امسال اما به نظر می رسد که رژيم عمق اين مبارزات را عميق تر و ابعاد آن را گسترده تر می بيند و در تحليل نهايی خود به اين نتيجه رسيده که بهتر است راهی برای جلوگيری از فوران احتمالی ناآرامی هايی که ريشه در نابرابری های اقتصادی بی رحمانه و شنيع دارد، بيابد.
راه حلی که به اين منظور، وزير رفاه و تأمين اجتماعی به آن دست يافته "سبد کالا" نام دارد. اين سبد که به گفته عبدالله مصری حاوی برنج، روغن، قند، شکر و حبوبات می باشد، به همراه 40 هزار تومان سرانه قرار است از هفته آينده بين 9 ميليون نيازمند کشور پخش شود. به زعم مصری و شورای هماهنگی رفاه و تأمين اجتماعی با مبلغ 368 ميليارد تومان اعتبار قرار است که تا پايان سال کمکی "جدی" به نيازمندان بشود. جالب تر اين که به قول مصری در لايحه بودجه 300 ميليارد تومانی امسال، "قوانينی که در مجالس قبلی تصويب شده اما عملی نشده" اند هم قرار است به مرحله اجرا در آيد. مصری ادامه می دهد که در "لايحه بودجه امسال توجه جدی به قانون جامع حمايت از معلولان، فقر غذايی و حمايت از زنان سرپرست خانوار مبذول شده است."
اين اظهارات در شرايطی صورت می گيرد که بنا به آمار رسمی کشور، در ايران 10 ميليون بيکار وجود دارد و 10 ميليون از جمعيت کشور زير خط فقر بسر می برند و 8 ميليون زير خط فقر مطلق! مصری اشاره می کند که صددرصد آنانی که تحت پوشش بهزيستی و کميته امام هستند، از اين طريق تأمين می شوند (ظاهراً منظور همان 9 ميليون باشد) و علاوه براين، برای سه ميليون ديگری که تحت پوشش نيستند هم اين "سبد" در نظر گرفته شده است.
بنابراين، مقامات وزارت رفاه و تأمين اجتماعی ادعا می کند که تا پايان سال جاری، از 28 ميليون جمعيت رسمی فقير در کشور، به 12 ميليون يک "سبد و 40 هزار تومان" می دهد که به اين ترتيب وضعشان به طور جدی تغيير سازنده خواهد کرد!
سئوالی که با خواندن اين خبر برای انسان پيش می آيد اين است که اولاً اين مسئولين 11 ماه گذشته امسال کجا بودند؟ چرا هيچ کاری ظرف 11 ماه گذشته انجام نشد؟ و چطور است که حالا ناگهان به فکر اين مسائل افتادند؟ دوماً اين 9 ميليون دقيقاً چه کسانی هستند که در اين مقطع بستن دهانشان اهميت پيدا می کند؟
جواب البته چندان پيچيده نيست: با گردش جناح اقتدارگرا به طرف بازار جهانی و باز شدن درهای ورود سرمايه های شرکت های چندمليتی (بانک جهانی) و آمادگی رژيم برای سازش با آمريکا، برخی از اقشار پايينی پايه های رژيم (مثل معلولين) به شدت سرخورده شده و احساس گول خوردن می کنند. از طرف ديگر، امسال رژيم شاهد مبارزات بی امان کارگران و دانشجويان بوده که اشکال متشکل تری نسبت به هر زمان ديگری در گذشته اين رژيم داشته است. اکنون با فرارسيدن اسفندماه، رژيم انتظار مواجه شدن با مبارزات اقشار مختلف کارگری و کارمندان فقر را دارد. اين جو می تواند بر روحيه سرافکنده آن پايه هايی از رژيم که جلوتر در باره اشان گفتيم نيز تأثير بگذارد. تصور اين احتمال، برای رژيم چاره ای جز ايجاد سوسپاپ اطمينان باقی نگذاشت.
آنچه که اما بايد برای همه اقشار تحت ستم کشور ما بی شک روشن باشد، اين است که جايی برای شک کردن در اهداف اين رژيم وجود ندارد، حتی وقتی که مقامات مسئول، بخشی از مطالبات يک قشر را تأمين کرده و در مقابل مطالبات بقيه بی عمل می ماند. به عبارت ديگر، فرقی نمی کند که چه مقدار ناچيزی از مطالبات يک قشر از اقشار تحت ستم تأمين شده و اين قشر را در موقعيتی بهتر از ديگر اقشار قرار دهد. تا جايی که اين قشر/اقشار وابسته به رژيم نبوده و در سرکوب نيروهای مبارز عامل تقويت رژيم نباشند، نبايد اجازه داد که هيچ يک از اقدامات سياسی رژيم باعث تفرقه ميان اقشار تحت ستم گذشته و مانع مبارزه متحدانه و متشکل آنان گردد.
"سبد" نامبرده حتی اگر واقعاً ميان 3 ميليون از ميليون ها انسان نيازمند تقسيم شود، باز هم تأمين کننده نيازهای اساسی همين سه ميليون نخواهد بود. در مقابل اين حرکت رژيم، می بايد به طور متحدانه شعار "کار برای بيکاران" و "مسکن، بهداشت، آموزش و پرورش مجانی و پول تو جيبی برای بيکاران و اقشار فقير" داد. اين وظيفه وزارت رفاه و تأمين اجتماعی است که برای همه غذای کامل و حداقل مسکن، بهداشت، دارو و درمان، آموزش و پرورش را فراهم نمايد. اين حق ابتدايی هر انسانی در قرن بيست و يکم و عصر سرمايه داری جهانی است. برای گرفتن اين حق بايد متحدانه مبارزه نمود، تا نتوان مقاومت رژيم را شکست و به مطالبه خود رسيد.
Sara_ghazi_2006@yahoo.com
منبع: سايت ديدگاه