اساسا به جز سه کشور نامبرده، هرگز در مورد وجود احزاب، سندیکا-ها و جنبش کارگری در سایر کشور-های این منطقه خبری شنیده نمی-شود. گوئی اول ماه مه برای کارگران عربستان سعودی و یا کویتی وجود خارجی ندارد و اساسا همانطور که گفته شد موضوعی نا شناخته و بیگانه است. بررسی این موضوع و دلائل آن مقوله-ای جداگانه است که در سطح این مقاله نیست. ولی میتوان به طور مختصر به تسلط کامل ایدئولوژی اسلامی در زندگی سیاسی،اجتماعی، فرهنگی جامعه عربی اشاره کرد، ایدئولوژی که دشمنی دیرینه و بنیادین با روزکارگر و ایده-های کارگری دارد. ایدئولوژی اسلامی در ستیز با حقوق فردی، حق اندیشه و حق انتخاب کمترین جایگاه و ارزشی برای موجودیت و هویت انسان قائل نیست. در چنین شرایطی به نظر خیلی غیر واقعی و خیال پردازانه است که از اول ماه مه، حقوق کارگری و یا اعتراضات کارگری در این کشور-ها صحبتی به میان آورده شود. فاجعه تحقیر، تحمیق و محرومیت-های حقوق انسانی در این کشور-ها عمیق تر و دردناک-تر از آن است که بتوان آنرا باور کرد.
گر چه، شرایط عینی زندگی، دشواری-های آن و درگیری-های طبقاتی واقعیتی است غیر قابل انکار ولی مردم این کشور-ها تا برسمیت شناختن هویت انسانی خود راه دراز و پر پیچ و خمی را در پی دارند، چرا که اسلام با هزازان تار و پود به زندگی روزانه این مردم تنیده شده است.
پروژه خصوصی سازی و تاثیر آن بر زندگی کارگران و مزدبگیران بدون هیچ تردیدی، مندیالزاسیون و در پی آن خصوصی سازی بسیاری از صنایع، شرکت-ها، مراکز تولیدی و سرویس-های خدماتی در کشور-های امپریالیستی تاثیر متقابل خود را در کشور-های در حال رشد و یا جهان سومی گذاشته است. بطور نمونه، در فرانسه، دولت ژاک شیراک و وزیر اقتصاد او در مورد شرکت-های دولتی و نیمه دولتی مانند شرکت گاز و انرژی، تلفن و کشتیرانی، پروژه خصوصی سازی را تنها راه برون رفت از بحران اقتصادی و سود آوری این شرکت-ها در نظر گرفته اند. این پروژه با مخالفت شدید سندیکا-های کارگری فرانسه و اعتصاب طولانی مدت کارکنان کشتیرانی مواجه شد. در همین رابطه،در سوئیس، طرح خصوصی سازی حمل و نقل عمومی ( اتوبوسرانی) با اعتراض شدید اتحاد سندیکا-ها و مردم روبرو شد. در مورد کشور-های خاورمیانه-ای و تاثیر خصوصی سازی، سه کشور اسرائیل، لبنان و ایران در نظر گرفته شده-اند.
اسرائیل نه بعنوان کشور در حال توسعه و جهان سومی بلکه بعنوان یک کشورخاورمیانه-ای که تغیر و تحولات سیاسی و اقتصادی آن تاثیر مهم و متقابلی بر سایر کشور-های منطقه دارد مورد بررسی است.
در اسرائیل، تعدادی از صنایع و بسیاری از خدمات بهداشتی، سرویس-های اجتماعی، آموزش و پرورش و بخشی از مزارع بزرگ کشاورزی دولتی هستند. سرویس و خدماتی که بطور عمده مورد استفاده کارگران و مزدبگیران جامعه اسرائیل است. طرح خصوصی سازس بخشی از این صنایع و سرویس-های اجتماعی از طرف دولت اسرائیل با احتیاط زیاد مطرح شده است. این طرح مورد مخالفت سندیکا-های کارگری، احزاب سوفراد ( (Sepharadsقرار گرفته است. با بررسی کوتاهی در مورد طرح-های خصوصی سازی در کشور-های امپریالیستی و یا در کشور-های جهان سومی به این نتیجه میرسیم که نتایج چنین طرحی در درجه اول اخراج در صدی از کارگران و مزدبگیران و در نتیجه افزایش بیکاری، بالا رفتن قیمت کالا-ها و گرانی سرویس-های عمومی است.
در مورد اسرائیل و لبنان پس از جنگ حزب الله-اسرائیل در تابستان 2006، همانگونه که در جریان هستید، هر دو کشور با بحران-های شدید سیاسی روبرو شدند که هنوز هم پایان نیافته و تنها برای مدتی ریتم آن آرام تر شده است.
ولی نتایج اقتصادی این جنگ وزنه سنگین و غیر قابل تحملی بر دوش کارگران و زحمتکشان هر دو کشور بویژه لبنان گذاشته است. ویرانی بخش عظیمی از تاسیسات و خدمات شهری ( فرودگاه، راه آهن، جاده-ها و پل-ها) اقتصاد این کشور را کاملا فلج کرده است. به این موضوع، فرار سرمایه-های داخلی و خارجی بدلیل عدم وجود امنیت، تعطیل و بسته شدن تعدادی از شرکت-ها و صنایع تولیدی کوچک را هم باید اضافه کرد. البته، شرایط اقتصادی کارگران و مزدبگیران در اسرائیل با لبنان قابل مقایسه نیست، با این حال اوائل آوریل امسال، کارگران اسرائیل به عنوان اعتراض به پائین بودن سطح دستمزد-ها و شرایط کاری دست از کار کشیدند. طرح خصوصی سازی صنایع و خدمات عمومی در لبنان بدلیل ورشکستگی و بحران اقتصادی فزاینده تاثیر به مراتب اسفبارتری بر زندگی کارگران و مردم لبنان خواهد داشت.
بطور خلاصه نتایج طرح خصوصی سازی را می-توان چنین بیان کرد. سرمایه داری جهانی خصوصی سازی صنایع، شرکت-ها و بخش وسیعی از سرویس-ها و خدمات عمومی را در کشور-های امپریالیستی و در کشور-های جهان سومی، تنها راه باز سازی سریع تر سرمایه، سود آوری بیشتر و در نهایت برون رفت بحران سرمایه در نظر دارد. نتایج این طرح، اخراج و بیکاری فزاینده کارگران و کارکنان، افزایش ساعات کار، پائین آمدن سطح دستمزد-ها، حذف بسیاری از خدمات و سرویس-های مورد نیاز مردم، گرانی کالا-ها و خدمات و در نتیجه فقر و فلاکت عمومی را بدنبال خواهد داشت.
در اسرئیل بطور خاص و تا حدودی در لبنان جو سیاسی و عمومی در رابطه با آزادیهای دمکراتیک، حق تشکل، ایجاد احزاب و سندیکا-ها و حق اعتصاب اساسا قابل مقایسه با ایران نیست. کارگران اسرائیل بدلیل برخوردای از آزادی-های بورژوازی برسمیت شناخته شده در چهار چوب سندیکا-ها برای کسب حقوق خود در کشاکش دائمی با دولت و سرمایه داران اسرائیلی هستند. این جنبش در کنار جنبش-های دیگر چون جنبش ضد جنگ، همیاری و حمایت از مردم فلسطین برای برسمیت شناختن حقوق فلسطینی–ها و جنبش زنان عمیق تر و محکم تر میشوند.
در لبنان با ساختار سیاسی ویژه، وجود احزاب و گروه-های فرقه-ای، قومی، مذهبی، سیاسی و وجود احزاب سوسیالیست و کمونیست، اعتراضات کارگری در سطح قابل توجهی پذیرفته شده است. ویژگی-های جامعه لبنان، مسئله و بحران فلسطین، دخالت سوریه در امور داخلی لبنان و گروه-های وابسته به آن محور-هائی هستند که جنبش کارگری و مبارزه با طرح خصوصی سازی را کم رنگ تر و تا حدود زیادی تحت الاشعاع خود قرار داده اند.در نتیجه جنبش کارگری و جنبش-های دیگر اجتماعی در حال حاضر در درجه دوم قرار گرفته اند.
در ایران، بحران اقتصادی به مراتب حادتر و شدید تر از دو کشور دیگر است. تاثیر جنگ 8 ساله، فرار سرمایه-ها داخلی، عدم سرمایه گذاری در بخشهای تولیدی، تک محصولی بودن اقتصاد، رشوه-خواری، گردش پول در بخش-های دلالی، تزریق پول و هزینه در ارگان-های انگلی، مساجد، حرم-ها و مراکز مذهبی و ارگان-های سرکوبگر ( بسیج، سپاه، ارتش، ثارالله، انصارالله و لباس سخصی-ها و ده-ها ارگان مخفی دیگر) دلائل اقتصادی بحران زده و فلج شده رژیم اسلامی است. تحریم اقتصادی کشور-های امپریالیستی بدلیل پروژه هسته-ای رژیم اسلامی تنها و تنها فشار مضاعفی است بر دوش کارگران و زحتمکشان. این تحریم نه تنها هیچ تاثیری بر زندگی و حساب-های بانکی سران رژیم، سرمایه داران، رشوه خواران و بازاریان عمده ندارد بلکه حساب-های بانکی آنان را چند برابر هم خواهد کرد.
در کشور ما، اخراج، بیکاری فزاینده، عدم پرداخت دستمزد کارگران، گرانی و بالا رفتن هزینه-های زندگی، سختی شرایط کار موضوع و زمینه-های اصلی اعتراضات و حرکت–های کارگری در سطح کارخانه، کارگاه-های کوچک و سرویس-های خدمات عمومی چون شرکت واحد اتوبوس رانی و یا آموزش و پرورش، دانشگاه-ها و بیمارستان-ها است.
ولی خود ویژگی-های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، مبارزات و تجربه مردم ما با دو کشور مورد بحث کاملا متفاوت است. در ایران، رژیمهای دیکتاتوری و تک حزبی، ممنوعیت وجود احزاب سیاسی و سندیکا-ها، نهاد-های کارگری از ویژه-گیهای رژیم شاه و رژیم اسلامی است. دولت سرمایه-داری مذهبی و یا به بیان دیگر دیکتاتوری سرمایه و اسلام ویژگی دو بعدی دولت و قدرت سیاسی در ایران است. بدون تردید، این ویژگی، مبارزه کارگران و سایر اقشار مردم زحمتکش را حساس تر و دشوار تر میکند.
قوانین وحشی و رسوای اسلام، جامعه تک حزبی " حزب الله" تمامی عرصه-های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مردم را در زیر سلطه خفه کننده و تعفن آور اسلام قرار داده است. به این دلیل، هر گونه مبارزه-ای علاوه بر بعد اقتصادی و سیاسی بدون تردید بعد ضد اسلامی هم خواهد داشت. در واقع، مبارزه کارگران و سایر اقشار مردم در حال حاضر ضدسرمایه، ضد دیکتاتوری و ضد اسلامی است . جدا کردن و بها ندادن به هر یک از این ابعاد نشناختن زیر ساخت-های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جامع ما است.
در ایران، حرکت-های و اعتراضات کارگری تنها زمانی موفق میشود و به نتیجه میرسد که در ارتباط و پیوند تنگاتنگ با متحدین خود، یعنی جنبش-های اجتماعی دیگر، معلمان، زنان، دانشجویان، پرستاران و ... قرار گیرد، و همانطور که گفته شد این جنبش عظیم بدلیل ویژگی-های سیاسی، و فرهنگی ضرورتا و به ناچار باید ضد سرمایه، ضد دیکتاتوری و ضد اسلام باشد.
23.04.2007
Eftekhari_marjan@hotmail.com