جمهوری اسلامی از ابتدای به قدرت رسیدن و بویژه در این 10 سال اخیر برای حفظ رژیم نکبت بار خود بخش عظیمی از بودجه دولت یعنی در آمد ملی حاصل از فروش نفت را به گسترش و تجهیز ارگان-های نظامی، ارتش، سپاه پاسداران، گروه-ها و سازمان-های سرکوب ( بسیج، ثارالله، انصارالله، لباس شخصی-ها و....) اختصاص داده است. از سوی دیگر هزینه سرسام آور دیگری را صرف حضور سیاسی، نظامی و کسب هژمونی در منطقه کرده است. بطور مشخص گروه-های مختلف نظامی و تروریستی شیعه در عراق، حزب الله در لبنان و حماس در فلسطین از کمک-های مالی و نظامی رژیم برخوردارند. هزینه-های پروژه هسته-ای و قرارداد-های پنهانی و بی حساب و کتاب با روسیه هم بخشی دیگری از بودجه دولت را تشکیل میدهند. در حقیقت، در صد عظیمی از در آمد ملی تنها و تنها صرف ماشین نظامی میشود.
در حالی، که در 10 سال اخیر سرمایه گذاری در بخش-های مختلف صنعتی و تولیدی بطور بی سابقه-ای کاهش یافته و تعدادی زیادی از کارگران این بخش به صف بیکاران پیوسته-اند. در صد بیکاری بالا، گرانی وحشتناک و کاهش قدرت خرید هر روز تعداد بیشتری از مردم را به زیر خط فقر و فلاکت نزدیک میکند. چاپ اسکناس 50,000 ریالی در هفته پیش نشان دهنده بی ارزشی بیش از بیش ارزش پول، یا به عبارت دیگر در صد بالای تورم اقتصادی است.
در چنین شرایط اقتصادی، نه تنها کارگران و تهیدستان درموقعیت اسفباری زندگی میکنند بلکه کارمندان و سایر اقشار میانی هم قادر به ادامه زندگی در چنین شرایطی نیستند. معلمان کشورمان در گذشته وهم اکنون، همیشه بدلیل پائین بودن سطح درآمد زیر فشار-های اقتصادی بوده-اند. از طرف دیگر حساسیت شغلی آنها، ارتباط نزدیک با کودکان و نو جوانان، نقش روشنگری و تاثیر گذاری آنها همیشه موضوع کنترل سیاسی و تفتیش بوده است.
در واقع، این دو موضوع، فشار-های اقتصادی، فقر روز افزون، خفقان، اختناق و سرکوب بطور مستقیم وغیر مستقیم انگیزه-های حرکت اعتراضی چند روزه اخیر معلمان بودند. بدون هیچ تردیدی، سرکوب شدید و دستگیری معلمان ادامه سیاست ترور و وحشتی است که رژیم اسلامی بدون آن حتی یک روز هم قادر به ادامه حیات ننگین خود نمی باشد. ولی آنجه که مهم است و جای تامل و اندیشه دارد بررسی و ارزیابی این حرکت اعتراضی،تاثیرو ادامه آن در رابطه با جنبش-های دیگر است. به عبارتی،. بررسی و ارزیابی نقاط قوت و ضعف آن و درسهائی که میتوان برای سازماندهی جدید از آن استفاده کرد.
هماهنگی و سازماندهی سراسری
قدرت بسیج، اتحاد و همبستگی معلمان سراسر کشور توسط کانون صنفی معلمان یکی از برجسته ترین نکات این حرکت اعتراضی است. حتی در شهر-های کوچک و دور مانند قوچان، معلمان با تعطیل کلاسهای درس و تجمع در جلوی مراکز دولتی به این حرکت پیوستند. انتخاب نمایندگان شهری، توافق در مورد طرح خواسته-ها و مطالبات نکات بسیار مهم این حرکت است که باید به آن توجه داشت.
ضعف-ها و کمبود-های سازماندهی حرکت معلمان
معلمان بدلیل ویژگیهای صنفی راحت تر از سایر گروه-های دیگر صنفی می توانستند کار تبلیغی و حمایتی را در بین دانش آموزان و خانواده-های آنها داشته و از حمایت گسترده ای برخوردار باشند. موارد مختلف در شرایط گوناگون این تجربه را ثابت کرده است. در جریان خط کمر بندی شرکت واحد در رژیم شاه، درمبارزات بهمن 57، در جریان حذف تعطیلات نوروزی در اول سال 58 ودر موارد مختلف قبل از 30 خرداد سال 60 دانش آموزان نشان دادند که از پتانسیل اعتراضی و بسیج بسیار بالائی بر خوردار هستند. نیروئی که معلمان به خوبی و با برنامه ریزی نه چندان زیادی می توانستند از آن استفاده کنند. خانواده-های دانش آموزان نیز، که اکثرا از نظر اقتصادی و فشار مالی نزدیکی بسیاری با معلمان دارند، نیروی مادی دیگری در حمایت از حرکت اعتراضی آنها بود. در واقع، چنین به نظر میرسد که کانون معلمان، بدون در نظر گرفتن اهمیت دخالت و شرکت این نیروها وجلب حمایت آنان اقدام به سازماندهی یک حرکت صرفا درون صنفی کرده است
موضوع دیگر، عدم انتخاب موقعیت مناسب برای بر گذاری حرکت اعتراضی است. درست چند روز قبل از تعطیلات نوروزی و بسته شدن مدارس و دانشگاه-ها عملا به نظر میرسد که زمان درست و مناسبی برای سازماندهی چنین حرکتی نبود. لازمه سازماندهی و حرکت اعتراضی آنهم در چنین ابعاد گسترده-ای ارزیابی از همه شرایط را ایجاب میکند، شرایط زمانی، نیروهای شرکت کننده و حمایت سایر نیروها و اقشار دیگر میتوانند در پیشبرد یک حرکت تعین کننده باشند.
عدم حمایت–های کارگری از حرکت معلمان
نکات مهم دیگری که باید به آن اشاره کرد، عدم حمایت کارگران بویژه کارگران سندیکای واحد از این حرکت است . حمایت کارکران واحد، نه تنها همبستگی و ارتباط مبارزاتی طبقات و اقشار مردم کشورمان را در مقابل رژیم اسلامی در بر داشت بلکه به نوعی میتوانست تائیدی در موجودیت و برسمیت شناختن سندیکای واحد از طرف نهاد-ها و گرو-های صنفی دیگر باشد.
عدم حمایت جنبش زنان از معلمان
همچنین در رابطه با روز جهانی زن، و اعتراضات زنان که تقریبا با اعتصابات خیابانی معلمان همزمان بود. بدون در نظر گرفتن ارتباط و هماهنگی این اعتراضات، و بدون در نظر گرفتن تعداد کثیری از زنان معلم که میتوانست بستر بسیار مناسبی برای پیوند و اتحاد این دو جنبش باشند را از نظر دور داشتند. در واقع چنین میتوان نتیجه گرفت که جنبش-های اعتراضی کارگری، معلمان و زنان هنوز به درک ضرورت ارتباط و همبستگی نرسیده و هنوز به اعتراضات درون صنفی بیشتر توجه دارند. ولی، جنبش دانشجوئی بنا بر خصلت و بنا بر سابقه مبارزاتی طولانی همیشه و در همه حالی حمایت کننده قوی برای همه جنبش-ها اعتراضی و انقلابی بوده و هست.
12 اردیبهشت روز معلم و 1 ماه مه روز جهانی کارگر نزدیک است.
گر چه حرکت معلمان مانند تمام حرکت-های اعترضی دیگر با سرکوب شدید رژیم اسلامی مواجه شد و تعدادی از آنان دستگیر شدند ولی آنچه که مسلم است انگزه-های عینی و غیر قابل انکار برای سازماندهی و تداوم آن وجود دارند. 1 ماه مه روز جهانی کارگر (11 اردیبهشت) وبلا فاصله 12اردیبهشت، روز معلم در پیش است، تا آن زمان فرصت مناسبی است تا معلمان بتوانند ارتباطات حمایتی خود را تقویت و سازماندهی کنند. تجربه حرکت گذشته، ضرورت پیوند جنبش-های اعتراضی و جلب حمایت دانش آموزان و خانوادهای آنها را بطور عینی ثابت کرده است.
در چنین شرایطی،همه نیروهای انقلابی، همه کسانی که برای آزادی و رهائی کارگران و سایر اقشار زحمتکش کشورمان از ستم سرمایه و سرمایه داران و برای برابری حقوق و رفع هرگونه تبعیض جنسی فعالیت میکنند باید از آزادی بدون قید و شرط معلمان دستگیر شده، زنان و دانشجویان حمایت کنند.
17.03.2007