حال اگر بعد از تغییر و تحولات جدید در دولت جای این نمایندگان با نمایندگان کنزرواتیو عوض گردد و یا دستورات جدیدی در اختیار آنان قرار گیرد، مسلما این مسئله زنگ خطری برای ایران خواهد بود. البته امکان هم دارد که ایران از این شعور بر خوردار باشد که نخواهد کاری کند که با آمریکا در افتد.
روزنامه سونسکا ( سوئد)
محمود احمدی نژاد با کمک میلیون ها ایرانی فقیر انتخابات ریاست جمهوری را برنده شد. در واقع احمدی نژاد با تبلیغاتی کلاسیک، مبنی بر ایجاد اشتغال و مبارزه با فقر و بررسی مشکلات مردم جنوب شهر تهران وارد میدان گردید. نباید فراموش کرد که در هر حال حرف سیاسی آخر را در ایران علی خامنه ای میزند و در نهایت تصمیم گیرنده اوست. بهتر بگوئیم از دید کوتاه مدت قرار نیست تغییر آنچنانی در ایران به وجود آید. اما از دید دراز مدت اوضاع ایران متغییر خواهد بود. کنار رفتن رئیس جمهور تا کنونی ، خاتمی این ریسک را با خود خواهد داشت که دولت جدید در مقابل اروپا و اسرائیل موضع سختی اتخاذ نماید. همچنین چگونگی موضع ایران نسبت عراق در آینده نزدیک نگرانی هائی را بر انگیخته است.
روز نامه زوریخ نو( سوئیس)
مبارزه انتخاباتی و سپس نتیجه این انتخابات بدون شک بیانگر مبارزه تن به تن قدرت هائی است که خود را نماینده طبقاتی/ فرهنگی می دانند. محمود احمدی نژاد در نقش ناجی محرومان و هاشمی رفسنجانی در نقش نجات دهنده آزادی وارد این معرکه شدند. ایرانیها مردی را می خواهند که سیاستی نو را ارائه دهد . فراموش نکنیم که نوک تیز حمله ایرانها بسوی آمریکا و غرب نبوده بلکه آنها دولت خود را مورد هدف قرار داده اند.
فیگارو ( پاریس)
نتیجه انتخابات غیر منتظره ریاست جمهوری ایران به برنده شدن مردی سوپر کنزرواتیو انجامید. این انتخاب مردم نه تنها برای خود جمهوری اسلامی نتیجه مطلوبی نخواهد داشت بلکه برای غربی ها هم اصلا مناسب نخواهد بود. در واقع نتیجه این انتخابات قدمی به عقب است. تحت شرایط موجود گمان می رود که زنان و مردان ایران آینده مطلوبی نخواهند داشت. آن فضای محدود آزادی هم که مردم برای ذره ذره آن مبارزه نموده بودند در شرایط کنونی مورد مخاطره جدی قرار گرفته است. مطمئنا از این بازگشت " ارزش های انقلاب" در درجه نخست زنان ایرانی مورد رنج و محنت قرار خواهند گرفت. از سوی دیگر با گرفتن قدرت بدست ایدئولوگ های مذهبی مذاکرات برنامه اتمی ایران با اروپا هم دچار اشکال خواهد شد.
لیبراسیون ( پاریس)
کسی که میخواست در مقابل نادانی مذهبی بدنه جامعه ایران مقابله نماید و در اینجا باید از شهامتش تعریف نمود، انتخابات ریاست جمهوری را برنده نشد. نتیجه انتخابات نشان داد که ما سخت در اشتباه بودیم. زیرا که مردم ایران کسی را انتخاب کردند که مثل خودشان است و نه مثل آنکسی که خارجی ها می خواهند.این انتخابات شکست فاحشی برای جناح رفرمیست ایران بود. کسانی که موفق نشدند عمککردهایشان را با رفرم های اجتماعی عجین سازند.
تایمز ( لندن)
دولت های اروپائی از بیانات رئیس جمهور جدید ایران محمود احمدی نژاد مبنی بر محکومیت آمریکا و اسرائیل ابراز نگرانی نموده اند. وی مردی است که به هیچ وجه در مورد غنی سازی اورانیوم کوتاه نیامده و به کسانی تعلق دارد که اعتقاد دارند انقلاب اسلامی را باید در خاورمیانه خشن و دور افتاده صادر نمود. البته این کار از عهده احمدی نژاد خارج است و تا علی خامنه ای رهبر انقلاب اسلامی بر مسند حکومت است همواره حرف آخر سیاسی را وی خواهد زد. احمدی نژاد تلاش دارد پلی میان خود و رهبر انقلاب اسلامی بر قرار سازد. ایران باید بزودی مواضع خود را روشن نماید و احتمالا این مواضع نمی تواند آنچنان خوشحال کننده باشد.
روزنامه دلاسرا ( ایتالیا)
با وجود اینکه رئیس جمهور جدید ایران بعنوان فردی سوپر رادیکال شناخته شده است اما وی در اولین مصاحبه مطبوعاتی خود بسیار واضح و روشن بیان نموده است که ایران هیچ نیاز واقعی برای رابطه با آمریکا نداشته و حاضر نیست از غنی سازی اورانیوم بگذرد. اما مذاکرات اتمی با اروپائیان همچنان ادامه خواهد داشت. وی در این مصاحبه هیچگونه اشاره ای به مسئله عراق نکرده و تنها اظهار داشت که تصمیم دارد همیشه در صحنه باشد.
تجربه نشان داده است که عمل مهم است و نه گفته ها اما اگر هم بخواهیم این بیانات رئیس جمهور جدید ایران را جدی بگیریم باید بیش از این ابراز نگرانی کنیم. با وجود اینکه تهران مدتها است واژه " شیطان بزرگ آمریکا" را در پرونده های خود بایگانی نموده است اما گویا رئیس جمهور جدید ایران همانطور که بارها در مبارزه انتخاباتی خود اظهار داشته است قصد دارد راه خمینی را با تصورات جدید دنبال نماید. ولی آنطور که پیداست وی همان راه رادر آینده هم ادامه خواهد داد.
روزنامه لااستامپا (تورین)آمریکا با وجود اینکه در مدت 15 سال گذشته در دو جنگ درگیر بوده است اما مجددا قصد دارد منابع انرژی آمریکا را امنیت بخشد و در حالت فعلی با دو کشوری درگیر شده است که رهبران ملی و محبوب بر آن حکومت می کنند. انتخابات ریاست جمهوری ایران خط و خطوط جدیدی را نمایان نموده است. خط و خطوطی که ما را یاد کشوری می اندازد که فاصله بسیاری از ایران دارد کشوری چون ونزوئلا. از آنجا که این دو کشور تفاوت های بسیاری با هم دارند این رابطه بسادگی قابل رویت نیست ولی اگر خوب توجه کنیم می بینیم که احمدی نژاد هم درست مثل چاوز کوتاچی سوسیالیست به قدرت رسید.
روزنامه برن ( سوئیس)
رئیس جمهور جدید ایران بیشک سوپر کنزرواتیو است. اما آنطوری که هاشمی رفسنجانی بیان کرده است، طالبان نیست. احمدی نژاد باید به وعده هائی که داده است عمل کند. اکنون دیگر رهبر انقلاب علی خامنه ای خیالش راحت است که آخرین حرف سیاسی را وی خواهد زد و چون 8 سال گذشته آماج انتقادات احمدی نژاد نخواهد شد. ناظران اعتقاد دارند که برنده اصلی این انتخابات خامنه ای می باشد.
روزنامه فولکس کرانت ( هلند)
در اثر انتخاب رئیس جمهور کنزرواتیو ایران مذاکرات اتمی ایران و اروپا تحت فشاری شدید قرار خواهد گرفت. امنیتی که ایران داده است که اورانیوم را غنی نخواهد کرد طبق شواهد موجود به عکس خود تبدیل خواهد شد. هنوز هم برای مذاکرات دیپلماسی دیر نیست. اما اروپائی های طرف مذاکره هم از هم اکنون در کنار نشان دادن آبنبات چوبی تازیانه های خود را هم نمایان کرده اند و با این کار خود قصد دارند به ایران بفهمانند در کنار جایزه گرفتن امکان مجازات هم وجود دارد.
روزنامه لونبورگ آلمان
آنطور که پیداست گفتگوی میان فرهنگ ها و میان غرب و شرق تمام شده است. از هم اکنون این گفتگو ها تنها میان آخوند ها و احمدی نژاد صورت می گیرد. احمدی نژاد سوپر کنزرواتیو با انتخاب شدنش دهان همگی را از تعجب باز نهاد. حال دیگر آیت الله ها کسی را در کنار خود دارند که همفکر خودشان است. سیاستی با استیل سیاست چینی. که تنها درهای اقتصادی و بازار هایش بروی غرب گشوده است ونه زمانی که از موزیک و ارزش های غربی سخنی باشد. از این به بعد باید بطوری هنرمندانه دیپلماسی را به پیش برند. رئیس جمهور آلمان تنها کسی است که انتخاب احمدی نژاد را تبریک گفته است و آمریکا و سایرین فورا کارت زرد خود را نشان داده اند.
روزنامه رپوپلیکا ( ایتالیا)
این انتخابات دلیلی است که در " امپراطوری سایه ها" کسانی که در دولت بر همه چیز مردم حکومت می کنند بر بالا ترین مسند قدرت قرار بگیرند. احمدی نژاد 48 ساله قبل از اینکه دوسال پیش شهردار تهران شود مردی گمنام بود. وی انتخابش را بعنوان شهردار تهران مدیون رای به اتفاق آراء رفورمیست ها بود. اولین اقدام وی بعنوان شهردار تهران جدا سازی آسانسور ها و تبدیل آنها به زنانه مردانه بود. تهرانی ها به مزاح می گویند حتما بزودی نمره ماشین ها هم زنانه مردانه خواهد شد و ساعات خاص زنان اجازه رانندگی خواهند داشت. مطمئنا از فردا دیگر کسی اجازه مزاح هم نخواهد داشت.
روزنامه دی سایت(آلمان)
رفسنجانی را به بسیاری از جرایم می توان محکوم نمود . مثلا زد و بند، شرکت در قتل، ناهنجاری، ترور و .... تمامی این صفات با شخصیت وی عجین است اما یک مسئله را وی نگرفت آنهم این است که او مردم ایران را بخوبی نشناخته است.احتمالا او به خود ناسزا خواهد گفت که چرا مردم را دست کم گرفته است. او بعنوان کاندید ریاست جمهوری در دوره اول 21% آراء مردم را بخود اختصاص داد البته کمی بیش از احمدی نژاد. روز جمعه در دور دوم انتخابات که در واقع در تاریخ جمهوری اسلامی بیسابقه بود با کمال تعجب شاهد پیروزی احمدی نژاد گردید. البته رفسنجانی خوب میدانست که بیش از 50% رای مردم به وی تعلق نخواهد گرفت. وی در مصاحبه اش قبل از پایان انتخابات از وحی خداوند نام می برد و می گوید" من تا آخرین شب کاندیداتوری نمی توانستم تصمیم بگیرم که آیا شرکت کنم یا نه و آیا قرص تلخ کاندیداتوری را در گلویم فرو برم یا نه ولی بعد خود را در روز قیامت یافتم که در محضر خداوند ایستاده ام و او از من سئوال می کند که من برای چه بار دیگر کاندید نشده ام . من ترس داشتم در مقابل خداوند بی جواب باشم. در واقع این خداوند بود که مرا به کاندیداتوری دعوت نمود". بدین ترتیب مرد کهنه کار انقلاب اسلامی که یکبار هم در سالهای 1987 / 1996 بر مسند ریاست جمهوری نشسته بود بار دیگر اعلام کاندیداتوری نمود. او فکر می کرد بازی بسیار ساده است و به خیال خودش از تمامی رقبا جلو تر ایستاده بود. اول اینکه تجربه این کار را داشت و بعد اینکه رابطه اش با قدرتمندان هر دو جناح بسیار عالی بود . در آخر اینکه در میان اروپائی ها بعنوان تاجری صاحب قدرت شناخته شده و کسی است که میشود با وی پای میز معامله نشست. در واقع هم چه کسی برای اروپائی ها بهتر از رفسنجانی که در تهران بنشیند و نقش واسطه و جفت و جور کن را برای آنان بازی کند. افزون بر این هم در مذاکرات اتمی نقشی مثبت برای اروپائی ها بازی نمود. در واقع انتخاب رفسنجانی چون جشنی بود میان دوستان قدیمی که علارغم اینکه امکان دارد از هم خوششان نیاید اما می توانند با هم کنار بیایند و به نفع هر دو طرف هم بود. رفسنجانی به خوبی میتوانست با آنها کنار بیاید و آنها هم همینطور. موضوع بر سر مسائل جدیست بر سر برنامه اتمی، ثبات سیاسی، نفت و بالاخره پول های هنگفت. ایران کشوری است با امکانات نامحدود. بخصوص اگر دروازه بان آن رفسنجانی باشد. ولی اکنون تمامی این نقشه ها نقش بر آب شد و احمدی نژاد همه چیز را خراب نمود. جشن قبل از اینکه شروع شود خاتمه یافت. حال همه با یک سئوال بزرگ روبرو هستند. این محمود احمدی نژاد از کجا و چگونه یکشبه وارد بازی انتخابات ریاست جمهوری شد. چطور یکدفعه یک مرد درجه دوم جمهوری اسلامی تمامی قله های قدرت را کسب نمود و مثل طوفان به به کاندیتاتوری حمله ور شد. حتی احتمالا خود وی هم باور نداشت که به اینجا برسد. می گویند که ماموران مبارزات انتخاباتی وی از آنجا که اصلا فکر نمی کردند که وی شانس پیروزی داشته باشد بعد از پیروزی وی برای اولین مصاحبه مطبوعاتی حتی محلی را در نظر نگرفته بودند و بدنبال محل در تلاش بودند. به این صورت هیچکس حتی مبلغان وی انتظار برنده شدن وی را نداشت.
انتقاد شده است که شورای نگهبان با تقلب و ضد و بند او را به این درجه اعلا رسانید. البته این مسئله را باید جدی گرفت و از سوی شورای نگهبان هم چنین اعمالی قابل انتظار است اما باید توجه نمود که شاید آنها بتوانند درصدی تقلب کنند اما تمامی آراء که نمی تواند تقلبی باشد. این غیر قابل قبول است که شورای نگهبان بتواند کسی را از 0% به 19% برساند. پس چگونه میتوان این محبوبیت احمدی نژاد را توضیح داد؟ مردی که جملاتی بیان می کند که در قرن 21 اندیشیدن به آن غیر ممکن است. مثلا گفته است" ما انقلاب نکردیم که دمکراسی بیاوریم " از این گفته تنها گوش ها به صدا در می آیند. در حدود 10 سال است که مرتبا نوشته و گفته میشود که کسی می تواند محبوب مردم باشد که اصلاحات دمکراتیک انجام دهد زیرا که ملت ایران تشنه آزادی و حق تعیین سرنوشتشان هستند. مهمترین دلیل این ادعا هم انتخاب مجدد خاتمی بود. از سوی دیگر آمریکائی ها و اروپائی ها می گویند که مارش دمکراسی به مانند قدرتی تاریخی در ایران در حال گسترش است و تمامی تلاش آخوند ها برای سد نمودن این مارش بیفایده است و با شکست روبرو خواهد شد.
اما اکنون تاریخ ایران دوباره به عقب بر می گردد و به دوران اول انقلاب می رسد به زمانی که بسیاری بدنبال بهشت بودند و به دنیای امروزی و اجبار های این جهان کاری نداشتند. در سال های 80 زمانیکه ایران در شرایط بحرانی اقتصادی قرار داشت آیت الله خمینی گفت " ما انقلاب نکرده ایم که قیمت خربزه و هندوانه را پائین بیاوریم"
هم اکنون یک چنین بی توجهی در مقابل واقعیت های کنونی از دهان آدمی چون احمدی نژاد بیرون می آید. وی در رابطه با مناسبات با آمریکا می گوید" ما زمانی با آمریکا رابطه بر قرار می کنیم که انقلاب اسلامی را در تمامی خاک آن کشور صادر کرده باشیم". با وجود خطر بسیار باید گفت که از این مرد باید ترسید در واقع وی جونی روتن جمهوری اسلامی است.
و اما رفسنجانی که خود در انقلاب شرکت داشت وضعیت جدید سیاسی ایران را بخوبی درک نکرد و مغرور از ثروت بی پایانش نتوانست درک کند که بجز منافع انقلاب و جنگ چیز دیگری هم وجود دارد. اینکه مردم از مردانی چون وی نفرت دارند. بیخود نیست که به وی نام اکبر شاه را نهاده اند. قدرتمند چون شاه و کور چون شاه.
طبیعتا احمدی نژاد کاندیدای سوپر کنزرواتیو، مرد مورد اعتماد علی خامنه ای رهبر انقلاب اسلامی است. به تقاضای او وی به این مقام رسید. خامنه ای دستور داده بود که بدنبال کسی بگردند که دشمن از او راضی نباشد. به این دلیل تمامی دستگاهش را بکار انداخت تا از احمدی نژاد پشتیبانی شود.
افکار عمومی هیچگاه به پشت این نقشه ها واقف نشد و به کسانی که این تبلیغات را می کردند پی نبرد و نفهمید که ماجرا از کجا آب می خورد. پلاکارد های تبلیغاتی وی مطلقا در تهران چسبانده نشد بلکه در شهرستانهای دور افتاده و بسته و روستا ها و شهرهائی که تمامی منبع خبرشان آخوند های روی منبر بود مهمترین مراکز تبلیغاتی وی بشمار می رفت. بهتر بگوئیم رفسنجانی با حقه آدمهای خودش شکست خورد و این مسئله بزرگترین دلیل شکاف میان کنزرواتیو هاست.
احمدی نژاد مردی است از میان مردم فقیر جنوب تهران. او بعنوان شهردار تهران خیلی کارها کرد مثلا مالیات های سنگین به صاحبان برج های تهران ابلاغ نمود و پول آنرا خرج ساختمان خانه های دولتی برای افراد کم بنیه نمود. وام های مختلف برای زندگی جوانان جنوب شهر در نظر گرفت . افزون بر این خود به مانند بقیه ساده زندگی نمود. او در واقع یک سیاست کلاسیک و قدیمی را دنبال نمود تا بدینوسیله محبوب گردد. اما کسی رفسنجانی را دوست ندارد. همه می ترسیدند که اگر او رئیس جمهور شود فقیر ها فقیر تر و ثروتمند ها ثروتمند تر شوند . از آنجا که سال به سال فاصله طبقاتی در ایران بیشتر می شود ، بیکاری بیداد می کند ، فقر فاجعه انگیز شده است و بحرانی اقتصادی سایه اش را بر روی زندگی مردم گسترده است و در اثر آن فقر بیداد می کند لذا مردم امید دارند که احمدی نژاد رابین هود آنها باشد. در چند سال گذشته تمامی توجه رفرمیست ها تنها به مسئله دمکراسی و آزادی و ... بود و در سایه این شعار ها مسائل اقتصادی محو شده بود . این تصور می شد که در اثر نبود دمکراسی است که کار نیست و بالاخره تمامی این غفلت ها باعث شد که مردی چون احمدی نژاد با وعده ایجاد اشتغال و... وارد میدان شود و مردم وی را انتخاب کنند. کسی که چون دمکرات ها صحبت نمی کند بلکه مثل یک انقلابی رادیکال مثل یک چپی محبوب و در واقع نقش اسکار لافونتن ایرانی را بخود می گیرد.
جمع آوری از سایت اشپیگل
و روزنامه دی سایت
26/27. 06 .2005