Iranian women's Network Association (SHABAKEH)

کمک! / سروده ی آریان منوشکین* / برگردان: هایده ترابی

در گرامیداشت روز جهانی تئاتر سال 2005

کمک!

ای تئاتر! بیا... نجاتم ده
خوابم، بیدارم کن
ره گم کرده، در تاریکیم
سوی شمعی، دست کم، رهنمایم شو!
کاهلم، سرزنشم کن
خسته ام، توانم بخش
بی تفاوتم، علیه م شورش کن
برجایم همچنان بی تفاوت
پس بزن مرا!
ترسویم، دلیرم کن

اندیشه ی دردی مرا نیست
پس بیاموز مرا!
هیولایم، انسانم کن
قیافه گرفته، باد کرده ام
بکش مرا از خنده!
عقل کلم
پس بنشانم سرجایم!
نادانم، دگرگونم ساز
شریرم، مجازاتم کن
خاموشم، زبانم بگشا
رؤیایی دیگر ندارم در سر
پس بزدل یا دیوانه ام خوان!
فراموش کرده ام
پس سیلی حافظه را بر گوشم بخوابان!
حس پیری و سکون دارم
پس کودک درونم را بیدار کن!
خموده م، آهنگ و نوایم ده
غمگینم، لذتم بخش
کرم، درد را در گوشم آوازی ده
بسان زوزه ی طوفان
لبریز هیجانم
پس بگذار دانایی در من ببالد!

تنها و کم توانم، شمع دوستیم بیافروز
کورم، پس فراخوان هرآنچه نورست
مقهور زشتی ام، زیبایی را بر من فاتح ساز
سوی ارتش نفرت باز فراخوانده شدم
پس لشکر عشق را گسیلم بدار!

آریان منوشکین*
انستیتوی بین المللی تئاتر امسال با پیام ارین منوشکین، کارگردان زن فرانسوی، روز جهانی تئاتر را گرامی داشته است. ارین منوشکین که از چهره های مهم و بدعت گذار تئاتر معاصر اروپا به شمار می رود، چهل سال پیش گروه تئاتر خورشید را با یاری همدوره ای هایش در مدرسه عالی هنر، در پاریس پایه گذاری می کند و از آن جایگاه، تا به امروز، با اندیشه ی دستیابی به تئاتری فرا ملیتی به نوجویی و آزمودن در صحنه ی تئاتر دست یازیده است.
خودش درباره ی نام و ویژگی تئاترش می گوید:

در سالهای 60 گروههای تئاتری نو یکی پس از دیگری ظهور می کردند و اغلب به نام پایه گذارانشان نامیده می شدند. من نمی خواستم نام گروه تئاتریم، "کمپانی ارین منوشکین" باشد. بنابراین رفتم دنبال نام دیگری... نامی که بیشتر از هر چیز دیگر به زندگی، نور و گرمی نزدیک باشد. پس به فکر خورشید افتادم.
... کار کردن با بازیگران و هنرمندان غیرفرانسوی مشکل تر از کار کردن با فرانسویها نیست. من بر این باورم که نیرویی همه ی ما ر ا به هم پیوند می دهد و آن عشق به تئاتر است. عمیقا بر این باورم که چندگونگی فرهنگها بر غنای ما می افزاید. همه ی کسانی که به تئاتر خورشید پیوسته اند، به دلیل مشخصی آمده اند. آنها می خواهند به گوهر تئاتر دست پیدا کنند. در چنین جایگاهی ما به فراسوی ملیت و زبان خود می رسیم. همه ما تنها یک زبان داریم: زبان تئاتر.
(برگرفته از: Silke Greulich, ARTE-TV Magazin, 13. Januar 2003)

پیام یا شعر ارین منوشکین برآمده از عشق و شوریست که صحنه ی تئاتر به ما می دهد... یعنی همین انرژی و تضاد که نامش تئاتر است. (ه.ت.)