اگر هنگام عقد ازدواج مدتي براي آن معين نكنند ، ازدواج دايم است و به عبارت ديگر لزومي ندارد كه هنگام عقد تصريح شود كه ازدواج براي هميشه و دايم است بلكه همان قدر كه قيد نشود كه ازدواج براي مدت محدودي مثلاً يك سال است، كافي مي باشد ، ماده 1075 قانون مدني در تعريف نكاح موقت مي گويد : « نكاح وقتي منقطع است كه براي مدت معين واقع شده باشد»
نكاح منقطع مي تواند براي مدت بسيار كوتاه مثلاًچند ساعت يا مدت بسيار زياد از قبيل چندين سال تعيين شود. در ازدواج موقت بايد حتماً مهريه و مدت ازدواج مشخص باشد. حال انكه در ازدواج دايم احتياجي نيست كه موقع عقد حتماً مهريه را تعيين كنند .
علت حساسيت قانون مدني بر تعيين دقيق و مشخص ، مدت نكاح و ميزان مهريه آن است كه ازدواج موقت برخلاف ازدواج دايم براي تشكيل كانون خانوادگي نبوده بلكه امري موقتي است و چون در قبال تمتع جنسي از زن مهريه اي به او تعلق مي گيرد بنابراين طرفين بايد وضعيت حقوقي خود را كاملاً بشناسند و زن در حقيقت بداند در قبال مدتي كه در اختيار شوهر است چه مهريه اي به او ميد هند .
در نكاح موقت اگر مرد تا پايان مدت با زن نزديكي نكند بايد مهريه او را بدهد زيرا حقي در اختيار او بود كه شخصاً مايل به استفاده از آن نبوده است در نكاح موقت غير از مهريه به زن حقوق مالي ديگري از جمله نفقه تعلق نمي گيرد مگر اينكه طبق ماده 1113 در موقع عقد شرط شود .همچنين در ازدواج موقت برخلاف ازدواج دايم، زوجين از يكديگر ارث نمي برند . بعد از انقضائ مدتي كه تعيين شده ، نكاح موقت خود به خود از بين مي رود و احتياج به تشريفات قانوني ندارد .
برخي نكاح منقطع را از جمله قوانين درخشان اسلام محسوب مي كنند و معتقدند كه اين نهاد مقدس در طول تاريخ اجتماع اسلامي مورد سوء استفاده بعضي مرفهين و ثروتمندان خوشگذران قرار گرفته است، اما بايد توجه اين افراد را به واقعيت هاي موجود در جامعه جلب كرد و از انان سوال كرد كه آيا صيغه در بين مرفهين و ثروتمندان رواج بيشتري دارد يا نه دقيقاً بين افرادي كه جزو طبقه متوسط رو به پايين جامعه قرار دارند، خانواده هايي كه مردان حتي از تامين معاش براي همسر قانوني خود بي بهره هستند اما به دليل مجاز بودن اين قانون و نابساماني هايي دروني خودشان دست به اينكار مي زنند.
نگاهي به تيتر روزنامه ها اين نكته رابه ما گوشزد مي كند كه آمار بسياري از اين نوع ازدواج ها به خشونت وتبعيض عليه زنان منجر مي شود . اگر صيغه از قوانين درخشان اسلام است پس چرا بعد از 1400 سال از پيدايش اسلام هنوز به زن صيغه اي به ديد تحقير نگاه مي شود. متاسفانه در مجلس هفتم گهگاه زمزمه هايي از زنان نماينده در دفاع از اين قانون و حتي ترويج آن شنيده مي شود ، آيا آنان خود رضايت مي د هند كه زناني را به صيغه شوهرانشان دراورند . مگر از نصايح اخلاقي اسلام اين نيست كه « هر چه را بري خود مي پسندي براي ديگران بپسند هرچه را براي خود نمي پسندي براي ديگران مپسند» پس مشخص مي شود كه اين عده از زنان مشكل را با خود حل كرده و صيغه را حتي براي شوهران خود تجويز كرده اند .
صيغه صرفاً يك امتياز براي مردان محسوب مي شود كه از تعهدات مادي و غير مادي نسبت به زنان شانه خالي كنند و هيچگونه امتيازي براي زنان ندارد جزء آنكه مورد بهره برداري جنسي از سوي مردان قرار گيرند .هر زمان هم مردان از اين كالاي جنس نهايت استفاده را بردند با بذل مدت نيز از زير بار هر مسئوليت و تعهد اخلاقي خلاص مي شوند! .به عبارتي در نكاح موقت مرد مي تواند مدت باقي مانده را به زن بذل كند. بعد از انقضاء مدت يا بذل آن در ازدواج موقت ، زن حق ندارد خود با مرد ديگري ازدواج كند و بايد مدتي صبر كند اما مرد خود مي تواند همسر ديگري اختيار كند ..
ليلا شعباني چوبه - رشت
كانون زنان ايراني