اعدام مجازاتی غیر انسانی است / مرجان افتخاری
به مناسبت روز جهانی علیه مجازات اعدام
در ایران و رژیم اسلامی، خارج از اینکه مذهب اسلام اساسا دینی است خشن با قوانین و سنت های پوسیده و عقب مانده که بررسی آن در چارچوب این مطلب نیست ولی رژیم اسلامی بارها مجازات اعدام را برای سرکوب و ایجاد رعب و وحشت در بین مردم بکار برده است.
*****
9.10.2008
گر چه بسیاری از فعالین سیاسی بدرستی در مورد نظام سرمایه داری، مناسبات و روابط استثماری آن می نویسند و تلاش میکنند تا تمام زوایا و پدیده های نفرت انگیز اقتصادی آن چون بیکاری، گرانی، فقر، گرسنگی، بی خانمانی و بدنبال آن سایر نابهنجاری های اجتماعی مانند فحشا، اعتیاد، دزدی، خودکشی، قتل و ادمکشی را بعنوان اجزاء جدا نا پذیر مناسبات سرمایه داری بر جسته کنند، اما متاسفانه بسیاری از ما کمتر به نقش مخرب و ویرانگر مذهب، رهبران مذهبی، نقش سرکوبگر دستگاه مذهب در جامعه مبپردازیم.
به عبارت دیگر به جایگاه دستگاه مذهب در روابط و مناسبات سیاسی، حقوقی و اجتماعی و در زندگی فردی مردم کمتر بها داده شده است. کافی نیست که جایگاه مذهب را از نظر ایدئولوژیکی و طبقاتی مورد بررسی قرار دهیم، بلکه باید با توجه به شرایط مشخص یعنی حصور مذهب بعنوان یک دستگاه و سیستم منسجم سیاسی و حقوقی در قدرت پرداخته شود. آنجائی که مذهب و قدرت آن در رندگی مردم دخالت گر است.
در چنین حالتی و با شناخت عمیق تر از چنین دستگاهی است که می توان با شیوه ها و راه کارهای عملی، مبارزه ای مستمر و پیگیر را در تمامی ابعاد سیاسی، اجتماعی و فرهنگی به پیش برد. مبارزه سیاسی با درک مشخص از شرایط مشخص است که میتواند همه جانبه تر و فراگیر تر پاسخگوی نیازها و خواسته های اقشار و طبقات مختلف اجتماعی باشد. تجربه بازگشت کلیسا، فرهنگ و سیاست آن در کشورهای اروپای شرقی، اسلام فرهنگ و سنتهای عقب مانده آن در بخش آسیائی کشورهای شوروی سابق ( چند همسری و تبعیض های جنسی در ازبکستان و ...) نمونه های بسیار ملموس از نادیده گرفتن و نشناختن و یا کم بها دادن به مبارزه جدی و پیگیر با مذهب و دستگاه مذهبی است. دستگاهی که مانند هر سیستم یا نظام سیاسی و طبقاتی چار چوب ها، نظم، اهرم ها و قوانین مخصوص به خود را در جامعه و در بین مردم نهادینه، اعمال و اجراء میکند.
هدف از این توضیحات کوتاه و پرداختن به نقش مذهب در قدرت سیاسی روشن کردن این موضوع است که مبارزه طبقاتی در کشور ما چه بخواهیم و چه نخواهیم مشخصه دیگری را هم در بر میگیرد و آن مبارزه با قدرت دستگاه مذهبی، ارگانها، نهادها و در نهایت سیستم ایدئولوژیکی آن است. به عبارتی دیگر مبارزه برای جدا کردن کامل و بی قید و شرط مذهب از قدرت سیاسی و یا دستگاه دولت. کوتاه کردن دست مذهب و مذهبیون از تمامی ارگانهای آموزشی، فرهنگی و قضائی در هر سطحی. و خلاصه اینکه مذهب تنها یک باور و اعتقاد شخصی است و نه چیزی فرا تر از ان.
واقعیت این است که ما با یک حکومت استبدادی مذهبی روبرو هستیم که با تمام رژیم های دیکتاتوری بقول معروف کلاسیک متفاوت است. در هیج حکومت استبدای در این قرن زنان را بخاطر پوشش و بطور مشخص بی حجابی و یا بد حجابی مجازات نمی کنند مگر در دیکتاتوری مذهبی. در هیچ جای دنیا زنان و مردان را بخاطر رابطه های کاملا خصوصی به سنگسار محکوم نمی کنند مگر در رژیم مذهبی- اسلامی. و باز در هیچ گوشه ای از این دینای پهناور کارگران را به خاطر بر گذاری 1 ماه مه شلاق نمی زنند مگر در رژیم کاملا مذهبی. چرا که اول ماه مه نه تنها نشانه اتحاد طبقاتی کارگران سراسر جهان است بلکه بطور مشخص سمبول ایدئولوژی چپ و مارکسیستی است. ایدئولوژئی که تضاد آشتی ناپذیری با مذهب و تمام دستگاه عریض و طویل آن دارد. در هیچ گوشه ای از دنیا کودکان دختر 9 ساله را مجبور به ازدواج نمی کنند مگر در سنت و عرف واپس مانده و غیر انسانی مذهب اسلام. نمونه های حقوقی که در مورد سرکوب دولت مذهبی میتوان بر شمرد کم نیستند ولی باید به این موضوع توجه داشت که در کشور ما بخاطر ویژگی آن مبارزه با نظام سرمایه داری-روابط و مناسبات تولیدی ان جدا از مبارزه با دستگاه مذهب، قوانین قرون وسطی و سرکوبهای آن نیست.
از سوی دیگر، در اکثر کشورهای جهان در اثر مبارزات روشنفکران، احزاب و گروهای سیاسی مدافع حقوق بشر حکم اعدام بعنوان مجازات دولتی لغو شده است ولی هنوز در بسیاری از کشورها مانند چین و آمریکا مجازات مرگ همچنان ادامه دارد. طبق آمار کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل و سایر نهاد های بین المللی که در زمینه حقوق بشر فعالیت میکنند در این چند سال بیشترین امار اعدام یا مجازات مرگ در چین و سپس در ایران به اجراء گذاشته شده است. دو کشور دیکتاتوری و استبدادی که هر یک به نوعی در سرکوب مردم شباهت های بسیاری را با هم دارند. ( ممنوعیت فعالیت سیاسی، احزاب، تشکل ها سازمان ها و ...) بکار گیری سانسور در تمامی زمینه ها، سرکوب آزادیهای دمکراتیک، اندیشه، بیان و قلم... و اعدام فعالین سیاسی و یا مجرمین قضائی. دقیقا سرکوب سیاسی و اجتماعی که در هر دو کشور دیکتاتوری کاملا به هم شباهت دارند.
ولی مجازات مرگ در آمریکا یا بهتر است گفته شود امپریالیسم آمریکا دقیقا باز گو کننده بقایای تفکرات مذهبی کلیسای کاتولیک است که هنوز به قوت خود باقی است. البته در دو سال اخیر چند ایالت بطور رسمی لغو حکم اعدام را پذبرفته اند. در این کشور حکم اعدام برای سرکوب سیاسی مردم و ایجاد جو رعب و وحشت مورد استفاده قرار نمی گیرد. بلکه همانگونه که گفته شد بیشتر در رابطه با قدرت کلیسای کاتولیک نفوذ و تاثیر ان در بین مردم باید در نظر گزفت شود.
در ایران و رژیم اسلامی، خارج از اینکه مذهب اسلام اساسا دینی است خشن با قوانین و سنت های پوسیده و عقب مانده که بررسی آن در چارچوب این مطلب نیست ولی رژیم اسلامی بارها مجازات اعدام را برای سرکوب و ایجاد رعب و وحشت در بین مردم بکار برده است. تجربه نشان داده است که رژیم اسلامی برای برون رفت از بحران های سیاسی داخلی و خارجی طناب های دار را از قبل آماده کرده است.
کشتار و یا اعدام هزاران زندانی سیاسی در سراسر ایران در تابستان سال 67 دقیقا پاسخ رژیم اسلامی در شکست جنگ 8 ساله و قبول قطعنامه ای بود که بارها آنرا مچاله و دور انداخته بود. بار دیگر در سال 2006 همزمان با ارسال پرونده هسته ای به کمیسیون امنیت سازمان ملل و تبلیغات امپریالیسم آمریکا و اسرائیل در رابطه با حمله نظامی باز شاهد نصب طناب های دار و اعدام های خیابانی در سطحی گسترده بودیم. اعدام 30 نفر در تهران درست در فردای مذاکرات ژنو در ماه ژوئیه امسال در مورد پرونده هسته ای نمونه ای دیگر در مورد این ادعا است که رژیم اسلامی برای برون رفت از بحران های سیاسی داخلی و خارجی، یا ایجاد رعب و وحشت و کنار گذاشتن مردم از مبارزه چوبه های دار را آماده میکند.
موضوع دیگر که اوج وحشیگری رژیم اسلامی و نقض آشکار ابتدائی ترین حقوق انسانی است مجازات مرگ یا اعدام کودکان است. تقریبا در سراسر دنیا در هیچ جا غیر از کشورهای خاورمیانه، انجا که اسلام دین رسمی دولتی است کودکان را اعدام نمی کنند. مجازاتی که بارها از طرف مجامع مختلف بین المللی، سازمان ها و گروه هائی که در زمینه حقوق بشر و کودکان فعال هستند محکوم شده است.
از انجائی که مجازات اعدام یا مرگ برای مردم اروپا و بسیاری دیگر از کشورها بعنوان نقض حقوق بشر و مجازاتی غیر انسانی و بر بر شناخته شده است به نظر ساده تر میاید که با کمک تعداد زیادی از این نهاد ها فشار بیشتری را در مورد لغو حکم اعدام به رژیم اسلامی تحمیل کنیم. تجربه نشان داده است که فشار این مجامع که اتفاقا دولتی هم نیستند و در سطح بین المللی شناخته شده اند موءثر تر بوده تا روش های دیگر.
Eftekhari_Marjan@yahoo.com
|