ما در مقابل خانواده-های زندانیان سیاسی که اعدام شدنند و در مقابل زندانیانی که هم اکنون به هر دلیل یا هر نظر و عقیده ای بعنوان زندانی سیاسی در زندان-های جمهوری اسلامی در بند اند مسئولیم.
******
برای اینکه بتوان نگاهی واقعی به مبارزات زنان و نقش مبارزاتی آنان در دهه 60 داشت، باید گذری هر چند کوتاه به نقش زنان در عرصه-های اقتصادی-سیاسی و اجتماعی قبل از سال 57 یعنی سال-های 57-40 داشت، و تنها پرداختن به برسی نقش زنان در زندان-ها در سال-های 67-60 مضوعی مجرد و غیر واقعی خواهد بود.
در اوائل دهه 40، باتوجه به بافت و رشد اقتصادی- روابط و مناسبات تولیدی، بخش عظیمی از زنان کشورمان در تولید اجتماعی و در عرصه–های مختلف اقتصادی نقش بسیار محدود و کم رنگی داشتند. در صدی از آنان بیشتر در زمینه–های خدماتی مانند آموزش و پرورش و سرویس-های درمانی چون پرستاری فعالیت می کردند
دراوآخر دهه 40 و اوائل دهه 50،شاهد فعالیت بیشتر زنان در عرصه-های مختلف اقتصادی و تولیدی هستیم. بطور مشخص در کارخانه-های دارو سازی که از نظر تعداد رشد وسیعی در سطح کشور پیدا کرده بودند، زنان در قسمت-های تولیدی-آزمایشگاهی به ویژه در بخش بسته بندی بطور مستقیم وارد مناسبات تولیدی-اقتصادی شدند.در بخش-های دیگر تولیدی مانند نساجی- ماشین سازی (تبریزو اراک) و پترو شیمی شیراز زنان بطور محدود در قسمت-های تکنیکی ولی در بخش-های اداری و مارکتینگ جایگاه چشمگیری را از نظر اقتصادی بدست آوردند. تردیدی نیست که شرکت و حضور زنان در فعالیت–های اقتصادی بطور عام یکی از زمینه-های مهم تغیر و تحول فکری و اجتماعی نه تنها برای زنان بلکه تاثیر قابل توجهی در تمامی سطوح جامعه داشت. شرکت زنان در تولید و در روابط اقتصادی، بطور اجتناب ناپذیر، تاثیر غیر قابل انکاری در فعالیت-های اجتماعی و سیاسی زنان در این سال-ها داشت.
از نظر فرهنگی و اجتماعی، بافت فرهنگی و مذهبی مردم ایران، بطور مشخص دین اسلام و قوانین ارتجاعی آن یکی از مهمترین موانع رشد زنان در عرصه-های اجتماعی- فرهنگی بوده و هست. بیسوادی، مناسبات فرهنگی پدر سالارانه و قوانین اسلامی فعالیت زنان را در بسیاری از عرصه-های فرهنگی-هنری مانند موسیقی، رقص و نقاشی
" شرعا" ممنوع میکند. به این مجموعه، غیر قانونی و ممنوع کردن زنان در مسائل حقوقی و قضائی را هم باید اضافه کرد.
بطور نمونه، واقعه تاریخی 15 خرداد که خمینی سردمدار و رهبری اصلی آنرا بعهده داشت، او بصورت علنی و مشخص مخالفت خود را با حضور زنان در عرصه-های اجتماعی ابراز داشت. مذهب و بطور مشخص اسلام، حضور و نقش آن در طول تاریخ کشورمان، در مقطع انقلاب مشروطه، در واقعه 15 خرداد و هم اکنون استقرار جمهوری اسلامی را میتوان عامل مهم و باز دارنده در رشد و شکوفایی زنان در جامعه دانست. آپارتاید جنسی-قوانین ضد انسانی و تحقیر آمیز و بطور کلی زن ستیز در سطح جامعه اهرم-هائی هستند که رژیم اسلامی برای سرکوب-محدود و ممنوع کردن زنان در عرصه-های اجتماعی و سیاسی بکار می-برد.
در این دوره تعداد انگشت شماری از زنان با حضور خود در سطح جامعه بخصوص در سطح روشنفکران توانستند تا حدودی با ضد ارزش-های فرهنگی-اسلامی مبارزه کنند. زنده یاد فروغ شاعر ایرانی نقش مهمی در شکستن و فروریختن این بافت تفکری در بین روشنفکران ایفا کرد که متاسفانه نمونه-های فروغ در ایران انگشت شمار بودند و هستند. در این جا ضروری است که به نقش فرهنگی-آموزشی فراگیر کتاب-های زنده یاد صمد بهرنگی "معلم دانش آموزان" و حتی فرا تر از آن در بین اقشار مختلف جامعه اشاره کرد. صمد بهرنگی و فروغ هر دو از چهر-ها و شخصیت-های به یاد ماندنی در تحولات فرهنگی و سیاسی کشور ما محسوب می شوند.
از اوائل سال 50 تا انقلاب بهمن 57 حضور زنان در سطوح اقتصادی-اجتماعی، در شهر-های بزرگ این امکان را بوجود اورد تا زنان نقش فعال و برجسته-ای در بهمن 57 داشته باشند. شرکت فعال و گسترده زنان در مبارزات ضد امپریالیستی بهمن 57 نشان از تغیر و تحولی در سطح کل جامعه داشت. موج و شور انقلابی بخصوص در شهرهای بزرگ تعداد زیادی از زنان اععم از دانش آموزان-دانشجویان-استادان- کارگران- معلمان و حتی زنان خانه دار را به میدان مبارزه کشاند.در همین زمان شاهد بوجود آمدن صدها کانون-کمیته-انجمن و تشکل-های زنان در سطح شهر-ها بودیم. بدون تردید، شرکت میلیونی و همه جانبه زنان در مبارزات ضد امپریالیستی بهمن 57 در طول تاریخ این کشور بی سابقه است. در واقع بهمن 57 نقطه عطفی در تاریخ شرکت فعال زنان در صحنه سیاسی-اجتماعی است.
متاسفانه این مقطع آنقدر از نظر زمانی به درازا نکشید تا جنبش مبارزاتی مردم ما بطور عام و مبارزات زنان بطور خاص مشخصه-های ویژه خود را پیدا کند. بهمن 57 تا خرداد 60 زمان کوتاهی بود برای کانالیزه شدن-محوری شدن و رادیکال شدن مبارزات ضد امپریالیستی اقشار و طبقات مردم بطور عام و زنان بطور خاص.
در واقع کودتای اعلام نشده 30 خرداد سال 60، سازمان مجاهدین و رزیم جمهوری اسلامی در درهم شکستن مبارزات مردم ما نقش بسیار مهمی دارد. جنگ جمهوری اسلامی با عراق و بویژه 30 خرداد سال 60 ضربه ای اساسی در رشد و گسترش مبارزات مردم در تمامی ابعاد اععم از کارگری و دمکراتیک بود. در حقیقت، 30 خرداد بهترین فرصت برای تثبیت قدرت و سرکوب وحشیانه همه نیرو-های مخالف و انقلابی بود. رژیم با دستگیری–های همه جانبه و کور، تعداد کثیری از کارگران-دانش آموزان-دانشجویان-معلمان-پزشکان و مردم عادی را دستگیر و زیر وحشیانه ترین شکنجه-ها قرار داد و با اعلام اسامی اعدام شدگان از رایو ودرج آن در روزنامه-ها سایه رعب و وحشت را در سطح جامعه فراگیر کرد.
زنان زندانی و مبارزات زنان را با توجه به مجموعه-ای که در این مقا له راجع به نقش زنان در عرصه-های اقتصادی-اجتمائی و فرهنگی توضیح داده شد باید مورد ارزیابی قرار داده، تا بتوان به نتیجه ای واقعی و نه ذهنی دست یافت.
خود ویژگی، موج و شور انقلابی سال 57 تعدادی کثیری از مردان و زنان، از طبقات و طیف-های مختلف اجتماعی را در مسیر انقلاب قرار داد. به همین دلیل در آن زمان یعنی سال 60 زندانیان زن (و مرد) را مبارزان سیاسی حرفه-ای تشکیل نمیداند بلکه همانطور که توضیح داده شد این شور و موج انقلاب بود که در واقع در زندان-های ایران به بند کشیده شده بود.
به همین دلیل زندانیان از نظر آگاهی طبقاتی-آگاهی سیاسی و اجتماعی و از نظر سطح مبارزه و مقاومت، انگیزه-ها و بر خوردهای متفاوتی داشتند. در چنین شرایطی، کاملا غیر منطقی و غیر علمی است که از همه زنان زندانی و یا از اکثر آنها انتظار داشته باشیم که مقاومت یکسان و یا بر خورد-های هماهنگ و همگونه-ای در مقابل سرکوب و حشیانه رژیم داشته باشند. در بین این زندانیان دانش آموزان 10ساله، مادران 65 ساله و زنان روستائی که سواد خواندن و نوشتن نداشتند بچشم میخورد. این به آن معنی نیست که حضور زنان آگاه به منافعی که از آن دفاع می کنند را ندیده گرفت ویا کم رنگ کرد. به همین دلیل هم تعدادی از زندانیان زن در زندان-های قزل حصار-گوهر دشت و اوین تا آخرین لحظه–ها در مقابل سرکوب شدید و ددمنشی-های جمهوری اسلامی که در تاریخ بشری کمتر دیده شده ایستادند و مقاومت کردند.
مقاومت زنان در مقابل سرکوب در سال-های 63-62 در زندان قزل حصار، سرکوبی که تاریخ بشریت هرگز چنین نمونه ای را بیاد ندارد، ورقی است از تاریخ مقاومت زندانیان زن. ضروری است به این نکته اشاره کرد که زندانیان زن در جمهوری اسلامی نه تنها تحت فشار-های کلاسیک رژیم-های دیکتاتوری (رعب و وحشت-شکنجه واعدام) بلکه زیر فشار قوانین قرون وسطائی و ارتجاعی اسلامی هم قرار داشتند. همانطور که همه زنان در سطح جامعه زیر شمشیر اسلام و قوانین اسلامی قرار دارند.
مبارزات و مقاومت زنان و مردان در زندان-های جمهوری اسلامی در دهه 60 و کشتار سراسری زندانیان در تابستان سال 67 موضوع و مقوته ای است که هرگز تاریخ بشریت نمونه آن را به خود ندیده.
شکست در جنگ و قبول قطنامه 598 و بالاخره نوشیدن جام زهر در 29 تیر سال 67، خمینی به طور رسمی حکم قتل عام زندانیان را در سراسر کشور صادر کرد تا اساسا به مقوله زندانی سیاسی خاتمه داده شود، و با قتل عام و کشتار سراسری زنان و مردان که در زندان-ها در مقابل زژیم ایستاده و مقاومت می کردنند صورت مسئله زندانی سیاسی را حذف کند. در تاریخ کشور-های دیکتاتوری چون رژیم آپارتاید-شیلی-آرژانتین و بولوی در مبارزات مردم صحبت-های بسیاری از مفقود الاثر-شکنجه و اعدام شده و می-شود. ولی در تاریخ هیچ یک از این کشور-ها موضوع" قتل عام"و "کشتار سراسری زندانیان " ثبت نشده و این لکه ننگ فقط خاص رژیم جمهوری اسلامی است.
هشیار و بیدار باشیم که..........
نباید فراموش کرد که خطر کشتار سراسری زندانیان و قتل-های زنجیره-ای دیگری در اشکال دیگر، و هر زمان که رژیم احساس کند که پایه-های قدرت و حکومتش لرزان و در خطر است وجود دارد.
باید هشیار باشیم که رژیمی که از فردای استقرارش در کردستان-گنبد صحراو خوزستان دست به کشتار مردم زد، رژیمی که قتل–های مخوف زنجیره ای را طراحی و اجرا کرد و رژیمی که دستور کشتار بیش از 5000 زندانی سیاسی را در زندان-ها داد، می تواند بار دیگر به چنین جنایتی دست زند و کشتار-های سراسری دیگری را طراحی و برنامه ریزی کند.
به همین دلیل، یاد یاران- یادمان-ها و اساسا برنامه-ها و فعالیت-های ما نباید فقط به ماه شهریور و برگذاری میتینگ-ها و سخنرانی-ها خلاصه شود. باید با کاری دائمی و پیوسته ازشیوه-ها و امکانات مختلف استفاده کرد، و موضوع زندانی سیاسی-شکنجه و اعدام در ایران را به موضوعی جهانی تبدیل کرد. راه-های بسیاری برای برون رفت از درون خود و جهانی کردن این مضوع وجود دارد. باید آنجه را که در زندان-های جمهوری اسلامی گذشت و آنچرا که در حال حاضر در جریان است، به موضوعی در سطح جهانی تبدیل کرد. پدیده "مفقود الاثر های شیلی " موضوعی است که در سراسر دنیا همه و همه در جریان مبارزات خانواده-های مفقود الاثر-ها قراردارند. مبارزات خانواده-های و فعالین شیلی در این زمینه صورتی جهانی بخود گرفت. و از کادر بسته مردم شیلی و مبارزات آنان فرا تر رفت
در کشور-های اروپائی تعداد بیشماری از انجمن-ها- کمیته-ها و کانون-ها در زمینه زندانی سیاسی-شکنجه و اعدام فعالیت دارند که میتوانند با امکانات خود صدای ما-خانواده-های اعدامی-و زندانیان سیاسی که هم اکنون در زندان-های جمهوری اسلامی تحت شکنجه و فشار-های جسمی و روحی قرار دارند را منعکس کنند.
برای اثبات این موضوع، گر چه احتتیاج به اثبات ندارد، ضروری است که به آزادی کارگران شرکت واحد و بطور ویژه به آزادی آقای اسانلو یکی از بنیان گذاران سندیکای شرکت واحد اشاره کرد. آزادی آقای اسانلو نتیجه پیگیری فعالین سیاسی و فشار-های بین المللی بود، که بطور مستمر رژیم اسلامی را تحت فشار قرار دادند. سیل نامه-های اعتراضی اتحادیه-های کارگری (فرانسه-سوئیس-انگلیس- آلمان و اتحادیه بین المللی کارگران اروپا و همچنین Amnesty international دلیل اصلی آزادی آقای اسانلو است. در حقیقت، طرح و خواست آزادی او صورت جهانی بخود گرفت و از کادر بسته فعالین ایرانی فرا تر رفت. در همین زمینه میتوان به لغو چند مورد حکم سنگسار زنان، این توحش اسلامی هم اشاره کرد.
کشتار زندانیان سیاسی در تابستان 67 و بطور کلی "زندانی سیاسی-شکنجه و اعدام مضوعی نیست که در یک مقاله بتوان به تمامی ابعاد آن پرداخت. هر کس تنها گوشه-ای از جنایات جمهوری اسلامی را ترسیم می کند. باشد که این جنایات در سطح جهانی انعکاس یابد.
03.09.2006