هنوز آشوبی ست / شهلا آقاپور
(تقديم به زنا ن مبارز انديشمند)
گويی همين ديروز بود
در خيابانهای
دودی تهران
آشوبی شد
شعرِ شهرِ آزادی را
در کو چه های
پا ييزی سرودم
با خيالِ خو شناک ِ کوچ ِ
پر نده های مهاجر،
بال و پری زدم
به آنجايی که
زيبايی پرستوها را
هر گز
در چادری سياه
پنهان نکنم
و
از شور زنانگی ام
دنيا را
در فتح رنگهای
ساده ی پر وانه ها
با کلام خو رشيد
بی آموزم
تا به آشکاری هزار و يک
چرا غ ِ نهان ِ دخترانم ...
آی دخترانِ نور
بر خيزيد
شمعها را
درانتظار ِ خاک روشن کنيد
باد کهنه ای می وزد
بغضِ انباشته ی دردهايتان ،
ترانه های بی صد ايی هستند
که درخت ِ اندوه را
در کو چه های خسته
می لرزانند
گويی همين ديروز بود
لاله ها را سيل برد،
ستارگان گر يستند
وهيچ حادثه ای پژواک نشد
بيست و هفت سال گذشت
شعر ِ شهرِ آزادی
در انتظارِ تاريخ ِ فرسوده
ورق خورد
آه
هنوز آشوبی ست
در خيا با نهای
دودی تهران...
از کتاب مرواريد سياه
E-Mail: shahla@aghapour.de
www.aghapour.de
|