Iranian women's Network Association (SHABAKEH)

قطع نامه / کمیته یادمان کشتار دهه 60 - مونتریال

از آن تاریخ نسلی از فهیم ترین الیت سیاسی جامعه ایران در نبردی نابرابر کشته شدند. انسانهائی که با هر روایتی از آزادی که در زمانه خود داشتند و هر کمبودی بر نگرش و عمل آنها بود اما در یک رنج تاریخی سنگر مقاومت و مقابله با ارتجاع زمانه بودند.
*****

30 خرداد 60 را باید نقطه عطفی در تاریخ معاصر ایران دانست. 30 خرداد کودتای این رژیم علیه مردمی است که رویای آزادی و برابری در سر داشتند. در این روز است که جمهوری اسلامی بصورت وحشیانه و فاشیستی و بطور سیستماتیک شروع به کشتاری کرد که از چند ماه قبل تدارک آن را دیده بود. در ابتدا با تقسیم نیروهای سیاسی موجود در جامعه اولویت های کشتار را تعیین کرد پیکار، کوموله و اقلیت و مجاهدین ... اگر چه از همان روزهای اول انقلاب با حمله به کردستان و ترکمن صحرا و انقلاب به اصطلاح فرهنگی (پاکسازی دانشگاهها از نیروهای مترقی) سرکوب را آغاز کرده بود. اما نباید فراموش کرد که در 30 خرداد کل حاکمیت مسئول این جنایت و هلاکاست اسلامی است. در این روزهاست که اولین دسته از مبارزان مقابل دیوار گذاشته شده و تیرباران شده اند. در این میان باید از مبارزین، شعرا و نویسندگانی چون سعید سلطانپورها و موسی خیابانی ها و محسن فاضل ها یاد کرد.

از آن تاریخ نسلی از فهیم ترین الیت سیاسی جامعه ایران در نبردی نابرابر کشته شدند. انسانهائی که با هر روایتی از آزادی که در زمانه خود داشتند و هر کمبودی بر نگرش و عمل آنها بود اما در یک رنج تاریخی سنگر مقاومت و مقابله با ارتجاع زمانه بودند. جمهوری اسلامی روی دوش کشتار این نسل بنا نهاده شد که بدون هزاران قربانی، بدون میدان های تیر و چوبه های دار و «خاوران»ها قابل توصیف نیست.

شخصیتهای رژیم به رهبری خمینی و خامنه ای و رفسنجانی و پادوهائی از قبیل لاجوردی، گیلانی و حاج داود رحمانی بودند که بمدت یک دهه زندانها را به حمام خون مبارزان و آزادیخواهان تبدیل کردند. مقاومت زندانیان در این سالها و شکل گرفتن صفی از نیروهای مترقی در زندانها از یکطرف و شکست سیاسی و ایدئولوژیکی رژیم در جامعه و جنگ با عراق، دستگاه جمهوری اسلامی را بر آن داشت که انتقامش را از زندانیانی بگیرد که میدانست با مقاومتشان به آنان نه می گویند. در یک حکم جنایتکارانه در تابستان 67 خمینی حکم قتل عام زندانیانی را داد که در بند بوده و از قبل احکامی برایشان صادر شده بود و یا مدتها از مهلت آزادیشان گذشته بود و به اصطلاح ملی کشی می کردند. در مدت کوتاه گفته میشود 20000 – 5000 نفر در دادگاههای فرمایشی و دو سه دقیقه ای با سئوالاتی از قبیل آنکه، نماز میخوانی ، مسلمان هستی ، جمهوری اسلامی را قبول داری و ... دوباره محاکمه شده و به دار آویخته شدند. این کشتار به لحاظ شکل و تعداد در تاریخ معاصر ایران و جهان بیسابقه و در ردیف نسل کشی و جنایت علیه بشریت ارزیابی گردیده است.

خاوران و خاورانها محصول آن دوران است که باید آن را دوران وحشت نامید. برای نسلی که از انقلاب 57 برآمده است خاوران ها آرامگاه های بخون خفتگانی که صحنه های عظیمی از مقاومت و فداکاری بر علیه ارتجاع خلق کردند . خاوران پلی است میان نسل 57 به نسل امروز. خاوران حافظه تاریخی ماست که روزی باید قفل اسرار آن گشوده شود.

نسل امروز اگر چه به روش 57 عمل نمی کند و جمهوری اسلامی دیگر قدرت سرکوب و کشتار به شدت آن دوران وحشت را ندارد و اما هر روز شاهد دستگیری زنان، معلمین، کارگران و دانشجویانیم. در خاوران سرود آزادی سر میدهند، بر علیه اعدام شعار داده و آزادی زندانی سیاسی خواستار میشوند. نام زندانیان سیاسی در مجامع جهانی و سایتها ثبت است و در بسیاری از موارد عمل اجتماعی ما در خارج موجب آزادی نسل امروز از زندانها شده است. نسل 57 در گمنامی کشتار شد و جهان آنگونه که شایسته است هنوز آنرا به رسمیت نشناخته است و از اینجاست که چرائی این سمینارها و یادمان ها پدید می آید تا زوایای تاریک این نسل کشی آشکار گردد. علاوه بر نیروهای سیاسی متشکل و افراد مستقل دسته دیگری هم در این امر کوشا بوده اند که هنرمندان اند.

نویسندگان، شعرا و هنرمندانی که با فیلم، تاتر، موسیقی، رقص و نقاشی دنیاها و رویاهای آن دوران وحشت را به نوشته و تصویر و آهنگ کشیده اند و بعنوان فرهنگ سازان جامعه در نشان دادن ابعاد مقاومت نسل 57 و سبعیت جمهوری اسلامی علیه مردم نقش مهم و بسزائی داشته اند.

جمهوری اسلامی با ایجاد فضای خفقان در دوران وحشت دست به حذف فیزیکی روشنفکران و هنرمندانی زد که در روشنگری نقش داشتند و از این روست که با ایجاد جو رعب و وحشت سعی در کشتن هر گونه تولید میکرد که در مقابل سانسور و دیکتاتوری می ایستاد. کم نبودند هنرمندان زندانی که در هر گوشه کنار کشور داغ شلاق و توهین را چشیده و بسیاری اعدام شدند. اما از آنجائیکه نمیتوان آزادی تفکر را به بند کشید و رویا را کشت از درون سلولهای انفرادی زندان تا جامعه زخم خورده ما شاهد تولید و آفرینش هنر در همه عرصه ها بوده ایم. این مقاومت و رویای رسیدن به آزادی و برابری است که خود را در هنر متجلی میکند از رنج ها و شادی ها، شکست ها و پیروزی ها که در مجموع نویددهنده پیروزی انسانیت بر بربریت اند.

نمیتوان سرکوب این الیت فرهنگی و اثراتی را که چندین دهه بر فرهنگ و هنر مردمی چه در ایران و چه در جهان از خود باقی میگذارند، نادیده گرفت.

امروزه در ایران و خارج از کشور بطور منظم مراسمی در یادمان کشتار زندانیان سیاسی بر پا میشود. کمیته ما همراه با عزیزانی که از آغاز با ما بوده اند و با تلاش شان در برپائی این سمینار کوشیدند افتخار میکنیم که حداقل ادای دینی کردیم به آنانی که در سیاه ترین دوران تاریخ معاصر ایران پرچم مقاومت را برپا داشتند و با نه بزرگشان به ارتجاع عمق فساد و جنایت و قساوت جمهوری اسلامی را به نمایش گذاشتند و جان باختند و به آنانی که زنده ماندند و با روح و جسم زخم دیده هنوز به عزیزان هم بندشان وفادار ماندند و شعله آزادی را با خود حمل میکنند و یادگار نسلی هستند که شکست نخورده اند. ما تلاش خودمان را در ادامه و همگام با کوشش های دیگر فعالین دانسته، از هر حرکتی هر چقدر کوچک حمایت کرده و به آن یاری میرسانیم.

در این بین سعی ما بر این بوده است که صدای مان را با بازماندگان آن کشتارها سودابه ها، شکوفه ها، شیرین ها، شهره ها، محبوبه ها، رضا ها، مسعودها، مری ها، ایرج ها، ستاره ها، سعیدها و گلرخ ... به جهان فریاد کنیم و بگوئیم مسئله کشتار دهه 60 مسئله همه مردم ایران و جهان است و درد و رنج هر انسانی در جهان درد و رنج همه انسانهای آزادیخواه و برابری طلب می باشد. ما با اطلاعیه خانواده های جانباختگان که در زیر آمده است اعلام همبستگی مینماییم “ ... تا جان در بدن داریم از یادشان نمی کاهیم و همیشه تا روزی که عاملان و آمران این جنایت ضد بشری افشا نشوند و عدالت در مورد آنها اجرا نشود به راه خود ادامه خواهیم داد. ما بخشی از خانواده جان باختگان سیاسی از تمامی عزیزان خود در خارج از کشور نیز می خواهیم بیش از پیش با ما همراه شوند و صدای دادخواهی ما را به گوش تمامی انسان هائی که ارزش و حرمت زندگی را پاس می دارند،

برسانند.

از تمامی نهادها و انجمنهای دموکراتیک و حقوق بشری دنیا تقاضا می کنیم درد و رنج ما را به هر شکل که می توانند منعکس کنند. به هر طریقی که می توانید به گوش جهانیان برسانید. ما از رسانه های مستقل در خارج از کشور انتظار داریم که مسئولانه با انعکاس این بیدادی که بر ما میرود به وظائف خود چون گذشته عمل کنند.”*

از آنجا که حکومت جمهوری اسلامی را با تمام جناح هایش مسئول و سازمانده این نسل کشی می دانیم و تنها با سرنگونی رژیم خواسته هایمان امکان پذیر است از این رو خطاب به تمام انسانهای آزادیخواه و نهادهای مترقی جهان می خواهیم:

سران جمهوری اسلامی به جرم سه دهه جنایت علیه بشریت و بویژه قتل عام زندانیان سیاسی دهه 60 در دادگاهی بین المللی و علنی محاکمه شوند.

از آنجا که اعدام قتل عمد سازمان یافته دولتی است بر این اساس ما خواهان لغو آن در ایران و بویژه خواهان لغو حکم اعدام معلم زندانی فرزاد کمانگر، فرهاد وکیلی، علی حیدریان، هیوا بوتیمار، انور حسین پناهی و عدنان حسن پور بدون هیچ قید و شرطی میباشیم.

کلیه زندانیان سیاسی بدون قید و شرط آزاد گردند.

ما خواستار محاکمه قاتلین زهرا کاظمی، خبرنگار کانادائی- ایرانی در دادگاهی بین المللی می باشیم.

کمیته یادمان کشتار دهه 60 - مونتریال

21 سپتامبر 2008

_____________________

  • بخشی از بیانیه دادخواهی خانواده های جانباختگان دهه 60 که در روز مراسم یادمان امسال در ایران مورد ضرب و شتم قرار گرفتند و از برگزاری یادمان آنان جلوگیری بعمل آمد.