قطعا روزی میرسد که میلیونها زن ایرانی ابعاد تحقیری را که روزانه بر آنها میرود، درک کرده و دیگر آن را تحمل نمیکنند. روزی میرسد که میلیونها زن میدانند، چگونه بر سرنوشت خود حاکم شوند.
سرعتی که جنبش زنان در رشد و اعتلای ذهنی و بخش عملی از خود نشان میدهد، قابل تحسین است. به جرات می توان گفت جنبش زنان کمکم جایگاه شایسته خود را در میان جنبشهای اجتماعی در ایران مییابد و با استعدادی که از خود نشان میدهد، میتواند وظایف تاریخی خود را به نحو احسن به انجام رساند.
استراتژی جنبش زنان رفع تبعیض جنسی است و برای این که ابعاد دهشتناک این تبعیض را که تار و پود زندگی زنان را در بر گرفته است، به کنار زند، آماده هر جنگی است.آماده است تا برای به دست آوردن آن، هر هزینهای بپردازد. آماده است فریاد خود را در خیابان به گوشهای سنگینی که توان شنیدن ندارند، برساند. آماده است ضربات باتوم را بر تن و جان خود تحمل کند و آزادی خود را از دست بدهد.
جنبش زنان برای تغییر قوانین تبعیضآمیز میجنگد، علیه خشونت در خانه مبارزه میکند، برای دستیابی به آزادی پوشش، نافرمانی میکند و اکنون تمام تلاش خود را به کار میبرد تا با جمعآوری یک میلیون امضاء، ضرورت تغییر قوانین ضد زن حاکم بر جامعه ایران را نشان دهد و ثابت کند که با تعویض این قوانین و تصویب قوانین حامی زنان، چگونه سرنوشت زن ایرانی تغییر خواهد کرد...
اما با تمام اینها بسیار دور از میلیونها زنیست که نیروی اصلی این جنگ محسوب میشوند. جنبش زنان میجنگد و پیش میرود، اما تنهاست. نیروی خود را جمعآوری نمیکند. جنبش زنان، زنانی را که بدون داشتن کوچکترین آگاهی فمینیستی برای انجام طلاق در راهروهای دادگاهها سرگردانند و از حق مسلم خود دفاع میکنند، نمیشناسد. با زنانی که فرزند خود را برداشته و به علت نداشتن حق سرپرستی، فرار را بر قرار ترجیح میدهند، ارتباطی نمیگیرد. جنبش زنان دخترانی را که به علت از دست دادن بکارت خود، مجبور به خودسوزی شده و یا به تن فروشی میپردازند، رها میکند و به زنانی که در خانه به همسر دوم و سوم شوهر خود خدمت میکنند، توجهی نشان نمیدهد.
جنبش زنان برای رسیدن به استراتژیای که پیشه کرده است و هر لحظه زندگیِ خود را فدای آن میکند، نیروی لازم را ندارد و گامها با نیروی پایهای خود فاصله دارد.
هم اکنون میلیونها زن ایرانی بدون ارتباط فکری و یا عملی با جنبش زنان، علیه قوانین تبعیضآمیز حاکم دست و پنجه نرم میکنند. آنها سازمانگر نیستند، کار جمعی نمیکنند، تئوری نمیدانند، فمینیسم را نمیشناسند، اما می دانند که قوانین موجود در ایران، ضد زن هستند. میدانند با همین قوانین است که جز تحقیر چیزی نصیبشان نمیشود. آنها آثار این قوانین را در تمامی لحظههای زندگیشان لمس میکنند، اما نمیدانند که تغییر قانون تنها گام اول است و اگر مبارزه با مظاهر تبعیض از تمامی جوانب ادامه داده نشود، قوانین با جملات دیگری به تصویب رسیده و به تبعیض ادامه خواهند داد.
یکی از وظایف مهم جنبش زنان در شرایط کنونی، ارتباط و تماس با این نیروی میلیونی است تا بتواند به اعتراض خود نسبت به قوانین ضد زن، جنبه واقعی و عملی دهد. تا زمانی که نیروی پایهای زنان پشت جنبش زنان نایستد، هیچ قانونی تغییر نخواهد کرد.
باید یک میلیون امضاء را به یک میلیون فریاد تبدیل کرد!