Iranian women's Network Association (SHABAKEH)

فحشا و گسترش روز افزون آن در ایران / صبری بهمنی

بر طبق آمارهای دست و پا شکسته و تحریف شده حدود یک میلیون و هفتصد هزارزن در خیابان ها زندگی می­کنند و حدود 200 تا 300 هزار نفر از آنان برای تامین معاش خود و فرزندان شان تسلیم تن فروشی می شوند.

فحشا را نه تنها به عنوان ابزار وحشیانه تسلط جنس مذکر بلکه آنرا باید به مثابه راوبط ناعادلانه اقتصادی و اجتماعی ارزیابی کرد. رشد نجومی و همه جانبه تن فروشی زنان در ایران، افکار عمومی جامعه و تاحدودی خبرگزاری ها و نشریات خارجی را نیز به خود مشغول ساخته است. آنچه که این ناهنجاری اجتماعی را به یکی از مشغله­های فکری فعالین جنبش زنان و جنبش های انقلابی ایران و حتی مردم عادی تبدیل کرده، گسترش فاجعه بار آن در جامعه و کشیده شدن هر روزه جوانان بسیاری به پارک ها و خیابان ها و اشتغال زنان و دختران و حتی پسران به تن فروشی شده است. بر طبق آمارهای دست و پا شکسته و تحریف شده حدود یک میلیون و هفتصد هزار زن در خیابان ها زندگی می­کنند و حدود 200 تا 300 هزار نفر از آنان برای تامین معاش خود و فرزندان شان تسلیم تن فروشی می شوند. تنها ظرف شش ماه اول سال گذشته صدها عشرت کده فاش و حدود بیست و پنج هزار نفر در رابطه با فحشا دستگیر شده­اند. عوامل متعددی در جامعه موجب پیدایش ناهنجاری هایی از جمله فحشا هستند، مهمترین آن که مسئله­ای تعیین کننده است، وضعیت مشقت بار اقتصادی حاکم برجامعه است. فحشا معمولاً ناشی از کمبود امکانات زیستی و یا تحت فشار صورت می­گیرد. آمارها نشان می دهند که بسیاری از زنان و دختران تن فروشی را برای گذاردن حداقل­های زندگی خود و خانواده­هایشان پذیرفته­اند و بسته شدن درهای بازار کار برروی بخش هایی از جمعیت، یعنی زنان است که زنان دارای مشکلات اقتصادی و فرهنگی را جذب فحشا می­کند. تن فروشی و یا دقیق تر بگوییم اجاره آن برای استفاده جنسی، آخرین راه حل ممکن برای افرادی است که دیگر امکانات متعارف و قانونی اقتصاد و حمایت گرانه از جمله کارکردن یا بهره جویی از کمکهای اجتماعی برایشان غیرقابل دسترسی است.

در این میان باندهای مافیایی و شبکه­های خرید و فروش انسان با وعده­های دروغین برای اعزام دختران به کشورهای دیگر، برای دست یابی به آینده­ای بهتر، آنان را به خانه های تجارتی در سایر کشورهای منطقه فرستاده و آنها را به مالکین جدید و شیخ­های عرب حاشیه خلیج فارس می­فروشند. افزایش جمعیت در جامعه نامتعادل و خفقان زده­ای مثل ایران در سالهای گذشته به همراه ناهنجاری های اقتصادی و پیامدهای آن یعنی بیکاری و بی ثباتی بازار کار و اشتغال، عدم مسکن مناسب برای بخش بزرگی از جامعه، عدم وجود خدمات بهداشت و درمان عمومی و خدمات اجتماعی برای خانواده­های کم درآمد و بی بضاعت و بی سرپرست و زنان سرپرست خانواده و ناهنجاری هایی در سیستم آموزش و از همه مهمتر وجود اختلاف شدید طبقاتی در جامعه و مسائل اجتماعی دیگر از جمله خشونت علیه زنان و دختران، جدایی های خانوادگی و بی آیندگی جداشدگان، سرخوردگی های اجتماعی، فقر عاطفی و محرومیت از محبت، ازدواج های اجباری و زودرس، ناهنجاری های آسیب زای جامعه را به منتهای خود رسانیده و پیامدهای ناشی از آن را افزایش داده است.

دختران و زنان فراری که بیشترین تنگناهای فرهنگی و اقتصادی و روانی را تجربه کرده­اند و تنها چیزی که در این موقعیت به آن می اندیشند، فرار از این شرایط است. برطبق آمارها از میان 147 زن خیابانی .6 درصد از سنین 13 تا 20 سالگی وارد این کارشده­اند. آمارهای دختران فراری تنها در شهر تهران در سال 1380 نسبت به سال 1379 از 1200 نفر به 5000 نفر رسیده که این نسبت در سال 81 به بیش از 6 هزار نفر رسیده است. سن دختران گرفتار از 16 سالگی در سال 79 به 13 سالگی در سال 82 رسیده است. و از این تعداد دختران 27/7 درصد در خیابان ها منزل کرده­اند و بقیه در پارک ها و بخشی هم به خانه دوستان پناه آورده­اند. گاهی این دختران تحت شرایط تحمیلی قرار گرفته و بخاطر ترس از برگشت به خانه و شرایط و محیط و آموزشی مانوس، به خیابان ها پناه برده و گرایش به تن فروشی پیدا می­کنند. از جمله شرایط تحمیلی خشونت و سواستفاده جنسی در دوران کودکی فرد است که طبق آمار سازمان بهزیستی حدود23 درصد از روسپیان در دوران کودکی مورد سواستفاده های جنسی قرار گرفته­اند و 12 درصد این اعمال از سوی نزدیکترین افراد فامیل انجام گرفته است. با توجه به تمام معضلات جامعه و آنچه که اشاره کردیم کارگزاران و مسئولان ج.ا به جای رسیدگی به مشکلات واقعی جامعه هر روز دست به ایجاد طرح های جدیدتری می زنند تا به این وسیله صدای اعتراض جامعه را در مقابل وجود چشمگیر این ناهنجاری ها که در حال گسترش است ساکت نمایند. طرح هایی که تنها شکل مقوله را تغییر می دهند نه اصل آنرا ، طرح خانه­های ریحانه و نگهداری اجباری دختران فراری و یا طرح خانه های عفاف که بر اساس آن، قرار است یک موسسه رسمی با ثبت مدت و دریافت اجرت ازدواج موقت، متقاضیان را به هتل ها معرفی کند و این طرح در نظر داشت زنان خیابانی را جمع آوری کرده و به این مراکز جنبه ای شرعی دهد . تمام این طرح ها نشان دهنده شکست فاحش سیاست گزاری اجتماعی، پند و مواعظ اخلاقی کسل کننده دو دهه اخیر جمهوری اسلامی است.


15 آبان 1384

Sabri_bahmany@yahoo.com
سايت “زنان ايران جهان ”