آن ها مي گويند ذخاير نفت و گاز رو به اتمام است و نيازهاي رو به افزايش انرژي را چگونه مي توان پاسخ داد؟ پس جنگ زرگري براي تسخير هر چه بيش تر منابع انرژي و به انحصار درآوردن آن و اعمال كنترل هر چه شديدتر بر ذخاير باقي مانده در زمين از اهم وظايف است! وظايف چه كساني، در جهت چه اهدافي و براي سوخت چه توليدي و براي چگونه مصرفي؟ پرسش هايي كه مردم جهان دارند و پرسش هايي كه از طرف تمام موجودات كره ي زمين، خودكره و جوّ آن و فضاهاي كيهاني خارج از جو، در برابر مدعيان كنترل زمين و تمام حكومت ها، چه غربي و چه شرقي، قرار گرفته اند.
از طرفي، ميليون ها ماشيني كه سالانه توليد مي شوند، كه هم براي توليدشان نياز به انرژي هست و هم براي حركت شان و نيز آلودگي هوايي و صوتي زيستي ناشي از اين ماشين ها، جنبشي را موجب شده اند به نام Free Car ؛ انسان هاي آگاه و مترقي هوادار اين جنبش كه بر عليه توليد و مصرف بي جاي ماشين ها هستند، استفاده از وسايل نقليه ي عمومي و دوچرخه سواري و پياده روي را جايگزين مصرف غيرضروري ماشين كرده اند. علاوه بر اين، مصرف تجملات، زندگي هاي شبانه ي بيهوده و انواع توليد و مصرفي كه به برق زياد نياز دارند از طرف نيروهاي مشابه مورد پرسش قطعي قرار گرفته اند. جنبش هاي تغيير الگوهاي مصرف و شيوه ي زندگي و تغيير اميال و لذّات، بسياري توليدات سرمايه داري را مضرّ و بيهوده تشخيص داده اند و مصرف آن ها را تحريم كرده اند. (تحريم مصرف بسياري كالاها به دلايل ديگري از جمله فوق استثمار شديد نيروي كار ارزان كارگران در جهان جنوب و كارگران رنگين پوست و زنان نيز هست.) انواع توليدات نظامي و هسته اي و سلاح كه مصروف جنگ هاي ضدحيات مي شوند نيز بايد متوقف شوند؛ هم چنين توليد در نيروگاه هاي هسته اي كه هزينه هاي سرسام آوري مي طلبد و خطرناك نيز هست و علاوه بر همه ي اين ها توليد انواع انرژي هاي طبيعي و جايگزين مطرح شده است. و زماني كه به همه ي اين موارد، مسئله ي بسيار مخرب و هولناك دفن زباله هاي هسته اي ناشي از توليدات نيروگاه هاي هسته اي را اضافه مي كنيم، (حتي اگر حوادث غيرمنتظره اي مشابه «چرنوبيل» را در نظر نگيريم!) مي بينيم در شرايطي كه رقابت غيربشري و فجيع براي ايجاد و حفظ نيروگاه ها و رآكتورهاي هسته اي به گفتمان سياسي و قدرتي و رقابتي بين حكومتهاي مختلف تبديل شده، و در اين غوغا دانشمندان و متخصصان در خدمت دانش كور و مخرب سرمايه داري، هم در غرب و هم در شرق، در ضرورت وجود اين نيروگاه ها براي كشور خودي داد سخن سرداده اند و موضع خيانت كارانه اي عليه حيات و هستي گرفته اند، چگونه شعار «توقف توليد در نيروگاه هاي هسته اي و تعطيلي همه ي نيروگاه ها و رآكتورها در همه ي جهان» و ايجاد توليدات جايگزين به دستور كار و وظيفه ي همه ي نيروهاي مترقي جهان تبديل مي شود در مبارزه عليه هم راسيسم ايالات متحده و اتحاديه ي اروپا و هم ناسيوناليسم حكومت هاي به اصطلاح جهان جنوب.
نگاهي به چند خبر ضرورت تاكيد و تقويت اين مبارزات را به عنوان يك دستور كار فوري و عاجل براي همه ي نيروهاي انقلابي و ضدسرمايه داري و ضداقتدار در همه جا نشان مي دهد: (اخباري از اينترنت)
- مسئله ي خطير دفن زباله هاي هسته اي در سوئيس: قرار بوده تا سال 2040 هيچ زباله ي هسته اي در خاك سوئيس دفن نشود. ولي هم اكنون دولت سوئيس مي خواهد زباله هاي اتمي در شهر زوريخ دفن شوند. اين مسئله با مخالفت جمع كثيري از شهروندان و طرفداران محيط زيست مواجه شد. مخالفان گفته بودند تشعشعات راديواكتيو اين زباله ها روي محيط زيست تاثير منفي دارد و اعتبار محصولات كشاورزي سوئيس را كه اكنون طبيعي و خوب است از بين مي برد و مضحك آنكه در ازاي اين تخلف مي خواهند به شهر زوريخ غرامت بدهند!؟
- راجع به درياي خزر: دفن زباله هاي هسته اي در درياي خزر باعث آلودگي شديد اين دريا شده به طوري كه برخي پژوهشگران معتقدند ظرف 5 تا 10 سال آينده حيات در درياي خزر از بين مي رود. تا كنون هم اين دريا به دليل وجود نمك در آب اش توانسته خودش را پالايش دهد. راجع به وجود راديواكتيويته در آب درياي خزر كشورهاي حوزه ي پيرامون اين دريا موظف به تحقيق در مورد سواحل خود شده اند اما تاكنون هيچ دولتي گزارش واقعي ارائه نداده است.
- مسئله ي زباله هاي هسته اي ناشي از توليد برق در نيروگاه هاي هسته اي: دولت فرانسه با كشورهايي كه سفارش توليد برق در نيروگاه هاي هسته اي فرانسه را مي دهند چنين قرارداد مي بندد كه دفن زباله ها مربوط به كشور سفارش دهنده است. در اين مورد فاجعه اي اتفاق افتاده است؛ چندي قبل در زمان ورود قطار حامل زباله هاي هسته اي از فرانسه به آلمان، هنگام اعتراض مخالفان، يكي از طرفداران محيط زيست زير ريل قطار كشته شد!
انسان در خدمت استعماركره و نابودي حيات مي خواهد چه بر سر حيات زميني و كيهاني بياورد؟
مريم خراساني