طی چند روز گذشته دو نوشته از طرف سازمان همجنسگرایان ایرانی از طریق پست اینترنتی دریافت کردم. اولین نوشته اطلاعیه ای از این سازمان بود که طی آن از "فراخوان" اکبر گنجی برای آزادی زندانیان سیاسی حمایت شده بود و در نوشته دوم تحت عنوان یک پرسش موضع گنجی در مورد همجنسگرایی و حقوق همجنسگرایان مورد سئوال قرار گرفته بود .
باتوجه به موضع رسمی و عملکرد ضد انسانی و جنایتکارانه جمهوری اسلامی در قبال همجنسگرایان، حمایت یک سازمان مدافع حقوق همجنسگرایان از یکی از مهره های مهم سرکوب و تثبیت حکومت اسلامی در درجه اول موجب شگفتی و در عین حال تاسف است . من در این نوشته قصد ندارم لیستی از اعدامها، به زندان انداختن ها، شکنجه ها و تحقیر هر لحظه و بیست و هفت ساله همجنسگرایان در ایران را درمقابل فعالین دفاع از حقوق همجنسگرایان قرار دهم .داستان زندگی و مرگ صدها و هزاران همجنسگرا در ایران تلختر و در عین حال آشکارتر از آن است که نیازی به افشاگری در این نوشته و آنهم برای " سازمان همجنسگرایان ایرانی " داشته باشد. سازمانی که هدفش دفاع از همجنسگرایان است و طبق تعریف نمیتواند از قوانین و یا حکومتها و یا افرادی که در عمل بر علیه همجنسگرایان بوده و در سرکوب و قتل و ایجاد فضای مرگبار نقش داشته اند حمایت کند.
یکی از این افراد اکبر گنجی است . وی از سازماندهندگان و فرماندهان سپاه پاسداران بوده است . خود وی این سابقه سیاه را به حساب خدمت به " میهنش " گذاشته است . او در آن سالها در خدمت " میهنی " بوده که در آن هزاران تن از مخالفین آزاده جمهوری ضدبشری اسلامی به جوخه های اعدام سپرده شدند. هزاران تن در حمله وحشیانه سپاه مرگ به کردستان و ترکمن صحرا به خاک و خون کشده شدند. گنجی در خدمت " میهنی" بوده که در آن همجنسگرایی گناه محسوب میشود و جزای مرگ دارد . گنجی از مسئولین سپاه پاسداران حکومتی بوده که همجنسگرایان را بدار کشیده است .
این فرد با چنین سابقه ای در ایجاد زندانهای سیاسی و ایفای نقش در قتل عام زندانیان سیاسی خواهان آزادی زندانیان سیاسی شده است . پروژه گنجی یک طنز تاریخ است . قاتل به حال قربانیانش میگرید و خواهان احقاق حقوق آنهاست! و عده ای نیز به دنبال این " قهرمان " جدیدشان براه افتاده اند.
طرفدارانش میگویند که آقای گنجی نظرش عوض شده و باید از آن استقبال کرد. ولی مسئله نه بر سر نظر گنجی بلکه عملکرد وی بویژه در سالهای خونین 60 است .
طرفداران امروز گنجی همانهایی هستند که یکدوره زیر عبای خاتمی سینه میزدند و با به شکست کشیده شدن پروژه دو خرداد، پروژه عمر خریدن برای جمهوری اسلامی ، بدنبال ترفندی دیگر بودند. شیرین عبادی و عدم تناقض اسلام و حقوق بشرش چند صباحی صفوف متلاشی شان را به حرکت درآورد. اما این پروژه هم در مقابل عظمت جنبش سرنگونی طلبانه مردم جان به لب رسیده ایران دوام نیاورد و به پشت صحنه خزید. در این فاصله اعتراضات مردم با مطالبات رادیکال و برحق روز بروز وسعت گرفته و خواست سرنگونی حکومت سیاه اسلامی به خواست عمومی مردم تبدیل شده است . در تقابل طبیتا جریاناتی که از رشد مبارزات مردم ، از بروز یک انقلاب علیه نه تنها حکومت بلکه کل نظام وحشت دارند نیز دست از تلاشهای مذبوحانه شان بر نمیدارند. پروژه گنجی یکی از این تلاشها و ترفندهای نیروهای مخالف انقلاب مردم ، نیروهای مخالف سرنگونی جمهوری اسلامی است .
وضعیت نیروهای مخالف سرنگونی رژیم و تغییرات بنیادی در جامعه ایران آنقدر اسفناک است که گنجی پاسدار قهرمان و رهبرشان است . کس دیگری را ندارند.
گنجی قرار است چند صباحی سرنگونی حکومت اسلامی را به تعویق بیندازد. گنجی و جنبش ملی اسلامی پشت سرش قرار است مانعی بر سر راه رسیدن مردم به رفاه و خوشبختی و خلاصی از نکبت جمهوری اسلامی باشند. و این هدف در چهارچوب نظم نوین جهانی و سیاست رژیم چنج غرب جا باز می کند و از طرف رسانه های معلوم الحال جهانی حلوا حلوا میشود. کل داستان همین است .
دوستان فعال در سازمان همجنسگرایان ایرانی !
گنجی نه دلش برای زندانی سیاسی سوخته و نه از نقش خودش در سرکوب مخالفین و زندانیان سیاسی دوره فرماندهی اش پشیمان است . گنجی خود یکی از مهره هایی است که باید بدلیل همکاری و نقشش در سرکوب از مردم ایران معذرت بخواهد و پاسخگو باشد. وی صلاحیت بلند کردن پرچم مبارزه برای آزادی زندانیان سیاسی را ندارد. علیرغم هر پاسخی که در قبال مسئله همجنسگرایی داشته باشد ، صلاحیت دفاع از حقوق همجنسگرایان را نیز ندارد.
حمایت سازمان همجنسگرایان ایرانی از این خیمه شب بازی جدید ، یک اشتباه سیاسی جدی است . این اشتباه جدی را شما در زمانی مرتکب شده اید که سازمانهای مدافع حقوق همجنسگرایان در سطح جهان ، به اعتراض علیه سرکوب و اعدام همجنسگرایان در ایران پرداخته اند. صرف دفاع برحق از آزادی کلیه زندانیان سیاسی نمی بایست شما را بدام ترفند جدید جریاناتی که میخواهند یکبار دیگر مبارزات مردم را به بیراهه بکشانند ، یعنی پدیده گنجی، بیندازد.
در انتها امیدوارم که به اشتباه سیاسی خود پی برده و نظرتان را عوض کنید. مطمئنا نمیخواهید به عنوان بخشی از قربانیان حکومت اسلامی به سیاه لشکر بازی سیاسی یکی از مهره های این رژیم تبدیل شوید.
19 ژوئیه 2006
سايت روزنه