به بهانه جنگ، سنگسار را فراموش نكنيم / نسرين الماسي
فرهنگ است يا سياست، تاكتيك است يا استراتژي، اعتقاد است يا دستورالعمل هر چه كه هست مي دانم گروهي با توسل به آن امور خود را مي گذرانند و باكي هم ندارند كه ديگران چه بهاي سنگيني براي گذران امور آنها پرداخته اند يا بايد بپردازند.
اشاره ام به همين جنگ اخير لبنان است كه چنان مردمان جهان را به خود مشغول كرده كه ديگر مجالي براي توجه جهاني باقي نمي گذارد كه عنايتي هم به حكم هاي سنگساري كه چپ و راست در ايران صادر مي شود بكنند.
اين جنگ لعنتي مثل تمام جنگ هاي لعنتي دنيا تنها كارش اين است كه از هرج و مرجي كه ايجاد كرده موقعيت ديكتاتورها و قدرتمندان دنيا را با هزينه ي جان "من" و "ما" بيشتر تثبيت كند و دست شان را باز بگذارد تا حسابشان را با خرده آزادي هايي كه مردم با زحمت و كوشش اين جا و آن جا كسب كرده اند تصفيه كنند و آنان را از راه شناخت و دانش و فرهنگ دور كنند. اين جنگ حكايت همان شعر سعدي دوران دبستان خودمان است كه "چنان خشكسالي شد اندر دمشق / كه ياران فراموش كردند عشق".
در هنگام جنگ و كشتار استانداردهاي زندگي و خواسته هاي انساني چنان نزول مي كند كه تنها خواست و نياز انسان تنازع بقا مي شود و بس.
جنگ هميشه همين گونه بوده است؛ آشوب به پا مي كند، هرج و مرج به وجود مي آورد و از اين دزد بازار جهاني جيب ها پر پول تر و قدرت ها پرزورتر و ديكتاتورها ديكتاتورتر مي شوند و آن كس كه بها مي پردازد ما شهروندان عادي جهان هستيم كه اغلب هم درجه بندي شده ايم و براساس درجه اي كه اعطايمان كرده اند زندگي و هستي مان در اين آشفته بازار خريد و فروش مي شود.
اين جنگ در كشور مادري ام ايران فرصتي بيشتر براي ديكتاتورهاي حاكم فراهم آورده تا ميخ تابوت حقوق و آزادي هاي زنان را محكم تر كنند و به يك باره تمام چيزهايي را كه زنان و مردان آزاديخواه ذره ذره در اين سالها با صرف هزينه بسيار سنگين به دست آورده اند بگيرند.
اين جنگ فرصتي طلايي براي ديكتاتورهاي حاكم بر ايران ايجاد كرده تا با آزاديخواهان ايران تصفيه حساب كنند و سند اين مدعا حكم اعدام براي 10 نفر در خوزستان به اتهام بمب گذاري، توقيف روزنامه ها، حبس دانشجوها، سنگسار زنان و . . . است كه خبرهايش را در همين شماره شهروند مي خوانيد.
بي شك اين جنگ تنها در ايران نيست كه ويران مي كند هستي مردمان عادي را، در خود لبنان و اسرائيل هم اين مردم هستند كه به عزاي عزيزانشان مي نشينند، سفره هايشان خالي تر مي شود و قلب هايشان از عاطفه تهي مي شود و كينه و نفرت جاي هر گونه حرف و سخني را مي گيرد و منطق و خرد جمعي همراه با پيكرهاي به خون خفته و تكه تكه شده در گورهاي دسته جمعي چال مي شود.
اين جنگ "آقا"هاي دنيا را "آقا" تر مي كند و براي تنها كساني كه فراواني نعمت و قدرت مي آورد آنان است. اين جنگ به دولت آقاي هارپر فرصت مي دهد كه سياست هاي جنگ طلبانه اش را راحت تر اعمال كند و با هر حركتي كاناداي صلح جو را بيشتر به سوي جنگ سوق دهد و چهره صلح طلب كانادا را با جنگ جويي و جنگ خواهي مخدوش كند.
اين جنگ دست دولت آقاي هارپر را براي ضديت با سياست پناهنده پذيري به بهانه مبارزه با "بنيادگراهاي تروريست" و "امنيت ملی" بازتر مي كند تا راحت تر اين مردمان به پناه آمده بي پناه به كشورهايشان برگردانده شوند.
اين جنگ براي ما مردمان عادي با هر فكر و عقيده و مرام و روشي كه باشيم چيزي جز نابودي جان مان، نابودي ارزش هاي انساني مان نخواهد داشت. اين جنگ برای ما زنان و مردان آزادی طلب جز افسردگي و تنهايي و ترس و نفرت نخواهد داشت.
صداي ضد جنگ مان را پيوند دهيم به حركت ها و جنبش هاي صلح طلب و آزاديخواهي كه با وجودی که بسيار كوشش مي شود تا خفه شوند، رساتر و محكم تر از چهار گوشه ي دنيا سر بر مي آورد. از ايران خودمان تا كاناداي خودمان، تا آمريكا، تا اروپا، تا فلسطين، تا اسرائيل، و تا هر جايي كه انسانها در آن جا نفس مي كشند.
حتما شما هم ديده ايد؛ عکس های تظاهرات ضد جنگ را مي گويم که وقتی امروز (پنجشنبه) در اينترنت ديدمشان از شوق گريه کردم و بيشتر باور کردم که ديگر ما عروسکان کوکی چشم شيشه ای نيستيم که کور و کر بايستيم و نظاره کنيم ويرانی خويش را!
شهروند
|