سيستم سرمايه داري جهان در خدمت به بازتوليد اين نابرابري ها، نظم خود را همچنان بر جهان اعمال کرد و در اين راه از هيچ کاري فرو نگذاشت. به جنگهايي که آفريده بودند، دامن زدند و موجبات کشتار بيش از پيش مردم جهان را فراهم ساختند. کوشيدند هر صداي اعتراض به اين نابساماني ها را در نطفه خفه سازند تا شايد به حيات خود چند صباحي ديگر ادامه بدهند. در اين ميان دنيا شاهد عکس العمل مردم زحمتکش در اشکال اعتراضات مقطعي، اعتصابات، تظاهرات و غيره بوده است. عکس العمل هايي که از سوي کارگزاران سيستم سرمايه داري به هيچ گرفته شد. در اين ميان نيمي از جهان بشريت، يعني زنان، همچنان به عنوان شهروندان درجه دوم از حقوق و مزاياي بيشماري محروم بوده و هر آنچه که در يکسال اخير اتفاق افتاد، تاثير مستقيم خود را بر زندگي آنها داشته است. راستش در تلاش بر مروري بر جهان در سالي که گذشت، به قول دوستي نميدانستم به کجاي اين شب تيره بياويزم. از آمارها کمک بسياري گرفتم تا گوشه هايي از رنج مردم دنيا و بخصوص زنان و کودکان را آشکارتر بنمايانم. اين آمارها شايد عمدتا به ايران مربوط باشد، ولي در مجموع نشان از شرايط زيست زنان دارد.
به اولين چيزي که در اين رابطه برخوردم، تشديد خشونت عليه زنان بود.
در سال گذشته خشونت نه به عنوان يک حادثه، بلکه به عنوان يک معضل اجتماعي همچنان زندگي نيمي از بشريت را تهديد کرد.
در ايران، زندگي 32 ميليون زن از جمعيت 70 ميليوني، علاوه بر اينکه از خشونت خانوادگي، در عرصه به اصطلاح خصوصي خود، تاثير گرفت، خشونت دولتي، آپارتايد جنسي جمهوري اسلامي نيز، با هزار و يک قانون عقب افتاده آلوده به مذهب و خرافات، زنان را همچنان در موقعيت فرودست نگهداشت.
تعداد تجاوزات جنسي به زنان رو به افزايش نهاد. استان قم با ميانگين رخداد بيش از 174 مورد جرايم جنسي در هر صد هزار نفر جمعيت اين استان، بالاترين ميانگين جرايم جنسي را به خود اختصاص داد. سال گذشته قم شاهد وقوع بيش از يک هزار و 556 مورد جرم جنسي بود.
در سال 2004، تعداد مرگ و مير دختران همچنان رو به تزايد داشت. بيش از 70 هزار دختر در سن 20 سالگي مردند و يک ميليون نوزاد متولد شده از مادران کم سن در هنگام زايمان، جانشان را از دست دادند. بر اساس گزارشي که سازمان نجات کودک منتشر کرده است، مادران 10 تا 14 ساله بنگلادشي، در مقايسه با مادراني که يک دهه از آنها بزرگتر هستند، بيش از پنج برابر با خطر مرگ در سال گذشته مواجه بودند.
در سال گذشته، روزانه بيش از يک هزار و 600 زن به دليل مشکلات ناشي از حاملگي و زايمان مردند که 99 درصد آن در کشورهاي به اصطلاح در حال توسعه رخ داد.
حدود 70 هزار زن در اثر سقط جنين غير بهداشتي و ناسالم جان خود را از دست دادند که بيش از نيمي از آنها، يعني 55 درصد، زنان آسيايي بودند.
مرگ و مير نوزادان ايراني 20 درصد بوده است، در حالي که اين آمار در کشورهاي ديگر کمتر از 4 درصد است.
شيوع کم خوني در زنان 15 تا 39 ساله در دنيا، تقريبا دو برابر مردان بوده است. دختراني که زندگي خود را با تغذيه ناکافي در دوران کودکي و همراه با بيماري شروع کردند، وقتي به دوره نوجواني پا ميگذارند، از يک طرف به علت سوء تغذيه، با کاهش قدرت يادگيري، افت تحصيلي، افزايش ابتلا به بيماريها و کاهش توانمندي ذهني و جسمي مواجه بودند و از سوي ديگر به هنگام بارداري، نتوانستند دوران بارداري و شيردهي خوبي داشته باشند، زيرا در دوران بارداري و شيردهي ذخاير بدني مادر مصرف ميشود و سوء تغذيه وي شدت مي يابد.
در ايران 60 درصد زنان به کم خوني مبتلا بودند.
رشد بيماريهاي افسردگي و رواني بخصوص در زنان، در سال گذشته نگران کننده بود. شيوع اختلالات رواني در سرتاسر دنيا 20 درصد بود که ميزان آن در زنان دو برابر مردان بود.
تنها در ايران، ضريب اشغال تخت بيمارستانهاي عمومي زير 70 در صد بود در حالي که ضريب اشغال بيمارستانهاي رواني صد در صد بود.
فشارهاي اقتصادي – اجتماعي روزافزون و عدم کمک حکومت ها براي برون رفت از آن، منجر به بالا رفتن تعداد خودکشي ها در سال گذشته شد. يک ميليون نفر در جهان به علت خودکشي جان باختند. هر ثانيه يک نفر در جهان دست به خودکشي زد و در هر ثانيه يک نفر به همين علت از دنيا رخت بر بست. ناگفته نماند که طي سي سال گذشته رقم خودکشي ها در جهان 300 در صد افزايش يافته و سال گذشته در بيشتر کشورها سومين عامل مرگ و مير جوانان و نوجوانان 15 تا 24 ساله و به طور کلي هشتمين عامل مرگ و مير دنيا، خودکشي شناخته شده است.
ايران 58 درصد اين خودکشي ها را به خود اختصاص داده است . 5/42 درصد به صورت حلق آويز کردن، 30 درصد به صورت خودسوزي و 5/13 درصد از طريق قرص و سموم بوده است.
گفته شده است که 70 درصد افراد افسرده به خودکشي فکر کرده اند و 25 درصد آنان دست به اين کار زده اند.
بالاترين ميزان خودکشي در ايران در شهر ايلام با 70 مورد موفق بوده است.
آمار در سال گذشته نشان داده است که ميزان بروز خودکشي در ايران 2/6 در هر 100 هزار جمعيت بوده است. لازم به تذکر است که تعداد خودکشي زنان 4 برابر مردان و بيشتر به صورت خودسوزي بوده است.
بيماري ايدز همچنان در سال گذشته جان هاي مردم را گرفت. تعداد افراد مبتلا به ايدز در جهان، به رقم خطرناک 39 ميليون و 400 هزار نفر رسيد. اين رقم در سال 2002، 36 ميليون 600 هزار نفر بود.
١١ ميليون و ٨٠٠ هزار جوان ١٥ تا ٢٤ ساله در دنيا آلوده به ويروس اچ آي وي يا مبتلا به ايدز بودند كه از اين ميان 3/7 ميليون زن جوان، و 5/4 ميليون مرد جوان بودند.
پيامدهاي شيوع بيماري ايدز براي زنان چند برابر مردان بود، زيرا از آنجا که وظيفه پرستاري از بيماران عمدتا با آنان است، بخش قابل توجهي از کار آنان، چه در خانه و چه در خارج از خانه، متوجه نگهداري از بيماران بود. از اين گذشته، از آنجا که در بخش اعظم قاره آفريقا، زنان مسئوليت کشاورزي براي تامين غذاي خانوارهاي روستايي را برعهده داشتند، ابتلاي آنان به ايدز و يا صرف وقت براي پرستاري از بيماران، باعث کاهش توليد کشاورزي و افزايش فقر و گرسنگي شد.
پيش بيني مي شود که در سال ۲۰۰۵ ، دو ميليون، و در سال ۲۰۱۵، چهار ميليون کارگر در سراسر جهان در نتيجه اچ . آي. وي/ ايدز قادر به کار نخواهند بود و اين در حالي است که اين رقم در سال ۱۹۹۵ برابر۵۰۰ هزار تن بود.
در کنار اين مرگ و ميرها ما در سال گذشته مرگ ناشي از سوانح کاري را نيز شاهد بوده ايم.
95 درصد سوانح کاري و حوادث ناشي از كار، مربوط به مکانهاي کاري اي بود كه فاقد حفاظت هاي فني و بهداشت كار بودند.
مرگ پنج كارگر جوان ۲۱ تا ۲۷ ساله بر اثر ابتلا به بيماري سيليكوز به علت فعاليت در يك كارگاه سنگبري در ملاير كه بهداشت محيط در آن رعايت نشده بود، مرگ 6 کارگر در بندر عسلويه در نزديکي بندر عباس در اثر سقوط يک ورقه آهن بر روي تانکر گاز در شرکت "آريا ساسول" و زخمي شدن 20 کارگر ديگر در اين حادثه، کشته شدن 23 کارگر معدن قزاقستان و بسياري از مرگ و ميرهاي ديگر که خبرشان کمتر درز ميکند، همه و همه ناشي از رويكرد كارفرمايان به سوي سود بيشتر و هزينه كمتر، و در مقابل تلاش آنها در کاهش هزينه تامين خدمات ايمني در محيط هاي كارگري، در سال گذشته بوده است.
در سال گذشته طبيعت نيز به کمک نظام سودپرست سرمايه داري آمد. ما شاهد تلفات و کشته شدن جمعي مردم بسياري، بر اثر زلزله در برخي از نقاط دنيا، از جمله بم، ترکيه و اخيرا در پايان سال 2004 در بستر اقيانوس هند بوده ايم که اين آخري بيش از 150 هزار نفر در کشورهاي حاشيه اقيانوس هند، از جمله سريلانکا، اندونزي، تايلند، هند، مالزي، بنگلادش، برمه را، به کام دريا کشيد.
اين اتفاقات در شرايطي مي افتد که حکومتگران ميليونها دلار را صرف تسليحات و نظاميگري ميکنند در حالي که با صرف مقداري هزينه ميشود براي مردم مسكن هاي امن فراهم ساخت. علاوه بر اين عدم توجه دولتها به مرگ ناشي از به اصطلاح حوادث طبيعي کار را به آنجا کشانده است که بودجه اي نيز براي بررسي و پيش بيني اين حوادث ملحوظ ندارند و يا اگر حتي در جايي هم گزارشي از خطر وقوع چنين حوادثي داده شد، آن را در اختيار مردم نگذارند.
در تداوم تامين اين گونه سودها، سال 2004، سال افزودن سودهاي کلان تاجران سکس بود. سن روسپيگري باز هم کاهش يافت. آوارگي دختران، که بيشتر آنها از خانواده هاي فقير و کم درآمد بودند، افزايش يافت. نرخ فرار دختران حدود 50 در صد در ايران افزايش يافت. و نرخ قاچاق زنان و کودکان و تبديل آنها به بردگان سکس، در سرتاسر دنيا، شرم ديگري بود بر تارک جهان سرمايه داري. 27 ميليون تن در جهان مورد سوء استفاده جنسي قرار گرفتند. تنها در تهران هر شب 4000 هزار دختر نوجوان در خيابانها شب را به صبح رساندند و بسياري از آنها مورد خشونت و آزار جنسي، حتي از سوي ماموران رژيم جمهوري اسلامي، قرار گرفتند. صدور دختران نوجوان به کشورهاي حاشيه خليج که سر نخ آن در دست خود مقامات جمهوري اسلامي بود، در سال گذشته لکه ننگ ديگري بر دامان آقازاده هاي وزرا و وکلاي مجلس نشين بود.
يکي ديگر از مشخصات سال 2004 ، بالا گرفتن تعداد قتل هاي ناموسي بوده است. اين قتل ها در سرتاسر دنيا جان دختران و زنان را گرفت. دامنه آن حتي به کشورهاي اروپايي هم رسيد. شايد بتوان به عنوان آخرين نمونه در اروپا، از سنگسار غفرانه هداوي، زن 23 ساله فرانسوي تونسي در ماه اکتبر 2004 نام برد که زندگي اش را به طرز وحشيانه اي از وي گرفتند. غفرانه را در حالي که در جايي در نزديكي خانه اش تا کمر در خاک فرو کرده بودند، با پرتاب سنگ به جمجمه اش توسط دو مرد جوان، به جرم زنا سنگسار کردند. اين عمل در مارسي فرانسه، منجر به يک تظاهرات دوهزار نفره که از سوي گروه تونسي زنان که خود را "نه فاحشه و نه فرودست" مينامند، شد که خشونت عليه زنان، بخصوص در مناطق مهاجر مسلمان نشين را محکوم کردند.
متاسفانه رسانه هاي رسمي و دستگاههاي مهندسي افکار عمومي، اين واقعه دلخراش را ناشي از برخورد تمدن ها خوانده و اين فجايع را به پاي فرهنگ مردم عادي نوشتند تا به موج راسيستي عليه مردم غير اروپايي دامن بزنند.
تبعيض عليه زنان در سال گذشته، به مثابه فرهنگ رايج در بسياري از کشورها، به مسدود ساختن راه پيشرفت و آزادي و برابري زنان خدمت کرد. هنوز در بسياري از کشورها، کشتن نوزاد دختر، مراقبتهاي بهداشتي ناکافي، آزار جسمي، رابطه جنسي اجباري و زايمان هاي زودرس و ختنه دختران، جان بسياري از آنها را ميگيرد.
تبعيض عليه دختران بويژه در سطوح آموزشي در برخي از کشورها همچنان مشاهده شد. 60 درصد 110 ميليون کودک 6 تا 11 ساله محروم از تحصيل در جهان، دختر بودند. درصد اختلاف بيسوادي بين زنان و مردان تشديد يافت. در 22 کشور آفريقايي و 9 کشور آسيايي، ثبت نام دختران در مدارس، 80 درصد کمتر از پسران بوده است. اين فاصله در جنوب آسيا به مراتب بسيار وسيع تر بود.
سال گذشته سال ازدياد ازدواج هاي اجباري و زودرس براي دختران بود. بيش از 13 ميليون دختر جوان باردار شدند و 9 تولد از 10 تولد، در کشورهاي به اصطلاح در حال توسعه رخ داد. در آفريقا و آسياي جنوبي، خانواده ها دخترانشان را در سنين نوجواني و با فشار به ازدواج مردي که بسيار از وي بزرگتر بود در آوردند. 74 در صد دختران 15 تا 19 ساله در کنگو، 70 درصد در نيجر، 54 درصد در افغانستان و 51 درصد در بنگلادش ازدواج زودرس داشتند.
سالي که بر مردم ايران و بخصوص بر زنان ايران گذشت، سالي بود به همراه اعدام ها. تنها 108 اعدام در 9 ماه اول سال در ايران اتفاق افتاد که از آن ميان تعدادي را دختران نوجوان کمتر از 18 سال تشکيل ميداد. عاطفه رجبي 16 ساله، يكي از نمونه ها بود. بسياري نيز همچنان گمنام جانشان گرفته شد.
علاوه بر آن تعداد بسياري از زنان و دختران نوجوان در انتظار اعدام و سنگسار بسر ميبرند. افسانه نوروزي، ليلا مافي، شهلا جاهد، کبري رحمانپور و ژيلا و مازيار ايزدي تنها نامهايي هستند که خبر خطر اعدام و سنگسارشان پخش شده است.
فقر و بيکاري و بي خانماني در سال 2004 همچنان رشد صعودي داشته و نقش مخرب خود را همچنان بر زندگي زنان داشته است. حدود يک ميليارد و 400 ميليون کارگر فقير در جهان با درآمدي کمتر از 2 دلار در روز، با فقر دست و پنجه نرم کردند. 85 درصد مردم دنيا با مشکل مسکن روبرو بودند. زنان در حالي که 70 در صد جمعيت دنيا را تشکيل ميدادند، و دو سوم کل ساعات کار دنيا را به دوش ميکشيدند، تنها يک دهم حقوق و درآمد و يک دهم اموال و دارايي هاي دنيا متعلق به آنها بود.
در ايران بيش از 12 ميليون نفر در فقر مطلق زندگي کردند و کساني که از نظر گرسنگي در رنج بودند، بيش از يک ميليون نفر تخمين شده اند.
نسبت به اشتغال زنان نيز در سال گذشته که ارقام بسيار پاييني بود، انعکاسي از سهم بسيار پايين زنان در فعاليتهاي اقتصادي و اجتماعي آنها بود. در ايران آخرين آمار رسمي در سال گذشته حاکي کاهش 42/6 در صدي نرخ اشتغال زنان بود.
ادامه جنگهاي خانمان برانداز در سال گذشته بر فقر و بيکاري مردم افزوده و بخصوص تاثيرات وحشتناکي بر زندگي زنان و کودکان به عنوان اولين قربانيان جنگ، داشته است. زندگي زنان در افغانستان همچنان در چنبره افکار قرون وسطايي اسلامي قرار داشته و تمام طبل هاي تو خالي دموکراسي طلبي آمريکا را نقش بر آب کرد. در عراق آنچه که سربازان آمريکايي بر زنان عراقي در سال گذشته آوردند، و فقط بخش کوچکي از آن به بيرون از عراق انعکاس يافت، فقط نمونه کوچکي از تجاوز به حقوق انسانها بوده است.
دوستان عزيز، در اين دنياي وانفسا، کودکان و بخصوص کودکان کار نيز در سال گذشته در رنج بودند. از هر 6 کودک در جهان، يک نفر مجبور به کار بودند. 246 ميليون کودک کار، در اموري چون تعارضات مسلحانه، قاچاق مواد مخدر و کار در منازل اشتغال داشتند و در اين راه مورد شديد ترين آزار و سوء استفاده جنسي قرار گرفته اند. اين در حالي بود که از اين تعداد، 111 ميليون کودک، بين 5 تا 14 سال سن داشتند و نيمي از آنها نيز به مدرسه نرفته بودند.
در ايران بيش از 600 هزار کودک کمتر از 15 سال رسما کار ميکردند. از ميان آنها 380 هزار کودک 10 تا 14 ساله در سراسر ايران کار ثابت داشتند و حدود 360 هزار کودک در همين سن به عنوان کارگر فصلي مشغول بودند. بيش از 50 درصد کودکان کار در ايران از اتباع غير ايراني و بخصوص افغاني بود.
کار اين کودکان همچنان ناشي از افزايش فقر، اعتياد و بيکاري، فقدان مسکن مناسب، و نبود حداقل رفاه، پوشاک و خوراک در ميان خانواده ها بود.
علاوه بر آسيب ها و صدمات فراوان رواني و جسمي كه از ناحيه فعاليت هاي حرفه اي و بويژه اشكال دشوار كار به كودكان كارگر وارد شد، آنان به دليل ممنوع بودن اشتغال، به موجب قوانين و مقررات موجود، از شمول مفاد قوانين كار و تامين اجتماعي خارج بودند.
از سوي ديگر، اين کودکان به دليل عدم ثبت و درج سوابق كار، از مزاياي خدمات و امكانات بيمه اي و درماني سازمان تامين اجتماعي نيز بي نصيب بوده و طي ساعات طولاني كار روزانه، همواره در معرض حوادث و آسيب هاي ناشي از كار بوده و در شرايطي سخت و دشوار گذران زندگي نمودند؛ ضمن آنكه روشن است كه اين كودكان همواره در معرض تهديد اخراج بوده و ناگزير به يافتن شغلي ديگر بودند و اين چرخه باطل براي آنان به اين صورت بي وقفه در سال گذشته ادامه داشت.
640 ميليون کودک در سراسر جهان بي سرپناه بودند. چهار صد ميليون نفر به آب آشاميدني سالم دسترسي نداشتند و نود ميليون کودک زير پنج سال از سوء تغذيه رنج بردند. بيش از يک ميليارد کودک در سراسر جهان دچار محروميت بيش از اندازه هستند.
کودک آزاري در ايران در سال گذشته همچنان جان بسياري از کودکان را گرفت. بيشترين قربانيان دختران بوده اند و بيشترين درصد کودک آزاري را پدران داشته اند. آمار سال گذشته حاکي از اين بود که 5/37 در صد قربانيان از سوي پدر مورد آزار بودند، 8/18 درصد از سوي مادر، 8/13 درصد پدر و مادر، 3/6 درصد مدير و معلم مدرسه، 7/3 درصد نامادري و ناپدري 5/2 درصد نيز از سوي موسسات نگهداري کودکان مورد آزار قرار گرفتند. ناگفته نماند که 6/70 درصد اين کودک آزاري ها با کمربند و کابل و سوزاندن قسمت هايي از بدن کودکان صورت گرفته است. اخراج کودک از خانه با نرخ 5 درصد و حبس آنها در خانه با نرخ 4/4 درصد، در رديف بعدي آزارهاي جسمي و روحي کودکان در سال گذشته قرار داشت.
قتل هفده کودک در شهرستان پاکدشت نمونه اي از فجايعي است که بر سر کودکان آمده بود.
سال 2004، سال فشار بر رسانه هاي متعهد بود که درصدد برآمدند شرايط زندگي مردم يک گوشه جهان و ظلم هايي که بر آنها ميرود را به گوش مردم گوشه ديگر دنيا برسانند. اين فشار حتي در برخي از کشورها به بدترين وجه صورت گرفت. مثلا بمباران عمدي مقر خبرنگاران در عراق توسط آمريکا. به همين دليل، سال پيش بي سابقه ترين آمار کشته شدن خبرنگاران، يعني تعداد 120 خبرنگار را، با خود همراه داشت. از اين ميان ميتوان از فيليپين، به تعداد 12 خبرنگار و عراق به تعداد 33 خبرنگار، به عنوان خطرناکترين نقاط جهان براي خبرنگاران نام برد.
در ايران، سال نقض آزادي بيان و قلم و فشار بر وب لاگها، سايت ها و سرکوب مطبوعاتي که اخبار فجايع رژيم را درج کردند، به بهانه نقض قانون مطبوعات، با توقيف، زندان و شکنجه همراه بود. هنوز قتل زهرا کاظمي به فراموشي سپرده نشده بود که 345 مورد به اصطلاح نقض قانون مطبوعات رخ داد تا 74 مورد محاکمه روزنامه نگاران، 10 مورد ضرب و شتم آنها توسط ماموران انتظامي، 110 مورد به اصطلاح تفهيم اتهام به روزنامه نگاران، 6 مورد محروميت از حق فعاليت مطبوعات، چندين مورد زنداني، صدها سايت فيلترگذاري شده و 32 مورد روزنامه نگاراني که در حين بازجويي بازداشت شدند و يک ميليارد و 433 ميليون تومان وثيقه براي آزادي روزنامه نگاران رخ داد.
رژيم جمهوري اسلامي در سال گذشته به دنبال موج اعدامها و شکنجه ها و بازداشت هاي مردم معترض به سياستهاي خود، علاوه بر اعتراضات دنياي آزاديخواه به اين اعمال، از سوي سازمان ملل نيز با يک قطعنامه مورد انتقاد قرار گرفت. وضعيت حقوق انسانها در ايران آنچنان وخيم بود که صداي دول سرمايه داري ديگر را هم در آورد. دولت کانادا که خود در مورد قتل زهرا کاظمي پيگيري لازم را نشان نداده بود، و در ديپورت پناهندگان و خواندن ايران به عنوان يک کشور امن، دست بالايي دارد، از جمله کشورهايي بود که اين قطعنامه را به سازمان ملل پيشنهاد نمود.
سال گذشته دنيا مملو بود از اعتراضات، اعتصاب هاي کارگري و جنبش هاي ضد جنگ و جنبش اجتماعي . زنان به مثابه قشر وسيعي در اين حرکت ها نقش هاي بالايي را ايفا کردند.
در ايران، اعتصاب بيش از 40 نفر از کارگران کارخانه "الياف" در جاده شهريار، تحصن کارگران کارخانجات ريسندگي و بافندگي "سمين نو" اصفهان، در مقابل هتل هماي تهران، اعتراض کارگران شرکت صنايع پلاستيک سازي قم به عدم دريافت حقوق معوقه 4 ماهه خود، تحصن کارگران بازخريد شده شرکت تهيه و توزيع کالا وابسته به وزارت بازرگاني در مقابل سازمان تامين اجتماعي، تحصن جمعي از کارگران کارخانه "بهمن پلاستيک" در مقابل ساختمان وزارت کار و امور اجتماعي، اعتراض کارگران زن کارخانه "شانه چيان" به تعطيلي اجباري کارخانه، و اعتراض کارگران کارخانه "قند ياسوج" به تعطيلي کارخانه و قرار گرفتن در مضيقه معيشتي ــ زيرا نان مصرفي خانواده خود را به صورت نسيه از نانوايي مستقر در کارخانه تهيه ميکردند ــ، توقف خط توليد از سوي کارگران رينگ سازي مشهد براي دومين بار در سالي که گذشت، اعتراض مجتمع ذوب مس خاتون آباد و کشتار رژيم از اين کارگران و برنامه اول ماه می سنندج که با دستگيري 7 تن از فعالان جنبش کارگري روبرو شد، خود از سويي نمودهايي از جنبش اعتراضي کارگري بود، و از سوي ديگر سبعيت رژيم را در مقابل حرکت هاي کارگري يکبار ديگر به نمايش گذاشت.
جنبش دانشجويي در ايران نيز که در 16 آذر امسال با شعارهايي خود را در کنار جنبش کارگري اعلام کرد، در سال گذشته از دم تيغ رژيم گذشت. بسياري از فعالين اين جنبش هنوز در زندانهاي رژيم به سر ميبرند.
دوستان عزيز، سال گذشته جرج بوش، عليرغم تمام اعتراضات و تظاهرات ضد جنگ، دوباره به عنوان رئيس جمهوري ايالات متحده انتخاب شد. در کنار نارضايتي مردم دنيا از انتخاب وي، بايد از مايکل مور نويسنده معترض و منتقد آمريکا نام ببريم که با کتابها و فيلم هاي انتقادي خود، چهره پنتاگون را رسوا ساخت.
جنبش فلسطين در سال گذشته دو تن از چهره هاي نامي خود را از دست داد. مرگ ادوارد سعيد و عرفات در سال گذشته تاثير خود را بر جنبش فلسطين گذاشت. مرگ ياسر عرفات، مردي که بيش از 40 سال رهبري مردم فلسطين را به عهده داشت، ممكن است تحولاتي را در منطقه موجب شود.
در سال گذشته آمريکا، جمهوري اسلامي ديگري را در افغانستان به مردم اين سرزمين تحميل کرد. حکومت دست نشانده کرزاي، نمونه بارز اين تحميل به مردم به جان آمده افغانستان بود. آمريکا خيال دارد همين بلا را بر سر مردم عراق بياورد.
سال 2004، همچنان سال آوارگي و مهاجرت مردم سرتاسر دنيا بود. از هر 35 نفر مردم جهان، يک نفر به دلايل متفاوت، زندگي و کاشانه خود را ترک کرده و به مهاجرت مبادرت ورزيد. جنگ هاي چند ساله اخير، بر تعداد آوارگان، پناهندگان و مهاجراني که از کشورهاي جنگ زده آمده و در شرايط اسفناکي به سر ميبرند را بالا برده است.
ميليونها مردم افغان در چادرها و اردوگاههايي ناامن و پرخطر زندگي کردند و گرسنگي و سرما جان بسياري از آنها را گرفت.
اردوگاههاي پناهندگان چادرنشين سازمان ملل که در محلات فقيرنشين کابل برپا شده بود، چيزي جز نمايش بزرگي از يک فاجعه عظيم انساني نبود. در هر چادر 5 تا 12 نفر در کنار هم جاي داده شده اند.
سيل عظيم پناهندگي و مهاجرت در سال گذشته در سرتاسر دنيا همراه بود با ديپورتهاي گسترده از سوي کشورهايي که ظاهرا خود را ملزم به اجراي مفاد کنوانسيون ژنو به حساب ميآورند.
پناهندگان بسياري در سال گذشته، دست به تحصن و اعتراض به سياستهاي غير انساني دولتهاي پناهنده پذير، در سرتاسر دنيا زدند. در اين راه شاهد افسردگي، خودکشي و دهان دوختن هاي آنان بوده ايم.
در ايران نيز سال گذشته، علاوه بر اينکه فرار از آن به کشورهاي ديگر همچنان ادامه داشت، سال اخراج افغانيهاي شهروند ايران بود. اين مردم ستم ديده، که براي سر پناه امني و در فرار از شرايط نابسامان افغانستان، دو نسل است که در ايران به سر ميبرند، هنوز هم از حقوق شهروندي برخوردار نبوده و پناهنده و مهاجر خوانده ميشوند. تلاش جمهوري اسلامي در بازگرداندن اجباري آنها به افغانستان، به جايي که بسياري از آنها اصلا تصويري هم از آن ندارند، ادامه سياستهاي اخراج دول سرمايه داري دنيا است.
تعداد تجاوزات جنسي به زنان رو به افزايش نهاد
استان قم با ميانگين رخداد بيش از 174 مورد جرايم جنسي در هر صد هزار نفر جمعيت اين استان، بالاترين ميانگين جرايم جنسي را به خود اختصاص داد
در سال 2004، تعداد مرگ و مير دختران همچنان رو به تزايد داشت
بيش از 70 هزار دختر در سن 20 سالگي مردند و يک ميليون نوزاد متولد شده از مادران کم سن در هنگام زايمان، جانشان را از دست دادند
رشد بيماريهاي افسردگي و رواني بخصوص در زنان، در سال گذشته نگران کننده بود
شيوع اختلالات رواني در سرتاسر دنيا 20 درصد بود که ميزان آن در زنان دو برابر مردان بود
60 درصد 110 ميليون کودک 6 تا 11 ساله محروم از تحصيل در جهان، دختر بودند
درصد اختلاف بيسوادي بين زنان و مردان تشديد يافت
در 22 کشور آفريقايي و 9 کشور آسيايي، ثبت نام دختران در مدارس، 80 درصد کمتر از پسران بود. اين فاصله در جنوب آسيا به مراتب بسيار وسيع تر بود