کنفرانس بنیاد پژوهش های زنان ایرانی ومعضل بانوی برگزیده / پروانه حمیدی
بنیاد پژوهش های زنان ایرانی هر سال زنی را به عنوان بانوی برگزیده کنفرانس سالانه خود معرفی می کند. انتخاب این زن توسط هیئت مدیره بنیاد نیست بلکه کمیته محلی برگزارکننده کنفرانس زن برگزیده را اعلام می کند.
بدین شکل است که فهرست زنان برگزیده به نسبت ترکیب کمیته محلی وشاخص های آنها برای انتخاب ملغمه ای است از زنان به کلی متفاوت. ازخانم فلان گرفته که افتخارشان دراین است که ابوی مرحوم هم پیاله گوبلز وهیتلربوده تا خانم بهمان که افتخارتربیت فرزندان دکترومهندس را دارد. این یعنی اینکه حتی درک ما زنان "فمینیست" هم اززن برگزیده زنی است که تمام عمر ازخواسته های خود صرف نظرکرده وخود را به تمامی وقف تربیت فرزندان کرده است. یعنی تعبیری که 2000 سال است دست وپای زنان متفکروآزاده را بسته وزن را تنها درقالب مادروهمسرتعریف کرده کماکان برای فمینیسم مدل ایرانی هم اعتباردارد.
انتخاب شهرنوش پارسی پور به عنوان زن برگزیده هجدهمین کنفرانس بنیاد وسخنرانی غرای فرزانه میلانی دروصف شهرنوش پارسی پوروقلم اومرا برآن می دارد که اعتراض همیشگی خودم را اینباربنویسم وبا جمع بزرگتری مطرح کنم.
1- شهرنوش پارسی پور ودید او به زن
خانم پارسی پوردرنوشته ها ومصاحبه های خود همیشه نظرات سنتی خود رادرباره زن بیان کرده اند. از"زرین" در کتاب "زنان بدون مردان" زن فاحشه ای که مردان را بدون سر می بیند وبالاخره به حمام می رود وغسل می کند وآب توبه به سر می ریزد وپس ازآن خوشبخت می شود تا سخنان ایشان درباره فوائد صیغه ( که درکنفرانس هم این صحبت را تکرارکردند) یانظرات ایشان در کتاب "خاطرات زندان" که چند نمونه ازآن را می توانم نقل کنم:
ص 275:" ... زنان ضعیفندوباید ضعیف باقی بمانند، چون آنان با ضعف خود خلق انسان راسوگند خورده اند. بدن زن باید نرم باشد تاکودک به راحتی پرورش پیدا کند. اگرزنان بکوشند بدن خود راهمانند مردان محکم وعضلانی کنند ازدوحال خارج نیست: یاکودک درمیان عضلات خفه خواهدشد ویابرعکس،کودک عضلات راازهم خواهددرید."
یعنی این که زنان ورزشکارهمگی برای بارداری بی صلاحیت هستند وبدنشان آلت قتاله ای برای جنین است.
"... درفیلم ازطریق ارتعاشاتی که درروی یک دستگاه پیدا میشد،می توانستیم ببینیم که متکلمان به زبان های آلمانی وانگلیسی جهت رو به عروج دارند وحالتی مذکربه وجود می آورند. اما برعکس نحوه صحبت اهالی شمال آفریقا به گونه است که امواج رو به پائین حرکت می کنند وحالتی مؤنث به وجود می آورند"
(خلاصه اینکه زنانه یعنی ضعیف ورو به پائین ومردانه یعنی قوی رو به عروج. درمقابل این بانوی تحصیل کرده مادربزرگ بی سواد من سیمون دوبواراست.)
نظراتی ازاین قبیل درجای جای نوشته های ایشان تکرار می شود ونوشتن همه آنها ازحوصله خارج است.
2- شهرنوش پارسی پورنویسنده
خانم فرزانه میلانی استادادبیات فارسی شهرنوش پارسی پور را به عنوان بهترین نویسنده زن ایران معرفی کرد. این ادعا نیز برای من بسیار سوال برانگیز است. چون آشفتگی نثرشهرنوش پارسی پور وغلط های بی شمار دستوری اومرا به این نتیجه می رساند که یا خانم فرزانه میلانی اطلاعی از زبان وادبیات فارسی ندارد ویا اینکه می خواهد به هرشکلی شده ازایشان کسی بسازد. دلیل دوم با توجه به تاریخ طولانی ایران درحذف اندیشمندان وهنرمندان وبه جای آن از "ناکسان" کسی را ساختن، که تبدیل به ورزش ملی ما شده است، به نظرمن قابل قبول تر می رسد.
زبان وادبیات فارسی میراثی است که ما برای نسل های آینده باقی می گذاریم. بزرگ کردن نویسندگانی چون شهرنوش پارسی پورکه "احتیاطا" را به جای "احتمالا" استفاده می کند. به جای "پی آمد" "پی درآمد" می نویسد، تفاوت میان فصل وسرفصل را نمی داند به سخره کشیدن میراث سعدی وحافظ است.
ازشهرنوش پارسی پور به عنوان بهترین نویسنده زن ایران و از" طوبا ومعنای شب" به عنوان شاهکار ادبیات فارسی نام بردن( که آقای خامنه ای هم براین عقیده اند- به نقل ازخود ایشان درکتاب "خاطرات زندان")، حذف ومسکوت گذاشتن بزرگ بانوی ادبیات ایران ونویسنده بی همتای سرزمینمان مهشید امیرشاهی است وحذف شاهکارادبی ای چون مجموعه" مادران ودختران" .
قلم توانای مهشید امیرشاهی ازافتخارات تاریخ ادبیات ما خواهد بود. نثرمرصّع اوگنجینه ادبی معاصرماست ودقت بی اندازه اش درجزئیات نشان دهنده احترام او به خواننده اش است.
دربحث هایی که با دوستان خود درمورد شهرنوش پارسی پورداشته ام متوجه شده ام که بسیاری ازآنان برنثرآشفته وافکارآشفته تر او واقفند ولی استدلالشان این است که درست نیست ازاوانتقاد شود چون درزندان جمهوری اسلامی بسیاراذیت شده است. وجواب من این است که دوستان می توانید به او جایزه" زن مصیبت دیده" را بدهید نه جایزه ادبی یا فمینیستی.
ما ازسرزمینی می آئیم که درآن نه تنها حکومت وطرفدارانش نخبگان واندیشمندان را حذف می کند بلکه اپوزیسیون هم دراین زمینه قصد پیش دستی برحکومت را دارد. نمونه دوم این نوع حذف در سه روزکنفرانس به معرض نمایش گذاشتن فاطمه معتمد آریا به عنوان بهترین بازیگرایرانی است. دربولتن هجدهمین کنفرانس درباره فیلم "گیلانه" به کارگردانی رخشان بنی اعتماد وبا بازی فاطمه معتمد آریا می خوانیم:" فاطمه معتمد آریا درسال 2006 برای ایفای نقش " ننه گیلانه" درفیلم "گیلانه" موفق به دریافت تندیس نیلوفر زرین، ماندگارترین نقش زن در سینمای بعد ازانقلاب شد."
واین درحالی است که هنوزمدت زیادی از طرد یکی ازبهترین بازیگران تاریخ سینماوتئاتر ایران یعنی سوسن تسلیمی از آن سرزمین وبه تبعید رفتن او نمی گذرد. بازیگری که درتمام نقش هایی که بازی کرد مُهر روش وقدرت بازیگری خود را برای همیشه بر تئاتر وسینمای ایران زد. مسکوت گذاشتن این بازیگر توانا ومطرح کردن بازیگری چون فاطمه معتمد آریا که استعداد وتوان بازیگریش درسطح بین المللی حداکثر اورا تاسینمای هند وبالیوود می کشاند اگرازنادانی گوینده ونویسنده نباشد ازبی شرمی اوست.
لقب "بهترین" به این هنرمندان دادن حذف "بهترین ها" است.
هنرمندانی چون مهشید امیرشاهی وسوسن تسلیمی گنجینه های سرزمینمان هستند وارج گزاردن به این هنرمندان باعث سرافرازی ما ونسل های بعدی خواهد بود. برای من کاملا قابل درک است چرا جمهوری اسلامی حتی ازنام بردن این هنرمندان می ترسد ولی ازایرانیان خارج ازایران تعجب می کنم که گاه بدون تامل وتعقل این سیاست جمهوری اسلامی را دراینجا هم رواج می دهند. برای من بسیاردردناک است که همه ما فغانمان از سیاست "نخبه کشی" به آسمان رفته است وگله ها ازسرنوشت وروزگارداریم ولی هرگزازخود سوال نمی کنیم که سهم ما دراین "نخبه کشی" کجاست.
حذف مهشید امیرشاهی ونویسنده ای چون شهرنوش پارسی پوررا جانشین او کردن، که گمان می کند ماضی بعید برای دلبری کردن ازماضی نقلی استفاده می شود، حذف سوسن تسلیمی وبازیگری چون فاطمه معتمد آریا را جانشین کردن، که گمان می کند حس بازیگری نه ازدرون بلکه ازبه چپ وراست چرخاندن گردن ودلبری باچشم وابرو می آید، تیری است که رها می کنیم ولی کمانه کرده وبه قلب خودمان می خورد. وحشت من ازاین ملغمه سیاسی وفرهنگی تنها این است که زبان کهن به امانت داده شده فارسی وهنردیرینه تئاتر را به صورتی الکن درآورده وبه نسل های بعدی بسپریم. وای برما!
www.parvaneh-hamidi.de
|