میترا زاهدی، مدیرهنری یک تئاتر چند ملیتی در آلمان

mitra-zahedi.jpg
میترا زاهدی

میترا زاهدی، از فعالان تئاتری ایرانی‌تبار، سال‌هاست که برای هنر نمایش تلاش می‌کند. حاصل زحمات او، مدیریت یک سالن تئاتر چندملیتی در شهر کلن است. در نخستین روز کار زاهدی به عنوان مدیر، با او گفت‌وگو کرده‌ایم.
در ۳۰ سال گذشته، ایرانی‌ها در زمینه‌های سیاسی، اقتصادی و علمی در آلمان جا باز کرده‌اند و حتی در رده‌های بالای احزاب و شرکت‌های بزرگ آلمانی و بین‌المللی قرار گرفته‌اند. در صحنه‌ی فرهنگ و هنر اما هنوز آنطور که باید، نشانی از ایرانی‌ها یا ایرانی‌تبا‌رها نیست. جای خالی آنها به‌ویژه در صحنه‌ی تئاتر آلمان کاملا مشهود است.
تعداد معدودی از ایرانی‌هایی که پس از انقلاب ۵۷ ناچار به ترک ایران شدند، در تئاتر آلمان فعال هستند. یکی از این افراد، میترا زاهدی است. او از دهه‌ی ۱۹۹۰ تاکنون تلاش زیادی برای حضور در صحنه‌ی تئاتر داشته، که حاصل آن، مدیریت هنری “تئاتر آرکاداش، صحنه‌ی فرهنگ‌‌ها” در شهر کلن است.
جمعه شب (۳ سپتامبر/۱۲ شهریور) کار وی به عنوان مدیر هنری این تئاتر رسما آغاز شد.
نخستین برنامه‌ی فصل جدید تئاتری “صحنه‌ی فرهنگ‌ها” تک‌نوازی محمدرضا مرتضوی بر روی تمبک و دف بود. این برنامه‌با موفقیت انجام شد و مثل دیگر اجراهای مرتضوی‌، تماشاچیان با رضایت خاطر سالن تئاتر را ترک کردند.
با میترا زاهدی به گفت‌وگو نشسته‌ایم.

دویچه ‏وله: خانم زاهدی، چطور شد که شما به مدیریت “تئاتر آرکاداش، صحنه‏ی فرهنگ‏ها” رسیدید؟

میترا زاهدی: من در کنار خیلی‏های دیگر، خودم را برای این‏کار معرفی کرده بودم. جالب بود که یک ساعت‏ونیم، دو ساعت بعد از آن که خودم را معرفی کردم، به من زنگ زدند و گفتند: بیوگرافی شما بسیار به این تئاتر می‏خورد. آیا حاضر هستید سریع از برلین به کلن بیایید؟ من هم گفتم حاضرم و خیلی سریع – از اول آگوست – کارم را این‏جا شروع کردم.

شما در برلین هم کار تئاتر و در واقع برنامه‏ریزی کار تئاتر نیز انجام می‏دادید. ممکن است مقداری در این مورد توضیح بدهید؟

می‏توانم بگویم که به ‏طور رسمی از سال ۱۹۹۵، تقاضاهای مالی‏ای دادم که موفق شدند در سنای (اداره‌ی فرهنگ) برلین بودجه دریافت کنند و از طریق این بودجه‏ها توانستم کارهای تئاتری‏ای را که در نظر داشتم پیش ببرم؛ هم به عنوان تهیه‏کننده و هم کارگردان.

چه برنامه‏ای برای “تئاتر آرکاداش، صحنه‏ی فرهنگ‏ها” دارید؟

“تئاتر آرکاداش، صحنه‏ی فرهنگ‏ها”، تئاتری است که از همه‏ی ملیت‏ها در آن برنامه اجرا می‏کنند. البته گذشته‏ی این تئاتر یک تئاتر ترک- آلمانی بود و از سال ۲۰۰۳ شروع کردند به این‏که صحنه‏ی فرهنگ‏ها را پی بریزند و از تمام ملیت‏ها دعوت کنند که کارهای هنری‏شان را این‏جا ارائه بدهند. به خاطر همین، نه تنها تئاتر، بلکه کنسرت، کتاب‏خوانی، رقص و تئاتر بچه‏ها نیز در این‏جا اجرا می‏شود.
برنامه‏ای که من دارم و اصلاً به این عنوان در این‏جا استخدام شده‏ام، این است که توجه بیشتری به کیفیت کارها داشته باشم. به خاطر همین، میل دارم تا جایی که ممکن است با هنرمندان بیشتر صحبت کنم، راجع به آن‏ها تحقیق کنم و توجه کنم به‏این‏که آیا کیفیت کار هنری‏ای که ارائه می‏دهند، در سطح حرفه‏ای هست یا نه.

نسبت به گذشته، چه تغییراتی می‏خواهید یا می‏توانید در این تئاتر به‏وجود بیاورید؟

این تئاتر در سال‏های اخیر مقداری با بحران کاری و مشکلات داخلی ساختاری روبرو بود و من امیدوارم که بتوانم در این‏جا بین افرادی که کار می‏کنند، فضای تیمی خیلی خوبی ایجاد کنم که بتوانیم با هم‏دیگر کار کنیم. آن‏چه برای من مهم است، این است که کارهایی که این‏جا اجرا می‏شوند، خود را با مسائل سیاسی- اجتماعی روز مشغول کرده باشند و یا به مسائل سیاسی-‏ اجتماعی‏ای که مردم − چه در این‏جا و چه در کشوری که از آن‏جا به آلمان آمده‏اند − با آن‏ها سروکار دارند، بپردازند.

در برنامه‏ای که برای آینده ریخته‏اید، تا چه حد گروه‏های ایرانی را نقش داده‏اید و بیشتر کدام ملیت‏ها در تئاتر شما اجرا خواهند داشت؟

برای من، این‏که یک گروه ایرانی به خاطر ایرانی بودن‏اش در این‏جا فعالیت داشته باشد، مطرح نیست. بلکه مهم این است که گروهی که این‏جا کار می‏کند، از نظر کیفیت، کاری حرفه‏ای ارائه بدهد.
من خیلی خوشحال‏ام که با گروه‏های ایرانی‏ای مواجه شده‏ام که خیلی در سطح بالا و حرفه‏ای، در سطح بین‏المللی، کار می‏کنند و من این امکان را پیدا کرده‏ام که آن‏ها را دعوت کنم و خوشبختانه از نظر سازمان‏دهی جور شد. مثلاً در ماه سپتامبر ما چهار ایرانی (*) داریم که در “تئاتر آرکاداش، صحنه‏ی فرهنگ‏ها” برنامه‏شان را ارائه می‏کنند.

خانم زاهدی، شما سال‏هاست که در رابطه با تئاتر و برنامه‏ریزی تئاتر کار می‏کنید. به نظرتان، ایرانی‏ها در آلمان چه جایگاهی در تئاتر دارند؟

مقداری مشکل از تئاتر آلمان است که خیلی به سختی افرادی را که لهجه‏ی غیرآلمانی دارند، در خود می‏پذیرد. البته در چند سال اخیر خیلی به دست‏وپا افتاده‏اند که بتوانند خارجی‏هایی را که سال‏هاست در این‏جا زندگی می‏کنند، به نوعی با تئاتر خودشان وفق بدهند.
به همین ترتیب، تئاتر ایرانی هم در ۳۰ سال اخیر خیلی نتوانسته خود را در آلمان جا بیاندازد. غیر از افراد معدودی که سعی کرده‏اند خود را با سختی‏های زندگی در تبعید وفق بدهند و کار تئاتر را که کاری جمعی و کار مشکلی است، در این‏جا به جایی برسانند.
در کلن سال‏های سال است که فستیوال تئاتر ایرانی‏ها برقرار است. آقای فلاح‏زاده و خانم حسین‏بابایی سال‏ها است که در این زمینه کار می‏کنند و تئاترهای مختلف را دعوت می‏کنند و من خوشحال هستم که در کلن می‏توانیم فعالیت‏هایی هم با هم‏دیگر داشته باشیم.
ولی البته نسل جوان سعی کرده خود را این‏جا بیشتر جا بیندازد. من خیلی خوشحال‏ام که بعضی از افراد جوان را می‏شناسم که چه در زمینه‏ی رقص و چه در زمینه‏ی تئاتر موفق شده‏اند و امیدوارم بتوانم آن‏ها را به این‏جا دعوت کنم. اگر کسانی را نمی‏شناسم، خواهش می‏کنم خود را به “تئاتر آرکاداش، صحنه‏ی فرهنگ‏ها” معرفی کنند تا بتوانیم با هم‏دیگر برنامه‏ریزی کنیم.
خوشحالم از این‏که ماه آینده (دهم اکتبر) یک خانم ایرانی جوان به نام سالومه دستمالچی را که کاری در ارتباط با مسائل روز آلمان تهیه کرده و یک رمان آلمانی را دراماتیزه و با موفقیت بسیار کارگردانی کرده، در کلن معرفی خواهم کرد.
دویچه ‏وله

(*) محمدرضا مرتضوی (تک‌نوازی دف و دنبک)، پروانه حمیدی (کابارت سیاسی)، پیر کدیور (نمایش)، حسین منصوری (به همراه کلاوس اشتریگل: نمایش فیلم و شعرخوانی)

مطالب مرتبط:

  • No Related Post