمالی دهقان که یکی از سخنرانان این مراسم بود، در این زمینه گفت: “برای معافیت از سربازی شما باید به پیش دکتر بروید و آن‌ها تایید می‌کنند که گرایش جنستیی متفاوتی دارید یا خیر. آنها این را یک مشکل روانی می‌دانند. برای من این روند چندان مشکل نبود، اما تجربه همه اینطور نیست. ممکن است اما بعد از آن کارتان را از دست بدهید که البته این بستگی به محل کار دارد.”
این خبرنگار همجنسگرا که در حال حاضر در لندن اقامت دارد، با همه مشکلاتی که به خاطر گرایش جنسی‌اش با آن روبه‌رو بوده است، همچنان سعی می‌کند نگاه مثبتی به ماجرا داشته باشد. او به حاضران در جلسه گفت: “در ایران همه چیز سیاه و سفید نیست و بسیار پیچیده است. اگر به یک پلیس بگویی که هموسکسوئال هستی اینکه چه اتفاقی می‌افتد بستگی به آن پلیس دارد.”
همجنسگرایی؛ انحراف یا هویت؟
برخورد قانون و نهادهای رسمی کشور، تنها بخشی از مشکلات دگرباشان جنسی در ایران است و چنانکه که کوهیار، مرد جوان همجنسگرایی که چهره او در یکی از ویدیوها نشان داده نمی‌شود، می‌گوید: “در ایران همجنسگرایی یک هویت نیست، بلکه یک انحراف و در ‌‌نهایت خوشبینی، یک بیماری شناخته می‌شود. من اگر خودم را همجنسگرا معرفی کنم همه دوستان و روابطم را از دست خواهم داد. بسیاری از مردم پیشفرض‌های نادرستی درباره همجنسگرایان دارند و آن‌ها را در ردیف جانیان قرار می‌دهند.”
زن ۲۴ ساله، لزبینی که فقط تصویری محو از چهره‌اش در فیلم دیده می‌شود نیز از همین نگرانی‌ها می‌گوید. از اینکه نگرانی او و امثال او هویت‌شان نیست و بیشتر از مسئله هویت نگران آرامشی هستند که ندارند؛ نگران باورهای سنتی هستند که مانع از درک تمایلات‌شان می‌شوند و همچنین نگران فشار ازدواج روی زنان لزبین هستند.
هرچند به گفته یکی دیگر از این دگرباشان خانواده‌هایی هستند که فرزندان همجنسگرای خود را پذیرفته‌اند، اما تعدادشان بسیار کم و نادر است و اغلب این افراد همچنان با مسئله پذیرش یا عدم پذیرش از سوی خانواده و جامعه دست به گریبان هستند و اگر یکی از افراد خانواده از آن‌ها حمایت کند، از تیررس حمله دیگران در امان نخواهد ماند.
آکو، که در ایران دانشجوی نرم افزار کامپیو‌تر بود، از مادرش می‌گوید که تنها فرد حامی او در خانه بوده و حتی هنگام خروج از ایران به ترکیه او را همراهی کرده، اما به خاطر این حمایت‌ها، پا به پای آکو از پدر و برادرش کتک می‌خورده است.
آکو می‌گوید که به خاطر ترنس بودنش، مدام مورد آزار قرار می‌گرفته است: “من به مردم احترام می‌گذاشتم، اما مردم من را مسخره می‌کردند. به من می‌گفتند فاسدم و جامعه را فاسد می‌کنم. من چه آزاری به دیگران رسانده بودم که همسایه‌ها می‌امدند در خانه ما و به والدینم می‌گفتند که چرا بچه‌تان اینجوری است؟”
برگه‌ای برای تضمین حق حیات
مشکلات یادشده فقط مشکل ترنس‌ها نیست و همجنسگراهایی که به خاطر فشارهای موجود مجبور به تن دادن به عمل جراحی تغییر جنسیت می‌شوند نیز به نوعی با این مشکلات مواجه هستند.
به گفته شادی امین، فعال حقوق زنان و حقوق همجنسگرایان، “یکی از مسائلی که باعث شده است عمل تغییر جنسیت در جامعه ایران این‌چنین از سوی دولت تبلیغ و مورد پشتیبانی قرار گیرد این است که در واقع هرکسی که تعریف‌های مردانگی و زنانگی را زیر سئوال می‌برد، باید به تعریف‌های طبیعی بازگشت داده شود.
شادی امین: یکی از مسائلی که باعث شده است عمل تغییر جنسیت در جامعه ایران این‌چنین از سوی دولت تبلیغ و مورد پشتیبانی قرار گیرد این است که در واقع هرکسی که تعریف‌های مردانگی و زنانگی را زیر سئوال می‌برد، باید به تعریف‌های طبیعی بازگشت داده شود.
تعریف طبیعی از زن و مرد این است که اگر فردی زن است قاعدتاً به مرد‌ها کشش و گرایش دارد و چنانچه به یک زن گرایش داشته باشد در واقع از این تعریف خارج شده است. همان‌گونه که در تعریف از یک مرد گرایش به یک زن قطعی فرض شده و چنانچه مردی به مرد دیگری گرایش داشته باشد باز هم مرزهای جنسیتی را بر هم ریخته است و برای حل این معضل است که در چنین مواردی عمل تغییر جنسیت پیشنهاد می‌شود تا ضمن حفظ این تعریف‌ها و مناسبات مانع از ترویج همجنسگرایی به عنوان یک روش زندگی شوند.”
او که سال‌ها است در زمینه مسائل مربوط به همجنسگرایان فعالیت می‌کند، می‌گوید: “در ایران به محض اینکه زنی بگوید من از یک زن خوشم می‌آید، باید با انجام عمل تغییر جنسیت مرد شود و یا اگر مرد است، زن شود. در واقع بدین ترتیب معضل همجنسگرایی را حل می‌کنند. آن‌ها به کسانی که رفتار جنسی‌ای به جز تعریف آنان دارند، ترانس سکسوئل می‌گویند و آن‌ها را با مشاوران و روانشناسانی که خود نیز کارگزاران همین سیستم هستند، به سوی عمل تغییر جنسیت روانه می‌کنند.”
شادی امین برگه گواهی اداره بهزیستی به همجنسگرایان را به به مثابه برگه‌ای برای “تضمین حق حیات” آن‌ها عنوان می‌کند و می‌گوید که در واقع جامعه “بیمار و هموفوبیک”، دو راه در مقابل افراد همجنسگرا می‌گذارد: “اول: تغییر جنسیت و قرار گرفتن در کلیشه‌های معمول مردانگی و زنانگی؛ و دوم پذیرش خطر طرد و تحقیر و مجازات از شلاق تا اعدام.” هرچند از دیدگاه وی “راه اول در بسیاری از موارد نوعی مثله کردن جنسی این انسان‌ها است”.
تغییری اندک اما موثر در قانون
راه دومی که پیش پای دگرباشان جنسی گذاشته می‌شود نیز فقط تحقیر ناشی از مجازات کیفری نیست. مهری جعفری، وکیل دادگستری با اشاره به تغییرات جدید در لایحه مجازات اسلامی، از مواد قانونی گفت که بر اساس آن‌ها در رابطه جنسی دو مرد با یکدیگر، فرد مفعول اعدام خواهد شد و فرد فاعل فقط به یک صد ضربه شلاق محکوم می‌شود و تنها پس از تکرار رابطه جنسی خود و محکومیت به آن برای بار چهارم، مشمول حکم اعدام خواهد شد. وی این تغییر اندک را مثبت و تاثیرگذار در زندگی همجنسگرایان توصیف کرد، اما در عین حال یادآور شد که قوانین ایران بین تجاوز و رابطه جنسی آزادانه بین دو همجنس فرق چندانی نگذاشته است و رابطه آزادانه همجنسگرایی نیز می‌تواند در نهایت بر پایه مفاد ماده ۱۳۵ قانون به اعدام متهم منتهی شود.
بر اساس تغییرات جدید در رژیم کیفری ایران (ماده ۲۳۳ قانون جدید) حکم اعدام برای فرد فاعلی که رابطه‌اش به “عنف” نبوده است، تا پیش از مرتبه چهارم صادر نمی‌شود و همین تغییر بسیار کوچک، نسبت به قانون پیشین که فاعل و مفعول هر دو در مرتبه نخست به اعدام محکوم می‌شدند گامی رو به جلو است.
با وجود همین گام‌های کوچک و قدم به قدم، اما شرایط همجنسگرایان در ایران همچنان دشوار و‌گاه غیر قابل تحمل است و آنقدراین افراد را به خاطر گرایش جنسی متفاوت‌شان تحت فشار قرار می‌دهند که یکی از مردان جوانی که به خاطر فرار از این وضعیت به ترکیه گریخته است، در فیلمی که در این مراسم پخش شد، می‌گوید: “سختی‌ای که اینجا می‌کشم راحت‌تر از زوری است که در ایران بالای سرم بود.”
پانویس:
۱- ماده ۲۳۳ قانون جدید مجازات اسلامی(۱۳۹۰) : “حد لواط برای فاعل، درصورت عنف، اکراه یا دارا بودن شرایط احصان، اعدام و در غیر این صورت صد ضربه شلاق است. حد لواط برای مفعول، در هر صورت اعدام است.”
۲- ماده ۱۳۵ قانون جدید مجازات اسلامی(۱۳۹۰) : “هرگاه کسی سه بار مرتکب یک نوع جرم موجب حد شود و هر بار حد آن جرم بر او جاری گردد، حد وی در مرتبه چهارم اعدام است.”

Tags: , ,