گاه یاس و استیصال تمام وجودم رو می گیره.
گاه قدرت مقابله با این همه کژی رو از دست می دم.
گاه مطمئن می شم که از کلیه دستگاه عریض وطویلشان قوی ترم.
امروز اما، یقین دارم به اینکه حقیقت و انگیزه ام از همه چیز مهم تره.
امروز از ته دل به همه تلاشها و دست و پا زدنهای بیهوده شان خندیدم.
یک بار دیگه شکستشون دادم.
وبسایت سخیفی که زیر نام من ثبت کرده بودند و به حیثیت دیگران توهین می کردند تا مرا هم سطح خود معرفی کنند را بستم.
وقت و انرژی بسیاری را برای همه این کارها صرف می کنم. ولی موفقیت های هر باره ام باز قوی ترم می کنه.
و اما جریان چیست؟
در تاریخ سوم ژوئن دُمِین و هاستینگ وبسایتی با نشانی http://nocyberviolence.com از شرکت آلمانی آلفاهوستینگ خریداری و در مدت کوتاهی چندین مطلب روی آن منتشر شده است. مطالب وب سایت به گونه ای بود که برای هر بیننده معمولی اینطور تداعی می کرد که این وبسایت توسط#شادی_امین و #شادی_صدر ساخته شده است. تمام نوشته های ما و بیانیه و پست های فیسبوکی ما در آنجا بازنشر می شد. این وب سایت همچنین پر از مطالبی سخیف و سرشار از توهین و #افترا به فعالان دیگر، به شکلی که انگار از سوی ما نوشته شده باشد بود.
در همان روزهای ابتدایی و به محض اینکه از وجود چنین وب سایتی باخبر شدم، در فیسبوکم پستی منتشر کردم و بدون اینکه بدانم این وبسایت به اسم من ثبت شده نوشتم:”… با استفاده از عکسهای ما و انتشار برخی اسناد و نوشتههای ما و یا پستهای فیسبوکی مان این تصور را ایجاد میکند که این وبسایت که حرفهای و با نشانی اینترنتی مستقل است، متعلق به ماست. در همینجا اعلام میکنیم، این وبسایت مجهولالهویه با هر نیتی و توسط هر کسی ایجاد شده است هیچ ربطی به ما ندارد و از سازندگان آن میخواهیم که هویت خود را علنی کنند. بیم آن می رود که این نیز روشی باشد تا تحت عنوان دفاع از حیثیت ما، به حیثیت دیگران توهین شده و یا به افراد فعال جنبشهای اجتماعی افترا زده شود.
بار دیگر اعلام میکنیم، این وبسایت هیچ ربطی به ما ندارد و از هویت سازندگان آن بیاطلاع هستیم و روش ایجاد این وبسایت که آیینه سازی از وبلاگ ماست را روشی غیر اصولی و مخرب میدانیم.” (لینک پست فیس بوکی: https://www.facebook.com/photo.php?fbid=10156490020519521&set=a.10150134383014521.294522.828594520&type=3&permPage=1)
روز۱۵ جولای ای میلی با نام من برای عده بسیاری ارسال شد که مطالب آن وب سایت را به شکل خبرنامه فرستاده بود. این میل حاوی همان مطالب منتشر شده در این #وبسایت_جعلی بود که تماما توهین و افترا به فعالین گوناگون بود . اتهاماتی از جنس همان اتهاماتی که ظرف سه سال گذشته در مورد من عنوان شده بود، اینبار تحت عنوان دفاع از من . اتهاماتی که بسیار زیرکانه، قرار بود از جانب من به دیگران زده شود.
با تحقیق و پیگیری، شرکت آلمانی را که این وب سایت در آن ثبت شده بود را پیدا کردم و متوجه شدم که وب سایت را به نام “شادی امین” خریده اند. یعنی نه فقط محتوا را به گونه ای تنظیم کرده اند که خواننده ای که ما را به درستی نشناسد فکر می کند این وب سایت را ما راه انداخته ایم، بلکه از ابتدا و در زمان خریداری، خواسته اند این وب سایت را به من وصل کنند. خوشبختانه به دلیل سوءاستفاده از اسم من، شرکت آلفاهوستینگ به سرعت وب سایت و تمامی نشانی های اینترنتی مرتبط با آن را بست. (تصویر در لینک کامنت اول)
حالا که گزارش بسته شدن این وب سایت را گفتم، تحلیل خودم را هم از هدفی که از این کار دنبال می کرده اند می نویسم:
من فکر می کنم هدف از این کار مشروعیت دادن به حمله به من و همکاران دیگرم، لوث کردن حکم #دادگاه_کانادا، خراب کردن فضای بحث ها و تبلیغ فحاشی و افترا، پایین آوردن حس همدلی و همبستگی موجود، و در یک کلام، مرا و دوستانم را هم سطح خودشان و فحاش و مفتری معرفی کردن بود.
البته قصد دیگری هم داشتند، اینکه بالاخره یکی از کسانی که خود را مورد این توهین و حملات می بیند، بهدرستی و به حق اقدام به شکایت قانونی کند، و من به عنوان “ثبت کننده” این وبسایت به دادگاه کشیده شوم. البته اثبات اینکه من سازنده آن و یا خریدار این دُمین نبوده ام ساده است و بود، ولی برای آنها همین کافی بود که شکایتی علیه من و با همان عناوین مشابه شکایتی که من از وب سایت افترا آمیز در کانادا کرده بودم، این بار در آلمان به جریان افتد.
به هر رو تمام این توطئه شان نقش بر آب شد.
موفق شدم وبسایتشان را ببندم و آنها را به زحمت دوباره بیندازم تا بروند و با کمک برادران و خواهران ارتش سایبری، نقشه دیگری را تدارک ببینند.
برای یافتن نام خریدار و سازنده نیاز به ۶۰۰۰ یورو خرج وکیل و دادگاه است که من متاسفانه ندارم. می توانستم کمپینی بگذارم و پول جمع کنم تا نام این فرد رو شود و محکوم شود و خیال خیلی ها راحت شود. ولی فکر می کنم حکم دادگاه کانادا و محکومیت آرشام پارسی و روشن شدن افترا بودن آن همه اتهام علیه من، برایم کافیست. آنها هم که گوشی برای شنیدن داشتند، نام همکاران و مسئولان دیگر این کمپین تخریبی را شنیدند، عده ای هم قطعا با هر حکم و دادگاه و محکومیتی، نخواهند شنید.
برای دانستن قضیه حکم دادگاه کانادا این مطلب را بخوانید: https://bit.ly/2zq2x1k
پی نوشت:
دوستان عزیز
برای من، انجام این کارها، نوشتن این گزارش و تماس با شرکت هاستینگ و … اجباری است. من هیچ علاقه ای به گذراندن وقتم با این موضوعات ندارم. مفاد قوانین و مسائل حقوقی را هم می شناسم و از مشاوران آگاه در این زمینه برخوردارم.
اینها را نمی نویسم که فکر کنید شبانه روز مشغول این کارها و یافتن رد این توطئه ها هستم. من در میانه هزاران کار، از وقت آزادم و لذت بودن در کنار خانواده و دوستانم برای پیشبرد این مبارزه جدی مایه می گذارم.
اینها یک باند حقوق بگیر و بیکار هستند که شغلشان انجام این توطئه ها و حرف زدن در باره آن است. من نه علاقه ای دارم و نه بیکار هستم. اما از من نخواهید بگذارم هر چه می خواهند بکنند… من به آنها گفته ام و باز هم تکرار می کنم، در این عرصه مبارزه با قدرت می ایستم. با اتکا به حقانیت خودم و فعالیت هایم.
عکس: لحظه ای که سایتشان را پایین کشیدم. به امید روزی که خودشان را به زیر بکشیم…