مصاحبه: مهيندخت مصباح
دويچه وله: خانم كريمى مجد، شما بعنوان يک روزنامه نگار اخراج همکارتان خانم علی نژاد از مجلس را چگونه تفسیر می کنيد؟
رويا کريمی مجد: من فکر می کنم ما بايست دير يا زود منتظر چنين برخوردهايی با خبرنگاران می بوديم. بخاطر اينکه متاسفانه علی رغم اينکه ما دارای انجمن صنفی روزنامه نگاران هستيم، اما اتحاد صنفی هيچوقت بين بچه های مطبوعاتی ايران بوجود نيامده و چون آنها در هرحال در هر روزنامه ای که کار می کنند به نوعی چوب طرز تفکر آن روزنامه را می خورند و در بين خودشان تقسيم بندی های سياسی دارند،هيچوقت آن اتحاد و همدلی بين شان پيش نيامده که بخواهند از يک خبرنگار، صرفا به دليل خبرنگار بودنش حمايت بکنند و با اتحادشان اجازه ندهند که توسط تفکرات خاصی که چندان از خبررسانی دلخوشی ندارند محدود شوند. من فکر می کنم ما تاوان عدم همراهی و همکاری با همديگر را داده ايم. حتى زمانی هم که خانم علی نژاد از مجلس اخراج شد، همکارانش در مجلس هيچ اقدامی در اعتراض به اخراج ايشان از مجلس نداشتند و ايشان پشت در تنها ايستاده بود.
دويچه وله: اما، الان در سايتهای مختلف اطلاعيه ای هست از طرف «انجمن دفاع از آزادی مطبوعات» که قرار شده روز دوشنبه در انجمن صنفی روزنامه نگاران در حمايت از ايشان تجمع بشود.
رويا کريمی مجد: هميشه همينطور است. هميشه ما بعد از اينکه يک اتفاقی می افتد به فکر تجمع مى افتيم. اگر ما پيش از اين همراهی با يكديگر داشتيم و کسانی که فکر چنين کاری به ذهنشان خطور کرد، نگران اتفاقات بعدی بودند و می دانستند به محض اين اتفاق تجمعی صورت خواهد گرفت و نه يک هفته بعد، خواه ناخواه در نوع برخورد خود تجديدنظر می کردند . ما هميشه بعد از اينکه اتفاقی می افتد تجمع می کنيم، ابراز همدردی می کنيم و وقتی روزنامه ها بسته می شوند از مردم می خواهيم پول بدهند به عنوان کمک به روزنامه نگاران بيکارشده و هيچ صندوقی نداريم برای پيش بينی اين ماجراها. يعنی بعد از اينکه ما بارها و بارها تاوانهای بسيار سنگينی پرداخت کرده ايم بخاطر نوع برخورد حکومت با مطبوعات، حالا تازه داريم به فکر يک چيزهايی می افتيم که به نظر من کمی دير است. ما داريم در آخرین سال رياست جمهوری آقای خاتمی اينکار را می کنيم، در صورتی که ۸سال است ظاهرا شرايط مان کمى تغيير کرده است.
دويچه وله: بعنوان يک روزنامه نگار حرفه ای و قديمی فکر می کنيد چکار بايد کرد؟
روياکريمی مجد: من اميدوارم این اتفاق بتواند آن همبستگی و همدلی را در بين روزنامه نگاران ما ايجاد بکند. طوری که بتوانيم بدور از تقسيم بندی های چپ و راست و تفکرات مان در کنار هم قرار بگيريم و بعنوان يک صنف دور هم جمع شويم و زمانی که برای يکی از اعضای اين صنف مشکلی ايجاد می شود همه يکصدا اعتراض بکنيم.
دويچه وله: جدا از مسئله ی اخراج خانم علی نژاد، برای روزنامه نگاران در سالهای گذشته مسايلی پيش آمده ، از جمله تلاش برای انداختن اتوبوس روزنامه نگاران به ته دره يا توقيف سراسری روزنامه ها و بيکار شدن عمومی روزنامه نگاران. اينها مسايل خيلی مهمی هستند. چرا تبديل به يک بحث اجتماعی نمی شوند؟
روياکريمی مجد: ببينيد،تريبون من بعنوان يک روزنامه نگار، روزنامه ای است که برای آن کار می کنم. وقتی آن تريبون از من گرفته می شود نهايتا می توانم بروم ۴ ساعت بست بنشينم در انجمن صنفی. اينجا اگر روزنامه هايی دوست داشته باشند و خط فکری شان اجازه بدهد خبر تحصن من را در انجمن صنفی منتشر می کنند. بقيه بی تفاوت از کنارش می گذرند و يا با استفاده از صفت های مشخص مثل روزنامه نگاران معلوم الحال، روزنامه نگاران زنجيره ای آن طپش اجتماعی را از بين می برند.
ما روزنامه نگاران علی رغم اينکه بهای خيلی زيادی پرداخت کرده ایم برای بدست آوردن بخشی از آزاديهای اجتماعی و در عين حال که ظاهرا چشم بينای جامعه هستيم اما در عمل بسيار تنهاييم و تمام مشکلات و مسايلی که در اين سالهای گذشته داشته ايم هيچوقت در جامعه اينقدر بزرگ و مهم نشده که بخواهند برای حفظ ما تلاش كنند. من فکر می کنم براى روزنامه هاى به اصطلاح دوم خردادى اتفاق هاى مهمى افتاد و آنها را پشت سر هم تعطيل كردند اما كمتر كسى پرسيد چرا؟ فقط در مورد يک روزنامه چنين اتفاقی افتاد و آن روزنامه ی «سلام» بود که تجمعی که بخاطر تعطيلی آن صورت گرفت،منجر شد به حادثه ی کوی دانشگاه و اين برخورد هم باعث شد فكر هرگونه اعتراض به تعطيلى روزنامه ها در ذهن مردم به فراموشى سپرده شود.
دويچه وله: حالا با توجه به اينکه ما در آستانه ی انتخابات قرار داريم و طبيعتا پيش زمينه ی آزادی انتخابات آزادی بيان و مطبوعات است، شما فکر می کنيد از اين فرصت چگونه می شود برای مطرح کردن خواست آزادی بيان و مطبوعات استفاده کرد؟
رويا کريمی مجد: فکر می کنم آزادى بيان و مطبوعات دارد تا حد بسيار زيادی بخاطر عدم امنيت شغلی زير سوال می رود. علی رغم اينکه همه ی ما می دانيم در فضای پيش از انتخابات معمولا ميشود كمى راحت تر برخورد کرد، کمی فشارهای قوه ی قضايیه برای بستن روزنامه ها کمتر است و حالا هم رييس قوه ی قضايیه هم اعلام کرده که ديگر با خود روزنامه ها برخورد نمی کنند و با مدير مسئول برخورد خواهند داشت، ولی اين خودسانسوری آنچنان حاکم بر تمام روزنامه نگارانى كه اين سالها فشار را تحمل كرده اند شده که بحث آزادی بيان کمی از ذهنها دور شده و همه به فکر حفظ موقعيت شغلی ای هستند که بدست آورده اند.
دويچه وله: خود شما بعنوان يک خانم می توانيد توضيح بدهید که چقدر موقعيت يک زن روزنامه نگار خطيرتر از همكاران مردش است و چه تهديدهايی از نظر فرهنگی يا اجتماعی می توانند ادامه ی کار يک زن را با مانع مواجه کنند؟
رويا کريمی مجد: من اصلا معتقد به تفاوت زن روزنامه نگار با مردان روزنامه نگار نيستيم . برای اينکه مشکلاتی که آنها با آن برخورد می کنند به نظر من کاملا يکسان است و خطراتی که دارند نيز کاملا يکسان است. زمانی که خبرنگاران يک روزنامه ممنوع الکار می شوند، همه شان با هم ممنوع الکار می شوند. زمانی که روزنامه ای توقيف می شود همه ی روزنامه نگاران بيکار می شوند. قدرت قلم يک زن روزنامه نگار هم به همان اندازه است که قدرت قلم يک مرد روزنامه نگار. فکر می کنم که مشکلات جامعه ی روزنامه نگارهای ما مشکلات يکدستی است و خیلی زنانه و مردانه نيست.
دويچه وله: ولی در رابطه با همين خانم علی نژاد چند هفته پيش بحث بود که يكى دو تا از نمايندگان گفته بودند که بعضی ها با چشم و ابرو و غمزه کار خبرنگاری را انجام می دهند. موقعيت خانمها شکننده تر نيست که می توانند يک چنين حمله های فرهنگی به آنها بکنند؟
رويا کريمی مجد: فکر نمی کنم صحبت هايی که در مورد خانم علی نژاد مطرح شده اصلا توجهی را در جامعه ايران جلب کرده باشد. بخاطر اينکه هر کسی وارد فضای مجلس شده باشد، هرکسی وارد فضای سياسی شده باشد می داند که چشم و ابرو و غمزه در اين فضاهيچ کاری نمی کند و اگر خانم علی نژاد قرار بود از اين شيوه استفاده کنند نهايت می توانست دو يا سه ماه کار کند، چون مطبوعات امروز ما مطلب خوب از فرد می خواهند، خبر خوب می خواهند، نوشته ی خوب می خواهند و فکر نمی کنم که چشم و ابرو و غمزه بتواند خبر خوبی تنظيم کند.
حرفی که در مورد ايشان گفته شده دقيقا به دليل تازه به ميدان آمدن نمايندگان بوده است که فکر کرده اند که آن چه را که در فضای خارج از مطبوعات وجود دارد و مسایلی را که در خارج از فضای مطبوعات می توانند به زنان نسبت بدهند، در فضای مطبوعات هم می توانند اينکار را بکنند. من مطمئن هستم آنها کمی که باتجربه تر بشوند ديگر از اين بحثها نخواهند کرد.
دويچه وله